"گتسبی بزرگ" را فرانسیس اسکات کی فیتزجرالد در سال 1925 به رشته نگارش در آورد که به هیچوجه با استقبال خوبی در زمان خودش مواجه نشد.

به گزارش حوزه سینمای جهان باشگاه خبرنگاران به نقل از مووی مگ؛ "گتسبی بزرگ" در ادبیات داستانی غرب، به عنوان یکی از آثار ارزشمند و بی نهایت دقیق در زیبایی شناسی، شناخته می شود که مدتهاست دانشجویان رشته های ادبیات انگلیسی و حتی تئاتر، با آن سر و کار دارند و حتی به نوعی می توان گفت که تقریباً امروزه هیچ دانشجویی نیست که از " گتسبی بزرگ " و داستان پر پیچ و خمی که دارد، اطلاعی نداشته باشد.

" گتسبی بزرگ " را فرانسیس اسکات کی فیتزجرالد در سال 1925 به رشته نگارش در آورد که به هیچوجه با استقبال خوبی در زمان خودش مواجه نشد (این کتاب در ایران هم با ترجمه آقای کریم امامی از انتشارات نیلوفر، قابل دریافت است که البته ترجمه روان و گرمی نیست). " گتسبی بزرگ " را حتی می توان یکی از آثار شکست خورده فیتزجرالد در زمان انتشار به حساب آورد اما پس از جنگ جهانی دوم، ناگهان این کتاب بازنشر پیدا کرد و توانست تبدیل به یکی از محبوب ترین آثار بازار کتاب گردد که حتی نحوه نگارش متن در آن، به نوعی تبدیل به یک سَبک، در ادبیات غرب شد. 

جدای از تحسین‌های بی‌شماری که از رمان "گتسبی بزرگ" تا به امروز شده، در عالم سینما نیز چند اقتباس کم اهمیت از این داستان انجام شده که معروف ترین آن ، فیلمی با عنوان " گتسبی بزرگ " بود که در سال 1974 به کارگردانی جک کلایتون و بازی رابرت ردفورد و میا فارو اکران شد و از لحاظ هنری، هرگز در حد و اندازه کتاب نبود. حال پس از نزدیک به 40 سال، بار دیگر " گتسبی بزرگ " اینبار با انبوهی از ستارگان خوش نام هالیوودی به سینما آورده شده و امید دارد تا شاید بتواند اینبار تحسین طرفداران سرسخت این داستان را برانگیزد. 

نیک ( توبی مگوایر ) فردی است که برای2 ادامه زندگی و ایجاد موقعیت های جدید شغلی از غرب آمریکا به نیویورک آمده و در مجاورت خانه مرد ثروتمندی به نام جی گتسبی ( لئوناردو دیکاپریو ) اقامت کرده است و در ادامه شاهد اتفاقات عجیبی در خانه همسایه اش می شود. گتسبی، هر شب مهمانی های پر سر و صدا و گرانقیمتی برگزار میکند که مهمانان بسیار زیادی در آن رفت و آمد دارند.

نیک که بی میل به ورود به این دنیای پر زرق و برق است، در نهایت خودش را مجاب میکند تا وارد این مهمانی ها شود .نیک پس از مواجه با گستبی، متوجه می شود که وی این جشن های پر هزینه را تنها به دلیل جلب توجه معشوقه اش به نام دیزی باچنان (کری مولیگا ) ترتیب می دهد تا شاید بتواند به این واسطه ، او را عاشق خودش کند. البته معشوقه جناب گتسبی، همسرِ دوستِ گتسبی به نام تام باچنان (جوئل ادگرتون) می باشد که وی از طبقه ثروتمند آمریکا محسوب می شود. گتسبی و تام، رابطه خوبی با هم ندارند و این اختلاف گاهاً بصورت علنی مطرح می شود.رابطه میان تام و دیزی هم تعریف چندانی ندارد. این دو مدتهاست که از یکدیگر خسته شده اند و حالا تام معشوقه ای در شهر به نام میرتل (آیسلا فیشر) دارد که او هم همسر یک مکانیک از طبقه پائین جامعه است! در این میان ، نیک که با دیزی و گتسبی رفت و آمد دارد، ترتیب ملاقات این دو را می دهد و بزودی رابطه عاشقانه این دو آغاز می شود اما ...

