نیکی کریمی بازیگر سینمای ایران بازیگری خود را پس از بازی در چند نمایش مدرسهای آغاز کرد.
وی توسط "جمشید حیدری" برای نقش اول فیلم "وسوسه" برگزیده شد و در کنار "رضا رویگری" که در آن زمان سوپر استار سینما به حساب میآمد قرار گرفت.
این فیلم به شدت ضعیف با فیلنامهای نخ نما شده و پندهای اخلاقی بسیار نتوانست نظر تماشاگران را به سویش جلب کند و گیشه خوبی را رقم بزند.
کریمی که برای نخستین بار جلوی دوربین 35 میلیمتری قرار گرفته بود بازی ضعیفی را ارائه داد که در قیاس با دیگر اجزای آشفته "وسوسه" چندان عجیب نشان نمیداد.
"بهروز افخمی" که در آن سالها با مجموعه دیدنی "کوچک جنگلی" به نامی آشنا برای سینما دوستان تبدیل شده بود، برای فیلم "عروس" که فیلمنامهاش را "علیرضا داود نژاد" به رشته تحریر درآورده بود، کریمی را برای نقش اول برگزید.
وی برای برطرف کردن ضعفهای بازیگری او دورهای چند ماهه گذاشت و در کنار آن پارتنر مناسبی همچون "ابوالفضل پورعرب" را برگزید.
"عروس" در سینمای بیستاره دهه 60 به شدت مورد توجه قرار گرفت و پرفروشترین فیلم سال مخاطبی نزدیک به دو میلیون تماشاگر در تهران لقب گرفت.
"عروس" به لحاظ اجتماعی موجی را در جامعه ایجاد و در بدنه خود سینما نیز تحولاتی را پایهریزی کرد که مهمترین آن تولد ستاره در سینمای پس از جنگ تحمیلی بود.
کریمی پس از "عروس" یک سالی را به نپذیرفتن پیشنهادهای نقش اول سینما مشغول بود و سرانجام در سال 71 با دو فیلم از دو کارگردان بزرگ سینمای ایران "مسعود کیمیایی" و "داریوش مهرجویی" به پرده نقرهای بازگشت.
"رد پای گرگ" بازگشت دوباره "کیمیایی" به دنیای خاص خود بود که در این میان نقشهایی کوچک را نیز به بازیگران جوانی همچون "کریمی" بخشید.
کریمی در نقش قهرمان فیلم حضوری بسیار کمرنگ داشته و اندک سکانسهای مربوط به وی بسیار نچسب از کار درآمده است.
مهرجویی به عنوان کارگردانی که "زن" نقش برجستهای در سینمایش دارد را اقتباسی تازه از نمایشنامه "خانه عروسک" نوشته "هنریک آیبس" نقش "سارا" را به نیکی کریمی واگذار کرده و توانست بسیاری از ضعفهای بازی وی را اصلاح کند.
شخصیت "سارا" به عنوان زنی مقاوم و استوار در برابر ناملایمات زندگی به خوبی با شکنندگی ظاهر کریمی هماهنگ شده و به باور تماشاگرانش مینشیند. اوج بازی او را میتوان در سکانس پایانی فیلم و ترک خانه مشاهده کرد که متأسفانه بیان ضعف او از گوبندگی و جذابیت سکانس فوق کاسته است.
با این حال "سارا" سکوی پرتاب مناسبی برای "کریمی" بود که نامزدی سیمرغ بلورین یازدهمین دوره جشنواره بینالمللی فیلم فجر و صدف نقرهای جشنواره "سن سباستین" را در کنار جایزه بهترین بازیگر جشنواره سه قاره "نانت" برای وی به ارمغان آورد.
"سیروس الوند" که با فیلم ستایش شده "یک بار برای همیشه" بسیار مورد توجه قرار گرفته بود، برای فیلم "چهره" کریمی را برگزید که پس از گذشت مدتی از فیلمبرداری مشکلات سد راه این همکاری شده وعاطفه رضوی جایگزین وی شد.
کریمی پس از مدتی با دو فیلم ابراهیم حاتمی کیا "بوی پیراهن یوسف" و "برج مینو" حضوری قدرتمندانه بر پرده سینماها داشت که البته دو فیلم یاد شده چندان مورد توجه هیأت داوران جشنواره فیلم فجر قرار نگرفتند.
نیمه دوم دهه 70، کریمی بسیار پرکارتر از گذشته شد و اغلب فیلمهایش نیز گیشه مناسبی داشتند.
به همین خاطر وی نیز به یکی از معدود ستارههای زن سینمای این دهه تبدیل شد و به مرور به حافظه تاریخی مخاطبان خویش رخنه کرد.
"جهان پهلوی تختی" ساخته بهروز افخمی، "دو زن" ساخته تهمینه میلانی و "نسل سوخته" اثر مرحوم رسول ملاقلی پور از فیلمهای شاخص او در کنار کارهای تجاریتری همچون "روانی"، "سیب سرخ حوا" و "دختران انتظار" بودند. جالب اینکه هیأت داوران جشنواره فیلم فجر همچنان به نقشآفرینیهای شاخص کریمی بیاعتنا بوده و سیمرغ بلورین را از او دریغ میکردند.
در انتهای دهه 70 و آغاز دهه 80 به وضوح نوع پختگی در بازی وی به چشم میآمد و دیگر خبر چندانی از بیان ضعیف و نارسایش در فیلم نبود.
کریمی در دهه 80 نیز همچنان پرکار ظاهر شد و در فیلمهایی با درجات کیفی متفاوت به ایفای نقش پرداخت.
از "شام عروسی" و "نوک برج" گرفته تا "باج خور"، "چه کسی امیر را کشت"، و "دیوانه از قفس پرید" که منجر به گرفتن سیمرغ بلورین بازیگر نقش اول برای وی شد.
میلانی در فیلمهای "زن محور" خود به بازیگرانی از جنس کریمی احتیاج داشت تا بتواند بیشترین حجم همذات پنداری را در مخاطبان خویش نسبت به قهرمان فیلم خود برانگیزاند.
اتفاقی که تا حدودی در "واکنش پنجم" نیز رخ داده، البته به اندازه "نیمه پنهان" و "دو زن" نیست.
نقش کوتاه کریمی در "چه کسی امیر را کشت" گوشههایی از استعدادهای نادیده گرفته شده وی را به نمایش گذاشت و بسیار مورد توجه منتقدان نیز قرار گرفت.
"محاکمه در خیابان" دومین همکاری این بازیگر با استعداد با مسعود کیمیایی پس از فیلم "رد پای گرگ" است که به نتیجه نسبتا درخشانی منجر شد.
کریمی در قالب یک زن خیانتکار بازی ظریفی را ارائه کرده و به خوبی لایههای مختلف نقش را با توجه به کوتاهی زمان نقش به تصویر کشیده است.
کریمی در سالهای ابتدایی دهه 80، با فیلم "یک شب" روی صندلی وسوسه کننده کارگردانی نشست که البته سرانجام خوبی پیدا نکرد و هیچگاه به نمایش عمومی در نیامد.
کریمی هر قدر در بازیگری به موفقیت رسید در فیلمسازی با شکست روبرو شد و دومین فیلمش نیز "چند روز بعد" راهی به پرده نقرهای پیدا نکرد و سرانجام روانه شبکه نمایش خانگی شد.
آخرین فیلم و با نام "سوت پایان" نیز با وجود پیشرفتهای قابل ملاحظهاش در کارگردانی با واکنش منفی نویسندگان سینمایی و استقبال سرد مردم روبرو شد و سازندهاش را بار دیگر به دنیای بازیگری بازگرداند.
کریمی که تنها بازیگر زن ایرانی با سه جایزه مهم از جشنوارههای معتبر "سه قاره تانت"، "سن سباستین" و "تألورضیای" ایتالیاست. در کنار سینما به ترجمه کتاب نیز دست زد که مشهورترینشان ترجمه کتاب "آوازهایی که مادرم به من آموخت" زندگینامه مارلون براندو است که با استقبال گرم کتابخوانها روبرو شد.
کریمی در سالهای پایانی دهه 80 در فیلمهای ضعیفی همچون "آقای هفت رنگ"، "شکلات داغ"، "خیابان بیستوچهارم"، و "دو خواهر" بازی کرد که با وجود برخورداری از مولفههای تجاری اغلب در گیشه شکست خوردند که البته به استثنای "دو خواهر".
حضور کوتاه کریمی در "جرم" ساخته مسعود کیمیایی هم آنچنان که باید دیده نشد که بخش مهمی از آن به خنثی بودن نقش و فضای مردانه آن باز میگردد.
البته نمیتوان از بد شانسی که به دلیل عدم اکران فیلم تماشایی "خیابانهای آرام" به کارگردانی کمال تبریزی به سادگی گذشت که میتوانست فیلم پر فروش دیگری را به کارنامه مفصلش اضافه کند.
نیکی کریمی از معدود بازیگران سینمای ایران است که فاکتورهای ستاره شدن را داشته و به تعریف استاندارد این واژه در صنعت سینما نزدیک است.
انتهای پیام/ ص