به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، او که فیلم سینمایی «اسبها همچنان میتازند» و «دامنههای سفید» را آماده نمایش دارد، در گفتوگو با سروش از شکلگیری این شخصیت و مواردی که در خلق لحظات جذاب زیور به کار برده، میگوید...
احساس میکنم تقدیر این بود که زیور به شما برسد تا فرصتی شود برای نمایش استعدادهای بازیگر فیلم «شب یلدا»؟
بعد از کار آقای جلیل سامان، دوستان لطف داشتند چند تلهفیلم و سریال پیشنهاد دادند ولی با تمام احترامی که برای عزیزان قائل بودم، عذرخواهی کردم تا یک نقش متفاوت پیشنهاد شود. آقای امیرسلیمانی دستیار آقای سهیلیزاده با من تماس گرفتند، مثل روند هر کاری خواستم فیلمنامه را برایم ارسال کنند. خلاصه داستان و پنج قسمت از فیلمنامه را که آماده بود، مطالعه کردم. در همان وهله اول شخصیت «زیور» من را گرفت. احساس کردم این شخصیت میتواند برای من جای کار داشته باشد.
از ابتدا مشخص بود که قرار است دو مقطع سنی متفاوت از زیور را اجرا کنید؟
بله، در خلاصه داستان این موضوع ذکر شده بود و همین یکی از ویژگیهای این نقش بود که من را درگیر خودش کرد. فیلمنامه به طور درست و منطقی به همه شخصیتها پرداخته بود و زیور هم در میان شخصیتهای این سریال حضور مؤثر و تعیینکنندهای داشت. بنابراین با افتخار پذیرفتم. از سویی حضور آقای حسین سهیلیزاده هم برگ برندهای بود برای این انتخاب و جالب اینکه آنجا با آقای هاشمی اصل در مقام تهیهکننده آشنا شدم که به نظرم بسیار حرفهای و کاربلد هستند. بدون شک حضور تهیهکنندهای فهیم که قدرت زحمات تیم همکارش را میداند باعث دلگرمی و پشتکار گروه میشود. تمام اعضایی که در این پروژه دور هم جمع شده بودند جدا از توان حرفهای، از اخلاقی انسانی نیز برخوردار بودند که شما حاصل آن را ملاحظه میکنید. بالاخره پس از چند آزمون چهرهپردازی شخصیت زیور درآمد.
به نظرتان زیور واقعاً شخصیتی منفی است؟
به اعتقاد من زیور اصلاً نقش منفی نیست، بلکه عملکرد منفی دارد. یک جاهایی شاید در فیلمنامه و خود مجموعه هم ذکر شود که او گذشته خوبی نداشته، در زیرزمین ناپدریاش زندگی کرده و در کل اوضاع خوبی را در زندگی تجربه نکرده است. من تمام تلاشم را کردم تا این نقش را شیرین از آب دربیاورم تا شخصیت، سیاه به نظر نرسد. به اعتقادم شخصیتهایی شبیه به زیور در اطراف ما کم نیستند. من با مردم اطرافم نفس به نفس ارتباط دارم و میشنوم که میگویند زیور شبیه خواهرشوهر من است یا شبیه خواهرزن من است یا من زیور را در میان خانوادهام دیدهام.
از شکل و شمایل کار مشخص است که زیور در طول کار شکل گرفته و تنها طرح و نمای کلی آن در فیلمنامه بوده است. به نظرم این نقش در دل قصه «آوای باران» میتوانست در سایه بماند و اینگونه رنگ و لعاب محوری نگیرد.
به هر حال خاصیت آثاری که مونتاژ موازی هستند و همزمان با پخش، کار نوشته و تولید میشود، همین است که بازخوردها در مسیر قصه تأثیرگذار است. مطمئناً نظر منتقدان و البته در طول کار خود آقای سهیلیزاده در شکلگیری شخصیت زیور روی کاغذ توسط نویسندگان مؤثر و دخیل بوده است.
