بازخواني پيامهاي نوروزي مقام معظم رهبري/ نوروز 1373
بازخواني پيامهاي نوروزي مقام معظم رهبري/ نوروز 1373
به گزارش حوزه سياسي باشگاه خبرنگاران؛ پيام مقاممعظم رهبري به مناسبت حلول سال 1373 شمسى به شرح زير است:
بسماللَّه الرّحمن الرّحيم
يا مقلّب القلوب و الابصار. يا مدبّر الليل و النّهار. يا محوّل الحول و الاحوال. حوّل حالنا الى احسن الحال.
عيد سعيد نوروز را به همه هم ميهنان عزيز و ايرانيانى كه در سراسر جهان زندگى مىكنند، تبريك عرض مىكنم. بخصوص به ايثارگران و خانوادههاى معظّمى كه به نحوى از انحاء در حركت عظيم ملت ايران، تلاش و كوششِ دشوارى را متحمّل شدهاند. مخصوصاً به خانوادههاى معظّم شهدا و جانبازان عزيز و خانوادههايشان. همچنين، به آزادگان عزيز و كسانى كه هنوز در اسارتند و خانوادههايشان، تبريك عرض ميكنم. دعا ميكنيم كه انشاءاللَّه هر چه زودتر، مفقودالاثرهاى ما و كسانى كه هنوز در زندانهاى اسارت گرفتارند، آزاد شوند و با بازگشت خودشان، دل ما را شاد كنند. همينطور، به ملتهايى كه عيد نوروز را عيد ميدانند - مردم عزيز «جمهورى آذربايجان»، و بعضِ جمهوريهاى ديگرى كه اطراف ما هستند و عيد نوروز را بزرگ مىشمارند - تبريك عرض مىكنم و از خداى متعال، براى همه در سال جديد هجرى شمسى آرزوى توفيق دارم.
ما در دعاى آغاز تحويل، از خداى متعال مىخواهيم كه حالمان را به بهترين حال برگرداند. در طول ماه مبارك رمضان هم، از خداى متعال خواستيم كه «اللّهم غيّر سوء حالنا بحسن حالك.(1)» بديها و ناهنجاريهاى حال ما، منش ما، زندگى ما و روح و جسم ما را به بركتِ خير و رحمت محضى كه در وجود توست، تبديل كن. اين تغيير و تحوّل، يكى از بزرگترين اسرار حركت تكاملى انسان است كه اسلام ما را به آن امر كرده و دستور داده است. مخصوص كسان خاصى هم نيست. مبادا كسى خيال كند كه تغيير حال، از آنِ كسانى است كه طبق معيارهاى اسلامى، دچار بدحالىاند! حتّى كسانى كه حال و اخلاق نيكى دارند، چون بهترين نيستند، از خدا مىخواهند كه به سمت بهترين حركت كنند. ما، هر كه هستيم، هر جا هستيم و در هر مرتبهاى از دانش، معرفت، كمال و اخلاق انسانى قرار داريم، بايد از خدا بخواهيم كه حالمان را نيكوتر كند و ما را به سمت كاملتر شدن پيش ببرد.
