"پولاد
كيميايي" سه بار كانديد سيمرغ بلورين بهترين بازيگر نقش اول مرد از بيست و
نهمين جشنواره فيلم فجر براي بازي در فيلم سينمايي "جرم"، كانديد سيمرغ
بلورين بهترين بازيگر نقش مكمل مرد از سيامين جشنواره فيلم فجر براي بازي
در فيلم "گشت ارشاد" و همچنين كانديد بهترين بازيگر نقش اول مرد از جشنواره
دنيار تصوير شده است.
"كيميايي" در بسياري ازسريالهاي تلويزيوني چون
"مرگ تدريجي يك رويا"، "ششمين نفر"، "خون بها"، "همان روز" و "ماتادور"
ايفاي نقش كرده است.
به بهانهي حضور او در سريال اكشن-پليسي "ماتادور" پاي گپ و گفتي با او نشستيم كه بخشي از آن را در مصاحبهي زير ميخوانيد؛
-آقاي
"كيميايي" شما را به ندرت در سريالهاي تلويزيوني ميبينيم ولي ويترين
شما، سينما است، چگونه حاضر به ادامهي كار در قاب تلويزيون شديد؟ -در
كشورهاي ديگر، مديوم تلويزيون، سينما و تئاتر به لحاظ اجرا، تكنيك و
محتوايي متفاوت بوده است مثل ديگر رشتهها كه به لحاظ تخصصي به شاخههاي
ديگري تقسيم ميشوند. اما در كشور ما اين اتفاق به گونهاي ديگر بوده و در
واقع فاصله مديومها در سينما و تلويزيون خيلي از هم دور نيست كه بخواهيم
بگوييم سينماي ما از تلويزيون جدا است، برعكس و به عقيدهي من بيشتر اوقات
سينما نيز از تلويزيون الگو ميگيرد. فكر ميكنم عليرغم اينكه يك سينمايي
هستم، خير و بركتي خاص از تلويزيون ديدم كه خيلي بيشتر از سينما بود. يعني
حضور آقاي "ضرغامي" براي من بركت و لطفي داشت چرا كه من هنوز به عنوان يك
بازيگر چهرهي ثبت نشده بودم، ولي بعد از "مرگ تدريجي يك رويا" شبكه يك به
عنوان رسانهي ملي در ايام مقدس ماه محرم به من اعتماد كرد و با سپردن يك
نقش اول به من، هر دو به يكديگر اعتماد كرديم و در اين زمان بود كه ارزش
تلويزيون برايم صد چندان شد.
**تا سوپراستار شدن فاصله داشتم هنوز
تبديل به سوپراستار نشده بودم كه تلويزيون اين اعتماد را به من كرد و اين
كار مهم را بر عهدهام گذاشت و با فاصلهاي "مرگ تدريجي يك رويا"، "ششمين
نفر" و "خون بها" را بازي كردم و بعد از آن عهدهدار يك نقش كمدي در "همان
روز" شدم كه بسيار مورد استقبال و توجه مردم قرار گرفت.
**شرقي و غربي نبودم بايد
اين را بگويم كه من در سينما،نه شرقي بودم و نه غربي و بابت خيلي از
چيزها به كسي باج ندادم و هميشه سعي كردم آن چيزي باشم كه هستم.
در اين
ميان تنها كسي كه با آغوش باز از من استقبال كرد، تلويزيون بود و در
تلويزيون هم كساني كه من انتظار داشتم با آنها كار كنم بيشترشان در
خانوادهي ما بزرگ شده بودند، با وجود ديدن و ايفاي نقشهاي من در آثار
متفاوت سينمايي و اثبات بازيگر شدنم به من ميدان ندادند، در صورتي كه در آن
ايام منتقدان نيز نقدهايي مثبت را نوشته كه براي آن عده بياهميت جلوه
پيدا كرد. بهتر بگويم از خوديها اينطوري كملطفي ديدم و از كساني كه دوست
نداشتند كه بنده در يك موقعيت خوب قرار بگيرم هم جور ديگر ناراحت شدم، با
همهي اين اتفاقات پيش آمده، پسر "كيميايي" بودن هم استقلال را از من گرفته
بود و شرايط سختي را برايم به وجود آورده بودند.
-چگونه از اين فضا خارج شديد؟ -به
طور كلي برايم سخت بود كه بتوانم از اين فضا بيرون بيايم، اما در آن شرايط
بحران، تلويزيون به من فرصت داد تا مردم عام و اقوام مرا بشناسند و در آن
دوران به عنوان يك چهره ميان مردم شناخته شدم و اين دليل علاقه من به
تلويزيون بوده و هر زمان هم پيشنهادي از اين رسانهي ملي شود را بدون در
نظر گرفتن اين امر كه من سينمايي هستم، را با جان و دل ميپذيرم.