مشخصاً حرکات دست، چشم و صورت در با نمک از آب درآمدن این شخصیت خاکستری مؤثر بوده است.
هر بازیگری تکنیک و روش خاص خود را در خلق یک شخصیت دارد. من «زیور» را زندگی کردم. من در صحبتهای اولیهام که با آقای سهیلیزاده گفتم چشم، میمیک صورت و صدای زیور بازی دارد. در واقع چشمهای زیور و البته لحن حرف زدن او در شکلگیری شخصیتش مؤثر است.
نمیتوانم بگویم زیور را اغراقآمیز کار کردم چون این گونه بازی آزاردهنده میشود اما به لطف دوستان منتقد و از طریق نقدهای آنها میشنوم که زیور آزاردهنده از آب درنیامده است. من مدام از آقای سهیلیزاده میخواستم که مراقب باشند بازی من بیرون نزند چون نوع بازی من برای شخصیت زیور طوری بود که روی مرز خطرناک طنز حرکت میکردم و این ریسک بود چون هر لحظه ممکن بود به بیراهه بروم. اگرچه از آن دست بازیگرانی هستم که به فیلمنامه خیلی اهمیت میدهم و برای قلم نویسنده احترام خاصی قائل هستم و در اجرا بسیار به نوشته امانتدارم، چند دیالوگ و صوت مثل «اِ... وا؟!» هم داشتم که به شخصیت زیور کمک میکرد. استفاده از دست، نگاهها و صدایی که گاه به سمت جیغ میرفت را برای بخش یک در نظر گرفته بودم. ضرباهنگ زیور در این بخش طوری بود که گاهی من در ادای دیالوگها نفس کم میآوردم (میخندد) یا زمانهایی که کار زیور با نادر به بحث و مرافعه میکشید، باور کنید دهان من خشک میشد از بس عصبانیت من بیرونی میشد.
در بخش دوم سریال، زیور کمی عاقلتر، درونیتر و به تعبیری نافذتر شد.
بله، وقتی دوستان به ترکیه رفتند تا سکانسهای آنجا را بگیرند، من فرصت داشتم تا کمی بیشتر در مورد زیور و بخش دوم کار تأمل کنم. روی حالات صورتم کار کردم. چون در قصه داشتیم که زیور در بخش دوم سریال وارد مسائل جراحیهای صورت و... میشود، سعی کردم آن را در چهرهام ایجاد کنم، بینیام را هنگام بازی و ادای دیالوگ به سمت پایین میدادم و طوری حرف میزدم که گویا روی صورت و لبانم عمل زیبایی انجام شده است.
این یعنی پس از ۲۰ سال هنوز نگاه و تفکر او تغییر نکرده؛ حتی اگر شکل ظاهری رفتار تغییر کرده باشد.
به هر حال آدمی یعنی همین، واقعیت انسانها هرگز تغییر نمیکند. شاید به صورت اکتسابی شخصیت برخی انسانها تغییر کند اما واقعیت وجودی آدمها خیلی عوض نمیشود. من در بخش دوم، لحن دیالوگگویی و ریتم این آدم را آرامتر کردم، در این قسمت او تنگتر میشود و این نگاه نافذتری را ـ به قول شما ـ به او میدهد. از تمام دوستان از جمله مدیر تصویربرداری سریال (آقای افسری) و حتی بچههای پشت صحنه میخواستم که مراقب راکورد میمیک و نگاههای من باشند تا خداینکرده از دستم در نرود و انصافاً آنها، بهخصوص آقای افسری به من محبت داشتند و در این مسیر یاریام کردند. در نهایت اتفاق رخداده چیزی است که شما میبینید و من باید از تکتک این عزیزان تشکر کنم. امیدوارم تا پایان بتوانیم نظر منتقدان و تماشاگران عام تلویزیون را جلب کنیم. واقعاً جای شکر دارد که مخاطبان تلویزیون با توجه به دسترسی به انواع و اقسام شبکهها و سریالهای آن سوی آبی، سریال «آوای باران» را انتخاب کردهاند و تماشا میکنند.