" گتسبی بزرگ " را باز لورمن کارگردانی کرده که علاقه بسیاری به ساخت آثار اقتباسی و پر زرق و برق دارد. وی در سال 1996 فیلمی با عنوان " رومئو و ژولیت " 3( با بازی دیکاپریو ) ساخت که اثری به شدت متوسط اما خوش رنگ و لعاب بود که البته پس از گذشت 17 سال از آن فیلم، تنها موزیک ویدئوی معروف این فیلم در یادها مانده است! آخرین اثر این کارگردان هم ، یک فیلم پر هزینه و نه چندان دلچسب به نام " استرالیا " با بازی هیو جکمن و نیکول کیدمن بود که علی رغم تبلیغات وسیع اش ، نتوانست حتی به یک اثر متوسط هم تبدیل شود. " گتسبی بزرگ " دقیقاً حال و هوایی شبیه به آثار پیشین لورمن دارد. اثری که می توان رگه های از سلیقه شخصی سازنده و چشم پوشی از جزئیات داستان را در آن مشاهده کرد. همچنین لورمن نکات ریزی که در روابط شخصیت ها موجود بوده و بسیار هم خواندنی و جذاب بوده را در این اقتباس سینمایی نادیده گرفته و مستقیماً تصمیم به ارائه اصل ماجرا به سبک و سیاق خودش گرفته است. 

" گتسبی بزرگ " به احتمال فراوان مخاطبینش را به دو دسته تقسیم خواهد کرد ( البته در این میان شاید افرادی هم پیدا شوند که جزو هیچکدام نباشند! ) که وضعیت هرکدام از این 2 دسته را به اختصار توضیح خواهم داد.

دسته اول ، مخاطبین سینما و هنر هفتم استند که احتمالاً از فیلم و کارگردانی راضی خواهند بود چراکه لورمن به خوبی توانسته یک داستان رمانتیک و به شدت درگیر کننده را با جزئیات فراوان و دیالوگ هایی در خور توجه ، به تصویر بکشد. " گتسبی بزرگ " در پرده نقره ای ، به اندازه ای خوش رنگ و لعاب است که کمتر کسی بتواند روابط میان گتسبی و دیزی را غیرجذاب بخواند و به راحتی از کنار آن بگذرد. 4پس مخاطبین سینما که کتابِ آقای اسکات کی فیتزجرالد را نخوانده اند، خیالشان راحت باشد که " گتسبی بزرگ " می تواند به راحتی آنان را درگیر کند و حتی شاید به عنوان یک اثر فاخر هم نزد آنان شناخته شود که شکوه آن ، بهرحال چشم نواز خواهد بود.

اما دسته دوم ، مخاطبینی استند که دنیای ادبیات را دنبال میکنند و به خوبی به گل سر سبد ادبیات غرب یعنی " گتسبی بزرگ " مسلط استند. این افراد مطمئنا با مشاهده فیلمِ لورمن ، به مشکل اساسی برخواهند خورد و این اثر، ابداً جذابیتی برای آنها به همراه نخواهد داشت. " گتسبی بزرگ " اگرچه در قالب سینما و روایت داستان، اثری جذاب و تماشایی محسوب می شود اما در به تصویر کشیدن جزئیات روابط میان شخصیت ها – که مشخصاً اصلی ترین دلیل جذابیت کتاب هم بوده -، کوتاهی های بسیاری در آن مشاهده می شود که اصلاً برای خواننده های کتاب جالب نیست. در رمان آقای اسکات کی فیتزجرالد ، رابطه میان گتسبی و دیزی و توصیفات مسحور کننده گتسبی از دیزی ، به حدی زیبا و جذاب بود که هر خواننده ای را شیفته خودش می کرد.

در بخشی از کتاب گتسبی بزرگ آمده : " هیچ آتش یا طراوتی قادر نیست با آنچه آدمی در قلب پر اشباح خود انبار می کند برابری کند . " این تنها نمونه ای از صد توصیف زیبا و خواندنی این کتاب می باشد که آدمی را جذب در خود می کند.
اما لورمن در برگردان سینمایی این اثر، توجه اش را از این توصیفات آتشین معطوف به تصویرسازی های رایج رمانتیک هالیوودی کرده که اگرچه اینکار را به خوبی و5 استادی انجام داده، اما هرگز نمی تواند جابی خالی لحظات شیرین با هم بودن گتسبی و دیزی را در کتاب بگیرد. البته بی انصافی است که اگر " گتسبی بزرگ " را اثری ضعیف و متزلزل بدانیم. " گتسبی بزرگ " اگرچه در فیلمنامه مشکلات ریز و درشت زیادی دارد، اما از لحاظ فنی یکی از شایسته ترین هاست که احتمالاً نامش در اسکار 2014 در بخش طراحی لباس و صحنه خواهد درخشید. همچنین باید به فیلمبرداری بی نقص سایمون دوگان ، که نماهای کلوزآپ و لانگ شات های بی نظیرش واقعاً چشم نواز است،اشاره کنم که " گتسبی بزرگ " را تبدیل به یک اثر باشکوه کرده است. اثری که به واسطه جلوه های ویژه پر زرق و برقش، از حالا می تواند برای اسکار 2014 ، مدعی باشد. 