-تلويزيون در فضاي فعلي را چگونه ميبينيد؟ -در
حال حاضر كيفيت آثار تلويزيوني به دليل توليد آثار الف ويژه پايين آمده و
فكر ميكنم كه اين اتفاق به فضاي قبلي دولت و بودجه برگردد، بااین وجود
امیدوارم در دولت فعلی این مشکل حل شود و بودجه لازم برای تولید آثار فاخر
در اختیار تلویزیون گذاشته شود افتخار می کنم که برای تلویزیون کار می کنم و
به جرات می گویم که تلویزیون تصویر دیگر از بازیگر را پیش روی من قرار
داد، یعنی در این قاب جادویی سینمایی بازی کردن هم به خوبی اتفاق می افتد و
من سعی کردم که در " ماتادور" نیز اینگونه عمل کنم و بازی سینمایی را
با مدیوم تلویزیون انجام دادم.
**هدف، نگه داشتن قهرمانان قدرتمند بود -ماتادور
به نوعی اولین کار اکشن پلیسی بوده که فارغ از بسیاری دغدغه ها توانست
چهره مناسبی از پلیس ایرانی را به تصویر کشد چگونه با این سریال همکاری
داشتید و به فرهاد نجفی کارگردان جوان کار اعتماد کردید؟ واقعیت،
فرهاد نجفی از لحاظ سن و تجربه هنوز اثبات نشده بود و تنها چیزی که از
ایده می شد، یک فیلم سینمایی بود که ما خیلی نمی توانستم به آن اکتفا کنیم
اما " فرهاد نجفی" خودش، وجودش و حضورش توانست به من اعتمادی را دهد که
متوجه شوم که او سرشار از استعداد و اعتماد است و او دوست دارد به کارهای
بزرگ دست بزند و بند بازی کند این برایم ارزشمند است که به این دلیل که
خود بندبازی نوعی خطر کردن بوده، چون شما می خواهید یک قصه اکشن را در
ایران تعریف کنید که مثالهای خیلی بارز و قشنگ تر آن را با بودجه و صنعت
سینمایی پیشرفته تر سریال هشدار برای کبرای 11" را در آن سوی آبها می
بینید حالا ما می خواهیم وارد حیطه فیلم سازی آنان شویم و بیاییم یک کار
پلیسی ایرانی را بسازیم که در این جا دارد از حمایت های ناجی هنر تشکر
کنم که امکاناتی با این عظمت را در اختیار یک کارگردان جوان قرار دادند تا
پلیس ما با یک معیار جدید دیده و شناخته شود.
در فرصتی که خدمت "
سردار منتظر المهدی" رسیدم به وی گفتم که پلیس متفاوت پلیسی است که
بتواند تاثیری متفاوت را در جامعه گذارد و اینکه ما بیاییم قهرمانان خود را
قدرتمند نگه داریم و در عین حال منفی هایمان را هم دست کم نگیریم و نشان
دهیم که امنیت داشتن در یک مملکتی مثل " ایران" بهایی بالا را پرداخت
می کند، کشوری که همچنان مشکلاتی را برایش از سوی منطقه ایجاد کرده اند و
این آرامش را که در هر روز سر کار رویم و با آرامش به آغوش خانواده را
برگردیم را مدیون این قهرمانان هستیم و بدانیم که هر روز عده ای برای
ایجاد این امنیت شهید می شوند، حالا با هر نگاهی چه سیاسی و چه غیره
سیاسی که به آنها بنگریم، این افراد همان قهرمانان واقعی هستند که بابت
ای جانفشانی پولی مناسب را نمی گیرند و شاید وضعیت و مشکلات آنها در
زندگی شان کم هم نباشد.
این قشر در خدمت مردم هستند و با وجود
همه این اتفاقات ما سعی کردیم که نشان دهیم هم این ارزش ها برایمان مهم
بوده و به دنبال آن فراتر رفتیم از رفتار درست حرفه ای آنان و گفتن سروان و
سرگرد به یکدیگر که جزء قوانین کاری است، ایثار و رفاقت آنها را در
ماتادور بیشتر نشان دهیم.
** امنیت شغلی بحث اصلی ماتادور -ادامه " ماتادور" به کجا می رسد؟ به
تدریج قصه به سمت و سوی دیگری سوق داده می شود و بحث شخصی خواهد شد و از
بحث امنیت شغلی می رسد به سرگردی که می گوید من باید این فرد... خلافکار
را پیدا کنیمف چون این فرد دوست و رفیق مرا کشته است و پایش را در زندگی
خصوص من باز کرده و از این به بعد جلویش را جدی تر خواهم گرفت که باید به
دلیل ایجاد همه این شرایط در ماتادور از ناجی هنر تشکر کنم.
** فردی باهوش و با درایت هستم کاراکتر
خود را در ماتادور چگونه دیدید؟ کاراکتر من پلیسی بسیار با هوش و با درایت
است فردی درون گرا که به موقع و بدون توجه به درجه اش ماشه را می کشد و به
موقع هوش خود را در اختیار کار و زندگی اش قرار می دهد، به هر صورت شخصیتی
دوست داشتنی و دیدنی بوده که در ادامه ماجرا، جذاب تر هم می شود.
گفتگو از الهه علیزاده