اگرچه شما معتقدید زیور یک شخصیت منفی نیست، بلکه عملکرد منفی دارد، باید گفت تماشاگر ایرانی این شخصیت و بهویژه رفتارش را در مقابل باران )بهخصوص در زمان کودکی) برنمیتابد و نگاهی سیاه به رفتار او دارد، حالا چه کردید تا این شخصیت منفی، دوستداشتنی هم از آب درآید؟
اینکه میگویم آقای سهیلیزاده به من اعتماد کردند به همین دلیل است، من خواستم با اضافه کردن ویژگیهایی به رفتار زیور، او را از این نگاه سیاه نجات بدهم و ایشان مرا راهنمایی کردند. نمونهاش سکانسی است که قاب عکس از دست او میافتد، من به این سمت رفتم که نشان دهم زیور خودش از این جریان پشیمان است، در بازی و گفت و گوهای من این بود که «باران جان من از قصد این کار را نکردم». بیننده یک جا به او حق میدهد؛ ضمن اینکه مبینای عزیزم )بازیگر نقش باران) که دختر بسیار بااستعدادی است، در آن سکانس بسیار خوب بازی کرد. آقای سهیلیزاده بازی نقش یک دختربچه گستاخ را بسیار خوب و ظریف از او گرفت.
و رفتارش با مرضیه...
او میترسد که حضور مرضیه باعث شود ثروت طه به او و نادر نرسد. در واقع از آزار دادن همه تنها یک هدف را دنبال میکند؛ رسیدن به ثروت. یک جا به نادر میگوید من بالاخره پوز این دختر را زدم. شما میبینید که مثل خیلی از انسانها که پشت و جلوی ما رفتاری متفاوت دارند، زیور هم پشت سر مرضیه با استفاده از حالات و حرکات صورت، رفتارهایی میکند و دوست دارد او را از سر راه بردارد. به نظرم مردم زیور را دوست دارند چون او را در اطرافشان دیدهاند و خوب میشناسندش. در مورد آن سکانس که زیور خیار را با سر و صدا و با دهان باز میجود، از اطرافیانم زیاد شنیدهام؛ آن سکانس یک جورهایی معرف شخصیت است. حالا در بخش دوم میبینید که سبک و سیاق غذا خوردنش تغییر کرده است. او حتی سالاد میخورد و رژیم دارد، به پوستش فکر میکند و جنس رفتارش کاملاً تغییر کرده و به سمت و سویی رفته که با زیور بخش اول بهمراتب فاصله دارد.
مدل زیور سریال «آوای باران» را احیاناً با برداشتی از مابهازای بیرونی ساختی، میتوان گفت زیور حاصل خوب دیدن بازیگر این شخصیت است.
شک نکنید این زیور دیگر در هیچ کاری از من تکرار نخواهد شد، در جریان هستید که چند نقش شبیه به زیور اما در گونه طنز اخیراً پیشنهاد شده که نپذیرفتم چون نگاه اینگونه به زیور نداشتهام. مصداق بارزش بخش دوم کار است که آن لایههای نازک طنزی که شاید در بخش اول در بازی زیور وجود داشت، دیگر حس نمیشود. (اگرچه رگههایی در برخی لحظاتش دیده میشود که جزو لاینفک شخصیت است و زمان نمیتواند روی آن تأثیر چندانی بگذارد. من در طول این کار با زیور زندگی کردم، در میان مردم به دنبال او گشتم، اصطلاح «خاک هفت حموم خرابه» را من از یکی از اطرافیانم گرفتم. به دنبال لحن و کلام این شخصیت میرفتم تا او را بشناسم و بتوانم واقعی و قابل باور به تصویرش بکشم. باور کنید آنقدر به زیور نزدیک شده بودم و با او زندگی میکردم که جملات او خودش میآمد.
