سيد عليرضا قهاري رئيس انجمن مفاخر معماري ايران به خبرنگار
حوزه ميراث فرهنگي باشگاه خبرنگاران گفت :معماری، آفرینشی فرهنگی و معنوی بوده که جایگاهی فراتر از ابزار برآوردن نیازهای مادی آدمی دارد.
وي افزود: معماری باید بتواند به امیدها، اشتیاق و خواست های انسان که از تنش میان اندیشه و زندگی وی ایجاد می شوند، شکل و نظم دهد. نقد این نظریه و نیز نقد آثار معماری که در تحلیل این روند شکل می گیرند، می تواند به بازخوانی هویت جامعه ی امروز ما کمک نماید.
قهاري تصريح کرد: در فرهنگ های متفاوت فضاهای نقادانه ی متفاوت دیده می شوند و به همین دلیل آنچه برای مخاطبی در یک افق فرهنگی پذیرفتنی و معمولی است، می تواند برای مخاطب دیگری در افق فرهنگی دیگری، غیر قابل قبول باشد.
رئيس انجمن مفاخر معماري ايران بيان کرد: فرهنگ متعارف جامعه ایرانی، بطور تاریخی از نقد رویگردان است و وجهی که می تواند در پیشرفت کار هنرمند موثر واقع شود را بر نمی تابد.
وي اظهار داشت: نقد برای بازگو کردن حقیقت و راهنمایی هنرمند و نه تنها ستایش از اوست. گاه نظریه و نقد به جای آنکه بطور مستقیم هنرمند را مخاطب قرار دهد و وی را آزرده کند، با ایجاد سوال در ذهن عامه (و نیز خود هنرمند) ایشان را به تفکر وا می دارد.
قهاري افزود: نقد علاوه بر ضرورت بررسی خود اثر معماری، تحلیل تاریخی، اجتماعی و روانشناسانه اثر را نیز در پی دارد و این روند می تواند مخاطبان دیگر را نیز به موضوع علاقمند سازد. در واقع نقد یا روایت، خود می تواند بن مایه گفتمانی باشد که انتظار ها، پسندها، پیشداوری ها، و دلبستگی های را در درون خود کشف می کند و هنرمند را به ادامه یا اصلاح منش خویش دعوت می کند.
رئيس انجمن مفاخر معماري ايران تصريح کرد: مجموعه آثار یک هنرمند به خوبی نشان می دهد که روحیه و احساسات و یا نیت وی تا چه حد تابع قوانین سبک شناسانه دوران خود بوده همچنين نقد ساختار گرایانه به دنیایی توجه دارد که حتی برای خود هنرمند نیز ناشناخته است.
وي افزود: گاهی انسان در یک فضای معماری، شاد و یا غمگین می شود، اما این آن چیزی نیست که هنرمند طراح به آن فکر کرده باشد. او فقط می خواهد طرحی متناسب و نظمی پایدار ارائه کند. در حالی که هم حس و هم ایده (پس از بررسی شکل)، جایگاه راستین خود را در نظریه های معماری به دست می آورند.
قهاري تاکيد کرد: امروز جوهره نقد معماری از واقعیات اقتصادی و اجتماعی فاصله ندارد و به کارکردی عینی تبدیل شده که می تواند حقیقت را از میان ده ها نظریه بیرون کشد، از جهان تقلید شدنی دوری جوید و قوانین سبک شناسانه ای را ارائه دهد که در روزگار هنرمند بر بیانگری هنری وی مسلط بوده است./ي2