بازی لئوناردو دیکاپریو در نقش گتسبی ، شایسته تقدیر است اما مشخصاً نقش آفرینی وی در این اثر جزو بهترین های او محسوب نخواهد شد.

شخصیت گتسبی یکی از پیچیده ترین شخصیت های دنیای ادبیات است که خشم ، مهربانی، عشق و نفرت را می شد همزمان در کلام او حس کرد. اما این شخصیت به شدت خاص در اقتباس سینمایی، فردی عاشق پیشه و عصبی است که در حال دست و پا زدن برای بدست آوردن دیزی است. دیکاپریو تلاش کرده تا گتسبی دنیای ادبیات را به سینما بکشاند و به مخاطب ارائه دهد اما شاید باید عدم موفقیت او را به پای عدم درک درست موقعیت گتسبی توسط باز لورمن گذاشت که در مجموع اعتقاد چندانی به پیچیده شدن رفتار شخصیت های داستانش نداشته است.

در مجموع درباره دیکاپریو باید بگویم که اگر نقش آفرینی های گذشته اش مورد توجه آکادمی اسکار قرار نگرفته ، گتسبی بزرگ اصلاً این قابلیت را ندارد که بتواند او را صاحب مجسمه ای کند ( البته هیچ چیز از این آکادمی بعید نیست! ). کری مولیگان در نقش دیزی ، همان معصومیت و مهربانی همیشگی را اینبار هم به تصویر کشیده و نمی توان خرده ای بر او گرفت. مولیگان مدتهاست که در چنین نقشهایی پذیرفته شده و با توجه 6به فرم صورت و حالت رفتارش، بعید به نظر می رسد که بتواند به این زودی از این کالبد خارج شود. 

توبی مگوایر در نقش نیک، آن بازیگری نیست که قدرت تعریف داستان و به اصطلاح راوی بودن را داشته باشد. توبی مگوایر که لئوناردو دیکاپریو در انتخابش برای این نقش بی تاثیر نبوده، نمی تواند به اندازه دیگر بازیگران فیلم موثر و خوب ظاهر شود. شاید باید مدتها بگذرد که خودِ توبی مگوایر هم باور کند که دیگر مرد عنکبوتی نیست و لازم است که او را در حال و هوای دیگری ببینیم. جوئل ادرگرتون در نقش تام، بهترین بازیگر فیلم است که استایل چهره اش و حالت عصبی اش ، بدجوری به گریم اش می آید و بهترین گزینه برای ایفای نقش تام محسوب می شود. بهترین بازی ادگرتون بدون شک در 20 دقیقه پایانی داستان است که می توانید از آن لذت ببرید. 

در نهایت درباره " گتسبی بزرگ " باید بگویم که این اثر دقیقاً همان حال و هوایی را دارد که با شنیدن نام باز لورمن می توانستم آن را در ذهنم مرور کنم! در اینجا خبری از جزئیات ادبی و مسائل دست و پا گیر آن نیست، در اقتباس سینمایی ما با انواع و اقسام اتفاقات عجیب و غریب نظیر موسیقی رپ اقای " جی زی " مواجه استیم که البته با نگاه به لیست تهیه کنندگان، اصلاً این حضور تعجب برانگیز نیست. به نظرم می شود که " گتسبی بزرگ " را دوست داشت چراکه دلایل زیادی برای این علاقه وجود دارد که می توان به " فیلمبرداری فوق العاده ، بازی عالی بازیگران، جلوه های ویژه خیره کننده و طراحی لباس و کارگردانی هنری قابل توجه اشاره کرد. اگرچه فاصله میان رمان " گتسبی بزرگ " و اقتباس سینمایی اش، بسیار زیاد و دور از تصور است، اما هنوز هم می شود از این داستان زیبا و پر کشش حتی با از دست دادن جزئیاتش ، لذت برد.

انتهای پیام/ص
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار