حالا که چند ماه از پایان سال 2012 گذشته و اغلب فیلم های مهم تولید شده در این سال را دیده ایم، با اطمینان می توانیم بگوییم که یکی از بهترین سال هایسینما در چند دهه ی اخیر را پشت سر گذاشته ایم.

به گزارش باشگاه خبرنگاران؛ حالا که چند ماه از پایان سال 2012 گذشته و اغلب فیلم های مهم تولید شده در این سال را دیده ایم، با اطمینان می توانیم بگوییم که یکی از بهترین سال هایسینما در چند دهه ی اخیر را پشت سر گذاشته ایم. بعد از سال های ابتدایی دهه ی 1990 که با نمایش چند شاهکار، سینما حیات دوباره ای یافت و همچنین دو سال پیاپی 2006 و 2007 که مجموعه فیلم های درخشانی به نمایش درآمد، در چند سال اخیر به سختی می شد بیش از دو- سه فیلم به یادماندنی در میان مجموعه تولیدات یک سال پیدا کرد بعد از این افول نسبی، حالا در سال 2012، یک بار دیگر با مجموعه فیلم های ترازولی مواجه شده ایم که ثابت می کند سینما همچنان شاداب و قدرتمند به حرکتش ادامه می دهد.
 
در سالی که گذشت فیلم بزرگی مثل عشق ( میشائیل هانکه) را داشتیم که نشان داد هنوز سینما گرانی داریم که می تواند در بالاتری سطح ممکن فیلم بسازند یک فیلم ظریف و تاثیر گذار که اصالت شاهکارهای کلاسیک را دارد جانگوی زنجیربریده را داشتیم که ثابت کرد همچنان می توان روی ذوق فیلمساز باهوشی مثل تارانتینو حساب کرد و در انتظار فیلم های بعدی اش ماند تجربه ی غیر منتظره ای مثل آناکارنینا ( جورایت) را دیدیم که عجیب است دست کم گرفته شد و رویکرد جسورانه ی سازنده اش تحسین نشد آناکارنینا پیشنهادی شوق انگیز برای رویکردی نو به ادبیات کلاسیک است و ایده های تازه ای برای بازآفرینی لحظات موثر رمان های بزرگ در خود دارد فیلم فوق العاده ای مثل زندگی پای ( آنگ لی) را دیدیم که قبل از هر چیز به شدت " تماشایی" است و برای نمایش در سالن تاریک و روی پرده ی بزرگ ساخته شده است، زندگی پای به یادمان می آورد" سینما" قبل از هر چیز، جان دادن به موقعیت غیر قابل باوری است که همه چیزش قابلیت های سینما قرار است برای باورپذیر کردن همین موقعیت های ساختگی به کار آید آنگ لی با یک بازیگر ناشناس سیه چرده، یک قایق و یک ببر دیجیتال، دو ساعت ما را میخکوب می کند مهارتش در این کار بیشتر شبیه جادوگری است.
راهنمای مثبت اندیشی ( دیوید . اُ. راسل) را دیدیم که نه تنها یک کمدی رمانتیک جذاب با بازی های فوق العاده ی جنیفر لارنس و برادلی کوپر است، بلکه با فیلمنامه ی ظرفیت و خوب نوشته شده اش چیزهای تازه ای به این ژانر افزوده و در بازی هم زمان رعایت کردن/ رعایت نکردن کلیشه های ژانر بسیار هوشمندانه عمل کرده.
 
روبی اسپارکس را دیدیم به کارگردانی جاناتان دیتون و والری فاریس ( که پیش از این خانم سان شاین کوچولو را ساخته بودند) که یک فیلم کوچک جذاب است با همان سرخوشی و جنون فیلم های تجربی خوب تاریخ سینما، ساخته شدن چنین فیلمی در کنار فیلم به شدت نامتعارفی مثل جانوران سرزمین وحشی جنوبی( بن زیتلین) نشان می هند هنوز می شود با حداقل بودجه و با بی اعتنایی به قراردادهای قطعی سینمای صنعتی فیلم های غیر منتظره ای ساخت که نه تنها تماشاگر نخبه را هیجان زده کند بلکه به سودآوری هم برسد.
 
