دغدغه امروز بازيگر فيلم‌هاي «چارچنگولي»، «روز سوم»، «قاعده بازي»، «احضار شدگان» و... تكرار نكردن خودش و ايفاي يك نقش متفاوت (جدي و حتي منفي) است. او به دنبال اين است كه با ايفاي يك نقش جدي دوباره پس از سال‌ها تغيير مسير دهد و از كليشه‌ شدن فاصله بگيرد...

به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، بازيگر سريال‌هاي «پنج كيلومتر تا بهشت»، «پنجمين خورشيد»، «باغ شيشه‌اي»، «قرارگاه مسكوني»، «سه در چهار» و... كه كار تصويري‌اش را با «خودروي پلاك 11» آغاز كرده در حالي امروز به عنوان يك بازيگر كمدي و طنز شناخته شده كه در اولين تجربه‌هاي بازيگري‌اش در فيلم سينمايي «ارتفاع پست» حاتمي‌كيا ديده مي‌شود.

دغدغه امروز بازيگر فيلم‌هاي «چارچنگولي»، «روز سوم»، «قاعده بازي»، «احضار شدگان» و... تكرار نكردن خودش و ايفاي يك نقش متفاوت (جدي و حتي منفي) است. او به دنبال اين است كه با ايفاي يك نقش جدي دوباره پس از سال‌ها تغيير مسير دهد و از كليشه‌ شدن فاصله بگيرد...

«منوچهر» سريال زمانه در گفتگو با بانی فیلم از دغدغه‌هاي امروزش در دنياي بازيگري، كار با حسن فتحي، زير و بم‌هاي شخصيت منوچهر و... صحبت كرده که می خوانید.

با پايان سريال «زمانه» مشغول چه كاري خواهي شد؟
- من با آقاي ورزي در دفتر آقاي لدني قراردادي بستم تا در سريال «معماي شاه» نقش دكتر فاطمي را بازي كنم. منتهي حجم نقش طوري نيست كه بخواهد وقت زيادي از من بگيرد. اكثر نقش‌هاي اين سريال حجم بالايي ندارند، ولي تأثيرگذار هستند. راستش را بخواهي چند پيشنهاد هم داشته‌ام كه رد كردم.

چرا؟
- چون به شدت دنبال اين هستم كه يك رل متفاوت بازي كنم. نمي‌دانم چرا اين اتفاق براي من رخ نمي‌دهد؟

به خاطر اينكه اصلاً كاري توليد نمي‌شود!
- ميزان توليدات كه پايين آمده، ولي دوستان هم گويا مرا قابل نمي‌دانند. ببين پس از سريال «چهار چرخ» چهار-پنج سريال طنز و كمدي مناسبتي پيشنهاد داشتم. از دوستان گرفته تا افرادي كه با هم سابقه همكاري نداشتيم، تمام اين كارها را رد كردم. به اميد اينكه بتوانم يك كاري در ژانري غير از كمدي تجربه كنم. حتي پيه اين را كه صبر كنم و يك مقدار بيكاري بكشم را هم به تنم ماليدم.

اما اين انتظار طولاني شد؟
- از تمام آثار مناسبتي خدا را شكر تماس داشتم، اما همه براي نقش‌هاي كمدي، تا اينكه آقاي افخمي براي سريال «پنج كيلومتر تا بهشت» به اصرار خودم اين نقش را به من سپرد و به اعتقاد خودشان من هم از پس نقش برآمدم. فكر مي‌كردم پس از اين سريال بتوانم از رل كمدي بيرون بيايم و نقش‌هاي متفاوتي را بازي كنم.

حالا چه اصراري داري؟ يك كمدين موفق باشي كافي نيست؟
- اصرار دارم، چون حس مي‌كنم جاهايي در حال تكرار خودم هستم. اگر يك كمدي پيشنهاد شود، از جنس منوچهر سريال «زمانه» و از سويي كارگرداني در حد و اندازه‌هاي حسن فتحي كنار كار باشد كه بتواند از اين نقش يك شخصيت متفاوت با بازي من در بياورد حرفي نيست! من تا آخر هستم، خوشحال هم مي‌شوم و كلاهم را بالا مي‌اندازم. ولي بازيگر همين بدن است و همين بيان! چه كنم من؟

شعبده‌بازي يا تقليد صدا هم كه قرار نيست بكنم! آن آدمي كه بالاي سر من ايستاده بايد از من چيزي ديگر در بياورد و مرا در يك موقعيت متفاوت قرار دهد، موقعيتي كمدي يا هر موقعيت ديگر. اتفاقي كه در سريال «زمانه» رخ مي‌دهد، اما اگر قرار باشد خودم ايده بدهم يا في‌البداهه ديالوگ بگويم و دور هم شوخي‌هاي كار را در بياوريم كه دوباره مي‌شود تكرار! باور كنيد اين دست نقش‌ها ديگر براي من لذتي ندارد. اين پنجاه درصد ماجراست و پنجاه درصد ديگر اين است كه احساس مي‌كنم از پس نقش جدي برمي‌آيم! پس از فيلم «ارتفاع پست» به سفارش يكي از دوستان عزيز كه طرف مشورت من بود، تصميم گرفتم كار نكنم تا سريال كمدي براي من اتفاق بيفتد.