اينجا سؤال پيش ميآيد كه «نشانه و جهت اين كامل شدن چيست و چگونه مىشود كه انسان حالش بهتر مىگردد و به سمت كاملتر شدنْ پيش ميرود؟» من، دو عنوان را به عنوان نشانه به شما عزيزان خودم كه اين صحبت را در آغاز سال ميشنويد، عرض ميكنم. اين دو نشانه، عبارت است از سازش و آشتى با خدا و سازش و آشتى با مردم. ما، هر جا هستيم و هر كيفيّت حالى كه داريم، بايد به سمت اُنس و آشتى كردن با خداى متعال پيش برويم. يعنى گناهان را در رفتار خودمان جستجو كنيم و آنها را كنار بگذاريم. انسان، غالباً بديهاى كار خودش را نمىشناسد. به عبارت ديگر، حبّ نفسْ نمىگذارد كه ما به نواقص و عيوب خودمان آشنا شويم. پس، بايد اوّل اين نواقص و عيوب را جستجو كنيم و بشناسيم و با برطرف كردن آنها، خودمان را به خدا نزديك سازيم. به تعبير من، «با خدا، آشتى كنيم.» سپس، آشتى با مردم، صفا با مردم، وفا با مردم، نيكرفتارى با مردم و نيكوكارى با مردم را - يعنى با همه قشرها؛ مخصوصاً با كسانى كه ضعيفند؛ چه ضعيف از لحاظ جسمى، چه ضعيف از لحاظ مالى، چه ضعيف از لحاظ موقعيت اجتماعى و چه ضعيف از لحاظ ندانستن راه و چاه زندگى - سرلوحه رفتار خود قرار دهيم. در برابر هر كس كه قرار مىگيريم، مخصوصاً اگر ضعيف باشد، به تصحيح رفتارمان با او بپردازيم و سعىمان اين باشد كه با مردمِ خوب و بندگان خدا، حالت آشتى پيدا كنيم. اگر در اين جهت پيش برويم و خودمان را لحظه به لحظه پيراستهتر كنيم، آن وقت، تحويل «حال» به «احسن حال» انجام گرفته است. نمىگويم كه «بهترين» خواهيم شد. اما انشاءاللَّه به سمت «بهترين» حركت خواهيم كرد.
من از اين فرصت، جهت عرض يك تذكّر اخلاقى استفاده ميكنم كه آن هم براى همين بهتر شدن است. قبلاً اين را بگويم: در شرايط كنونى كه ما برخوردار از نظامى جوان و تازه، داراى ارزشهاى متعالى و شعارهاى بسيار مهم و جهتگيرى روشن و پرجاذبه براى هر انسانِ با انصاف هستيم، و از طرف ديگر، كشورى بزرگ و با عظمت، داراى سابقه تاريخى مهم، با فرهنگ بسيار متعالى و درخشان در طول تاريخ، با ميراث ارزشمندى از گذشته و با ثروتهاى فراوان مادّى داريم - كه يكى از اين ثروتها كه معلوم هم نيست بزرگترينش باشد، نفت و گاز و ديگر منابع زيرزمينى ماست - و در اين كشورِ به اين بزرگى و شكوفايى، ملتى با اين عظمت زندگى مىكند، جا دارد كه مردم ما، اين تحوّل اخلاقى را در خودشان به وجود آورند.
تذكّرى كه ميخواهم عرض كنم اين است كه از آغاز سال جديد، دو شاخص را به عنوان شعار براى خودمان قرار دهيم: اين دو شاخص، عبارت است از «وجدان كار» و «انضباط اجتماعى». اين دو شاخص، براى همه ما، در هر جا كه هستيم بسيار مهم است. «وجدان كار» يعنى اينكه اگر كارى را به عهده گرفتيم و انجام آن را تعهّد كرديم - چه اين كار، براى شخص خودمان يا خانواده خودمان؛ جهت نان درآوردن باشد، و چه كارى اجتماعى و مردمى و مربوط به ديگران باشد؛ مثل امور مهم اجتماعى و مسؤوليتهاى كشورى - آن را خوب و كامل و دقيق و تمام انجام دهيم. به تعبير معروف، براى آن كار، «سنگ تمام بگذاريم». اگر ملتى داراى «وجدان كار» باشد، محصول كار او خوب خواهد شد، و وقتى محصول كار نيكو شد، وضع اجتماعى، به طور قطع بهبود پيدا خواهد كرد.
ممكن است هر كس از افراد اقتصادى يا سياسى، تحليلهاى گوناگونى نسبت به مسائل و پديدههاى مختلف كشور داشته باشد. اما من عرض ميكنم: هر كس هر تحليلى داشته باشد، راه حل مشكلات، همين دو شاخص «وجدان كار» و «انضباط اجتماعى» است. «انضباط اجتماعى»، يعنى نظمپذيرى در همه امور. شما براى اِعمال اين انضباط، از كارهاى كوچك شروع كنيد. فرض بفرماييد، عبور نكردن از خطّ عابر پياده، براى اتومبيلها، در خيابانهاى شلوغ و پرجمعيت، يا همه جا. يا عبور نكردنِ پيادهها از غير محلِ خطِّ عابر پياده، در خيابان. اين كار، در وهله اوّل، به نظر كوچك و پيش پا افتاده مىآيد. اما از همين جا شروع كنيم و انضباط اجتماعى را در همه مسائلمان تعميم دهيم تا به مسؤوليتهاى بالاى كشور در برخورد با مسائل كشور برسد. يعنى كسانى كه مراجعات مردمى دارند، در برخورد با مردمى كه به آنها مراجعه ميكنند، نظم و انضباط را حاكم كنند و كسانى كه كارى را بر دوش گرفتهاند، نظم و انضباط را در انجام آن كار معمول دارند. همه اينها، كشور و ملت ما را به شادابى خواهد رساند و كارِ آنها را پيش خواهد برد.
امروز، خوشبختانه كارها در حال پيشرفت است. من اين را با اطّلاع و آگاهى از مسائل كشور، به شما عرض ميكنم. البته، بسيارى از مردم ما هم، به ويژه كسانى كه در مسائل جارى، قرار و حضور دارند، اين پيشرفت را احساس مىكنند. فشارها به سمت ما از طرف قدرتهاى قلدر - كه دشمن ملت و استقلال ما هستند - زياد است. اما خوشبختانه، اين فشارها را اين كشور با عظمت، اين ملت بزرگ و اين دولتمردان مخلص و صميمى و دلسوز، با كمال قدرت، از سرِ خودشان دفع ميكنند و در درازمدّت هيچگونه تأثيرى بر زندگى واقعى آنها نميگذارد؛ اگر چه ممكن است بعضى از مشكلات را، در كوتاه مدت، به وجود آورد. همه اينها را ميتوان به خوبى از سرگذراند. ما در حال پيشرفت و سازندگى و در حال بناى يك تمدّن هستيم. من اين را ميخواهم به شما بگويم: مسأله ما اين نيست كه زندگى خودمان را نجات دهيم و گليم خودمان را از آب بكشيم. مسأله اين است كه ملت ايران - همچنان كه شأن اوست - در حال پديد آوردن يك تمدّن است. پايه اصلى تمدّن، نه بر صنعت و فنآورى و علم، كه بر فرهنگ و بينش و معرفت و كمالِ فكرى انسانى است. اين است كه همه چيز را براى يك ملت فراهم مىكند و علم را هم براى او به ارمغان مىآورد. ما در اين صراط و در اين جهت هستيم. نه اينكه ما تصميم بگيريم اين كار را بكنيم؛ بلكه حركت تاريخى ملت ايران در حالِ به وجود آوردن آن است.
در چنين شرايطى، با احراز موقعيت عظيم ملت بزرگ ايران، بايد همه بدانند كه چه ميكنند و در چه صراطى به حركت در ميآيند. به نظر من، اين دو عنوان - يعنى «وجدان كار» و «انضباط اجتماعى» - مىتواند براى ما دو شعار باشد و عرض كردم كه اين دو شاخص، در ما تكامل و تحوّلى به وجود خواهد آورد كه انشاءاللَّه آن تحوّل، در جهت آشتى با خداى متعال و با ارزشهاى الهى و آشتى با مردم و زندگى مردم است.
اميدوارم كه انشاءاللَّه مردم عزيزمان امسال - سال 1373 هجرى شمسى - را به نيكى و با بركت بگذرانند و مشمول دعوات زاكيّه ولىّ عصر ارواحنا فداه باشند. انشاءاللَّه، مسؤولين دولتى هم بتوانند كارهاى بزرگى را كه در پيش گرفتهاند، به بهترين وجه انجام دهند.
درود ميفرستم به روح مطهّر امام بزرگوارمان كه بازكننده اين راهِ عظمت براى ملت ما بود. اميدوارم كه خداوند متعال، روح مقدّس آن بزرگوار را، امسال هم مثل سالهاى گذشته، مشمول تفضّلات و رحمت و بركت و مغفرتِ خودش قرار دهد و دعوات مردم را در حقِّ آن بزرگوار و درباره امور زندگى خودشان قبول كند.
والسّلام عليكم و رحمةاللَّه و بركاته.
انتهاي پيام/