به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران، بیست و هشتم ماه جولای بود که الولید بن طلال، شاهزادۀ میلیاردر سعودی نامۀ
فوق العادهای را در صفحۀ توئیتر خود قرار داده بود. نامهای که مورخ 13
می سال جاری بوده و پیشتر برای وزیر نفت عربستان، ملک عبدالله و سایرین نیز
ارسال شده بود. در این نامه آمده بود:
"کشورمان با تهدید مهم و مداومی
روبروست و آن وابسته عمیق و بالای عربستان به منابع نفتی است. از سویی
افزایش و رشد تولید گاز شیل (Shale Gas) نیز تهدید دیگری است که باید در
نظر گرفته شود". شاهزاده طلال در این نامه حاکمیت را به اقدامات مهمتری به
منظور تنوع بخشیدن به اقتصاد کشور تشویق کرده بود.
نامۀ طلال و به خصوص
انتشار آن اتفاق مهمی در شرایط سیاسی عربستان بود؛ نامهای که حکایت از
جسارت شاهزاده به همراه تلویحی مهم بود که در آن وی از پاسخ(و یا عدم پاسخ
به نامه) آزرده خاطر شده بود.
گفتنی است تصمیمات در حوزۀ سیاستگذاری
نفت در ابعاد وسیعی در دست ملک عبدالله و گروه محدودی از شاهزادههای ارشد
سعودی است؛ البته در کنار نعیمی- تکنوکرات کهنه کاری که به لحاظ شایستگی و
هوشمندی بالای وی اعتماد بالایی در سطح جهان نسبت به او وجود دارد.
ریاض
تمایلی به چالش کشیدن سیاست های نفتیاش در افکار عمومی و علنی کردن آن
ندارد، به خصوص زمانی که پیشنهاداتی دربارۀ تنوع به بخشیدن به اقتصاد کشور
در میان شاهزادگان مطرح میشود.
ولید- شاهزادهای که به سبب فعالیتهای
اقتصادیاش در سطح بین الملل شناخته شده است- غالباً در سیاست گذاریهای
سعودی چهرهای خارج از موضوع است. رویکرد و مشی این شاهزاده غالباً معیوب
تلقی میشود چرا که پدرش(شاهزاده طلال، برادر ناتنی ملک عبدالله) نیز به
داشتن گرایشات گریز از مرکز معروف بود، به خصوص اینکه مادر ولید نیز به جای
سعودی، ریشۀ لبنانی داشت.
ولید نیز به نوشتن نامههای جنجالی شهرت
دارد، این شائبه نیز وجود دارد که شاید او میخواهد راه پدرش را برود و یا
به مقابله با برخی از شاهزادهها بپردازد.
اما هدف این اقدام هرچه
باشد، نامۀ ارسالی ولید شامل موارد مهمی است که غالباً به گفتگو میان برخی
از کارشناسان حوزۀ انرژی محدود میشود. رشد جهانی منابع گاز با سرعت بیشتری
از نفت در حال افزایش است و عرضۀ بالای منابع نفتی از سوی تولیدکنندگان
غیر اوپک از جمله ایالات متحده آمریکا، کانادا و برزیل روند پرسرعتی به خود
گرفته است.
در مقابل عربستان سعودی و سایر اعضای اوپک احتمالاً تولید
خود را اندکی کاهش خواهند داد تا بتواند سطح قیمت را حفظ کنند. این مسئله
میتواند سیاستهای اوپک و توانایی ریاض برای کنترل این کارتل نفتی را تحت
فشار قرار دهد. از این رو شاید عربستان تولید خود را به شکلی نامتناسب کاهش
دهد و این مسئله متعاقباً میتواند درآمدهای دولتی از نفت را نیز کاهش
دهد.
هرچند کاهش قیمت نفت برای اقتصاد جهان خوب است اما مشکلات ناشی از
کاهش بودجه میتواند در خرج بالای این کشور که به شکل قابل توجهی مانع از
نارضایتیهای اجتماعی شده، تأثیر بگذارد، همانند آنچه که در سایر کشورهای
عربی رخ داده است.
از سال 1973 که عربستان رهبری تحریم نفت اعراب در
اعتراض به حمایتهای آمریکا از اسراییل را بر عهده داشت، سعودیها
سیاستهای نفتی خود را به سمت گسترش شراکت و همکاری با واشنگتن و همچنین
ثبات در عرضه و قیمت نفت و عدم نوسان ثابت کردهاند.
طی ماههای اخیر،
به عنوان مثال عربستان سعودی میزان عرضۀ خود را به منظور جبران کاهش عرضۀ
نفت ایران، متعاقب اعمال تحریمها علیه این کشور افزایش داده است.
تا
اینجا مقامات رسمی سعودی، واکنشی به نامۀ شاهزادۀ ولید از خود نشان
ندادهاند و وزارت نفت نیز توضیحی به روزنامه نگاران در این باره نداده
است.
چند سال پیش شاهزاده ولید کامنتی دربارۀ لبنان داده بود که سبب
واکنش رسمی مقامات و در نهایت فیصله دادن ماجرا شده بود. این بار اما
ظاهراً پادشاهی عربستان در موقعیت دشواری قرار دارد. چشم بستن بر روی این
اظهارنظر شاهزاده ولید شاید به معنای چشم بستن بر سیاست چالش و یا بی
تصمیمی ملک عبدالله بیمار و یا زوال عقل شاهزاده سلمان باشد.
اما در
این میان ایالات متحده آمریکا باید فعالیت و همکاری با رهبران عربستان
سعودی و سایر تولیدکنندگان نفت حوزۀ خلیج فارس را آغاز کند(به خصوص کویت و
امارات متحده عربی) برای اینکه بازارهای انرژی در مقایسه با تحولات دو سال
اخیر جهان عرب آنقدرها مایۀ شگفتی نیست.