آن مسئله باعث شد كه من مدت‌ها بيكار شدم و رسماً رفتم سراغ كار دستياري، تا اينكه پس از هفت- هشت سال يك نقش كمدي به من پيشنهاد و باعث شد از اين سوي بام بيفتم. نمي‌دانم چرا هيچ كارگرداني نمي‌آيد به حرمت «ارتفاع پست» و چند كار جدي ديگر، يك نقش جدي اصلي يا حتي مكمل را به شهرام قائدي بسپارد.

شايد ميزان توانايي تو در اين عرصه «ژانر طنز» چشم‌گيرتر بوده؟
- ببين من با خودم رو راست هستم. يك چيزهايي را در اين سينما خيلي خوب بلد هستم. مثلاً خط و خطوط اندازه بازيگري خودم را مي‌شناسم، مي‌دانم اندازه گليمم چقدر است، پايم را درازتر نمي‌كنم، اندازه توانايي خودم را مي‌شناسم و بر مبناي آن انتخاب مي‌كنم كار فلان استاد را رد مي‌كنم، چون مي‌دانم به درد آن رل نمي‌خورم، كاري نمي‌كنم به من بخندند! پس مي‌دانم كه مي‌توانم يك رل منفي را در يك سريال خوب بازي كنم، اين كار را در «خواب برفي» انجام دادم.

يكي از بزرگ‌ترين ناراحتي‌هاي من در زندگي حرفه‌اي اين است كه شهرام قائدي تمام انرژي و تلاش خود را براي تله‌فيلم‌هايي گذاشته كه ديده نشد! برخي مواقع كه مي‌بينم يك سكانس از كار بازيگري در جايي ديده مي‌شود و در موردش نقد مي‌نويسند و من به مراتب درخشان‌تر، سه سال پيش همين نقش را در يك تله‌فيلم كار كرده‌ام، واقعاً يك احساس بد به من دست مي‌دهد چرا؟ چون دوستان انديشمند براي اينكه كسر شأن‌شان مي‌آيد، اظهار مي‌دارند كه ما آن تله‌فيلم‌ها را نديده‌ام!‌ چه برسد كه بخواهند راجع به آن كارها و بازي‌ها دو خط مطلب بنويسند! باور كن هر وقت به اين لحظات فكر مي‌كنم، آزار مي‌بينم، چون من سكانس‌هايي را بازي كرده‌ام كه اگر در سينما بود يا اگر براي يك كارگردان صاحب‌نام بود -كه اظهار نظر راجع به آنها براي اهالي قلم، كسر شأن نبود، شايد جايگاه من نيز امروز تغيير مي‌كرد.

پس قبول داري كه گاهي انتخاب‌هاي اشتباه نيز داشته‌اي؟
- به شدت اشتباه كردم!



چرا اشتباه كردي؟ نادانسته يا به خاطر بحث اقتصادي و امرار معاش؟
- نه، من هيچ‌گاه لنگ موضوع اقتصادي نبودم. من بدون بازيگري مي‌ميرم. نمي‌توانم بيكار باشم. تحمل من براي بيكاري اندازه دارد، خانه بيكاري من كه پر مي‌شود، ديگر دست به انتخاب مي‌زنم و از بين پيشنهادها يكي را انتخاب مي‌كنم.

گاه از ميان بد و بدتر، بد را انتخاب مي‌كنم. چون آن زمان كار براي من منبع اكسيژن است و من نياز به تنفس دارم تا زنده بمانم، اما به جرأت مي‌گويم كار من در هر سريال، تله‌فيلم يا هر اثر ضعيف ديگر قابل دفاع است، چون عاشقانه كار مي‌كنم و ذره ذره نقش را مي‌سازم. من از جنس بازيگراني هستم كه اگر يك پلانم خوب از آب در نيايد و آن خودم يا كارگردانم راضي نباشيم، آن شب خواب ندارم و بابت اين خود آزاري مي‌كنم.