هابیت را دیدیم و یک بار دیگر رایحه ی لذت بخش دنیای تالکین و یک بار دیگر رایحه ی لذت بخش دنیای تالکین به مشاممان رسید! سه ساعت غرق در خلسه ی دنیای منحصر به فرد که جذابیتش پایان ناپذیر است هابیت بر خلاف آن چه عده ای می گفتند فیلم سرحال و با نشاطی است که با مهارت ساخته شده و نشان می دهد پیتر جکسون بعد از سه گانه ی ارباب حلقه ها راه و روش کار در دنیای تالکین دستش آمده و بلد است رضایت تماشاگر اهلی شده با این قصه ها را جلب کند کاش یکی وادارش کند " تام بامبادیل"را هم بسازد و به این مجموعه اضافه کند.
 
سی دقیقه بامداد( کاترین بیگلو) لینکلن ( ایتیون اسپیلبرگ) و بینوایان ( تام هوپر) را دیدیم که هر کدام دستاوردهایی در ژانر خودشان محسوب می شوند و در کارگردانی ، طراحی صحنه و لباس و بازیگری نوجویی های قابل تاملی دارند.
به این ها اضافه کنید فیلم درجه یک شکار( توماس وینتربرگ) را که در دوره ی گذشته ی جشنواره ی کن درخشید، اما چون دیر اکران شد، خیلی ها تازه آن را دیده اند و از ساخته شدنش با خبر شده اند و همچنین فیلم خود ماد( جف نیکولز) را که مثل شکار در بخش مسابقه ی کن حضور داشت، اما تازه اکران شده است ماد هم بسیار دیدنی است و توسط فیلمسازی ساخته شده که تردید نکنید یکی از استعدادهای بزرگ سینمای آینده است و به این مجموعه اضافه کنید فیلم های خوبی مثل مرشد( پل تامس اندرسون) سهم فرشته ها ( کن لوچ) ، بی قانون( جان هیلکات)، قلمرو طلوع ماه ( وس اندرسون؟)، زنگار و استخوان( ژاک اودیار)، اسکای فال ( سام مندس)، هفت روان پریش ( مارتین مک دانا)، تدیم به رم با عشق( وودی آلن) و دست نیافتنی ها ( آلبوم ناکاش، اریک تولدانو) را که همه شان دیدنی و قابل بحث اند و همچنین فیلم های پرفروشی مثل بازی بقا ( گری راس) و اونجرز( جاش ودن) را که به عنوان بلاک باسترهای تابستانی بسیار با کیفیت تر از نمونه های مشابه هالیوودی هستند و ارزش های انکار ناپذیری دارند کافی نیست؟! واقعاً در طول یک سال باید چند فیلم خوب ساخته شود تا دست از منفی بافی های متداول برداریم و بپذیریم سینما هنوز زنده است و ما تماشاگران خوشبخت می توانیم انتظار چند نوبت غافلگیری درست و حسابی را در طول یک سال داشته باشیم؟
اما همه ی این ها را گفتیم تا به این جا برسیم که بگوییم برای ما جداً تاسف بار و دریغ آلود است که شرایط و امکانات پرداختن مفصل به همه ی این فیلم ها را در 24 نداریم تردیدی نیست که در یک سال سینمایی پربار، لازم است درباره ی تعدادی از این فیلم ها بحث های مفصل تری بکنیم و مطالب بیشتری منتشر کنیم تا ارزش های ساختاری و مضمونی شان بیشتر تشریح شود اما چه کنیم که تعداد صفحات مجله محدود است فیلم های جدید هم دارد از راه می رسد و امکان انتشار پرونده های جداگانه برای همه ی این فیلم ها وجود ندارد با این حال برای این که بی اعتنا از کنار این فیلم نگذشته باشیم در صفحات بعد، به شکل خیلی مختصر به سه فیلم روبی اسپارکس، زندگی پای و هابیت پرداخته ایم، از نظر ما لازم است درباره ی این سه فیلم و همچنین فیلم هایی مثل آناکارنینا، سی دقیقه بامداد، راهنمای مثبت اندیشی و مرشد پرونده ی " فیلم ماه" تدارک ببینیم فعلاً که امکانش نیست اما شاید در شماره های آینده راهی برای پرداختن دوباره به این فیلم ها پیدا کردیم بالاخره آدمیزاد به امید زنده است.


منبع : ماهنامه فيلم
برچسب ها: سینما ، فیلم ، اکران
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار