خوشبختی: خوشبختی را باید حس کرد. اگر حس نکنی، مثل آن است که نداری. مانند کسی که در میان درختان جنگل انبوه ایستاده و به دنبال جنگل می گردد. در واقع او در متن خوشبختی است ولی چشمانش را بر آن بسته و آن را نمی بیند و در انتظار آینده نشسته است. در حالی که خوشبختی در متن زندگی است ، نه در انتهای آن.
کسی که حال را ندیده گرفته و در انتظار هدفی در آینده می باشد، وقتی به آن هدف رسید آن را خراب می کند. زیرا هدف دیگری پیش روی او ظاهر می شود و در تمام زندگی در دویدن به سوی هدف ها طی می شود.
انسان ها عموما خوشبختی را در برخورداری از نعمات مادی زندگی می دانند.در حالی که خوشبختی با داشتن مادیات یکی نیست. چنانچه گفته شد، کلید اصلی در نحوه تفکر ما نسبت به مواهب و دارایی های مادی و معنوی است.
در احساس خوشبختی عواملی موثر هستند که بطور خلاصه به آن اشاره می کنیم:
سطح انتظار: به این معنی که باید بین داشته ها و سطح انتظارمان تناسبی وجود داشته باشد. این تناسب به رضایت ما از زندگی منجر می شود.اگر برخورداری ما از سطح انتظارمان فاصله داشته باشد ، به نظر می رسد که در حال دویدن بی نتیجه هستیم. البته ممکن است به خواسته خود برسیم ولی به رضایت نمی رسیم.
انعطاف پذیری: تجربه نشان داده است که انسان های سخت و یک دنده از لحظه های زندگی خود لذت نمی برند و دیگران نیز در کنار آنان خوشحال نمی باشند.
کرامت نفس: کرامت نفس نه تنها عشق به خویشتن است، بلکه عشق به هستی و تمامی زندگی است. کرامت نفس ، زیباترین ویژگی یک انسان شایسته است. زیرا هم ارزش خود را می داند و هم به همه انسان ها عشق می ورزد. چنین انسانی محبوب دل هاست و خود نیز همواره در زندگی احساس خوشبختی خواهد کرد.
تجربه نشان داده است که انسان های سخت و یک دنده از لحظه های زندگی خود لذت نمی برند و دیگران نیز در کنار آنان خوشحال نمی باشند.
منبع: نيک صالحي