به لحاظ روانشناسی رفتاری و شخصیتی چه تفاوتهایی در این شخصیت ایجاد کردید؟
بهجز لحن و بیان زیور، شما متوجه برخوردهای متفاوتش شدهاید. برخورد او با نادر تغییر کرده است. چند اصطلاح یاد گرفته مثل Hello، حتی نوع گویشش به دنبال تغییر رفتارش متفاوت شده، با بچهها طور دیگری برخورد میکند و...
به نظرم ارتباط شما با سام درخشانی نیز در شکلگیری دو شخصیت نادر و زیور مؤثر بوده است، چقدر این تعامل برقرار بود و چقدر در شکلگیری فضاهای دو شخصیت یاریگر هم بودید؟
آقای درخشانی از همکاران بسیار خوب من هستند. من توانستم به عنوان یک همبازی خوب و کاربلد با ایشان همکاری کنم. اگر سکانس موفقی در بازی من و ایشان ملاحظه میکنید، برمیگردد به رفتار حرفهای ایشان، در مورد آقای پگاه و سیاوش خیرابی هم همین طور و سرکار خانم خداوردی که از دوستان عزیز من هستند. البته حضور آقای دژاکام در این کار به عنوان استاد تئاتر و بازیگری برای همه ما یک نعمت بود، از همکاری با ایشان بسیار لذت بردم.
زیور بخش اول را بیشتر میپسندید یا او را در بخش دوم بیشتر دوست دارید؟
من او را در هر دو بخش دوست دارم. حتی احساس میکنم دو نقش بازی کردهام چون به دنبال این بودم که ویژگیهای متفاوتی را برای هر دو بخش ایجاد کنم، حالا چقدر موفق بودهام نمیدانم. شاید اگر بیننده بخش اول را ندیده باشد، بخش دوم را با شکلی خاص دنبال کند.
به نظرم میشد بخش اول کمی ادامه پیدا کند و ما زندگی و رفتار جدید زیور را پس از رسیدن به خواستههایش ببینیم.
باید اعتراف کنم که من هم دوست داشتم بخش اول یک مقدار بیشتر ادامه پیدا کند. خیلی از مردم سؤال میکنند ما دلمان برای آن زیور تنگ شده، دیگر برنمیگردد؟! البته این در مورد خیلی از شخصیتها وجود دارد، به هر حال صلاحدید کارگردان و نویسندهها این بوده اما نظر شخصی من این است که اگر بخش اول دو سه قسمت ادامه پیدا میکرد، میشد او را پس از پولدار شدن هم دید، اینکه او در ثروتمندی چگونه رفتار میکند و...
عاقبت شخصیت زیور خیلی مهم است. (اگرچه معمولاً در آثار تلویزیونی ما نه نویسندگان، پایانبندی پر و پیمان و فکرشدهای مینویسند و نه کارگردانان رغبتی برای جمع کردن کارشان با یک منطق جذاب دارند.(
صحبتهایی با آقای سهیلیزاده کردیم که اگر اتفاق بیفتد پایان متفاوتی برای زیور رقم خواهد خورد. اگرچه من اخیراً از بسیاری از مردم شنیدهام که دوست دارند زیور به عقوبت رفتارهایش برسد. باور کنید من روز اربعین یک پیامک داشتم که نمیدانستم از کیست و چرا؟ برای من نوشته بودند (البته برای زیور) حوالهات به همین شب عزیز... من یک کم آنجا قلبم لرزید ولی مطمئن شدم که بازی من در نقش زیور درست بوده است. اگر من طوری بازی کرده باشم که برای کسانی که مانند زیور زندگی میکنند درس عبرتی باشد و آنها را به فکر فرو برده باشم، به نظرم از پس رسالتم برآمدهام
خانم چرخنده چند روز قبل شما را در شبکه قم دیدم..خیلی ناراحت بودین و گفتین با این اتفاقی ک افتاده دیگه نمیتونم بازیگری کنم .میشه بگین دلیلش چی بوده؟؟؟؟؟؟؟؟؟/
ایمیل من؟
joojoo632541@yahoo,com
بازی تون عالی بود،خسته نباشید...