پس خيلي شانس آوردي كه با حسن فتحي كار كردي؟
- به شدت! سريال «زمانه» براي من يك دوره آموزشي بود. يك زمان بازيگر به كارش غره مي‌شود و خيالش از خودش راحت است، اما در كار با كارگرداني، از او طوري ديگر بازي مي‌گيرند، كارگردان به بازيگر مي‌گويد ديگر آن حركت دست‌ها را نمي‌خواهم، اين شدت ديالوگ‌گويي را نمي‌خواهم و... شايد در نگاه اول بازيگر ناراحت شود، اما با ديدن كار، مي‌گويم درود به شرفت، چون مرا كنترل كردي تا يك آدم ديگر ساخته شود و يك اتفاق جديد براي من رخ بدهد.

معتقدي آن اتفاق ديگر براي تو در سريال «زمانه» با نقش منوچهر رخ داده؟
ـ نمي‌گويم شق‌القمر كرده‌ام چون من اينجا يك نقش مكمل را بازي كرده‌ام.

ولي نقش مكملي كه مي‌توانست نباشد، ديده نشود و تأثيري نه در داستان كه در اذهان هم نگذارد؟
ـ دقيقاً، اين كار هم از آن دست كارهايي بود كه براي من با بغض همراه است. من اهل تملق نيستم، ولي آقاي فتحي در اين مسير بسيار تأثيرگذار بودند. نمي‌دانم شايد نام اين مسئله را خودشيفتگي بگذاريد ولي بايد قبول كرد هر بازيگري به فكر كار خودش است، چون نگران است كه توانسته از پس نقش برآيد يا خير؟ واكنش مخاطب، اطرافيان، نگاه كارگردان، كلوزآپ خودش و... دغدغه‌هايي است كه هر بازيگري هنگام هر كاري دارد، اما برخي كارها ويژگي‌هايي دارند كه در زمان اجرا تو را با خود مي‌برند و تو از آن پس خودت را فراموش مي‌كني. اين سريال همين كار را با من كرد. در زمان خواندن پنجاه درصد و در زمان اجرا صد در صد، خودم را رها كرده بودم و قصه را چسبيده بودم.

باور كن الان ديگر براي من مهم نيست كه منوچهر بيايد يا خير، قصه را دنبال مي‌كنم، دوست دارم قصه آن طور كه بايد پيش برود. حالا من به عنوان بازيگر خودم را فراموش مي‌كنم. منوچهر در اين سريال يك نقش مكمل بود كه كم كم پررنگ شد. در كل با نقش و بازيگري عشق بازي مي‌كنم و براي همين هم سر صحنه روحيه‌ام عالي است، با هيچ كس درگيري ندارم و همين مسئله در خلق يك نقش متفاوت از يك كاراكتر ساده كمك است.

لحظات بازيگري براي من بهترين لحظات زندگي است. مي‌خواهم چيزي را امروز اعتراف كنم، به شدت به نقش بهزاد حسادت كردم و آرزو كردم كه اي كاش اين اتفاق در زندگي بازيگري من هم رخ بدهد تا رلي را بازي كنم كه هر آنچه دغدغه بازيگري يك بازيگر است در آن نقش باشد...

اين موضوع را با حميد گودرزي هم مطرح كردي؟
ـ هم به حميد گفتم و هم به حسن فتحي، نقش بهزاد بسيار زيباست و حميد هم انصافاً از پس آن خيلي خوب برآمده است چون بازيگر بسيار توانايي است، من در مورد منوچهر ابتدا حس مي‌كردم نقشي نيست كه در حد عشق من باشد، ولي فتحي كاري كرد كه امروز با ديدن نقش منوچهر به شدت خوشحال باشم.

ببين بي خود نيست كه حسن فتحي امروز در عرصه سريال سازي تلويزيون چنين جايگاهي را دارد، او اگر امروز «ميوه ممنوعه» يا «شب دهم» مي‌سازد و اگر كارش ديده مي‌شود دليل دارد، چون براي كارش براي مخاطبش و براي آنچه مي‌سازد فكر دارد و زحمت مي‌كشد. تو پس از سال‌ها تجربه بازيگري و ادعا در كار خودت، جمله‌اي از حسن فتحي سر صحنه مي‌شنوي كه شرمنده مي‌شوي! شرمنده اين كه چرا تا امروز من اين را نمي‌دانستم! باور كن آن لحظه شرمنده مي‌شوي كه چرا تا الان نمي‌دانستي چرا هيچ كس اين موضوع را پس از بيست سال بازيگري به تو نگفته بود؟! بعد خوشحال مي‌شوي كه با چنين كارگرداني كار كرده‌اي.

نقش منوچهر در طول قصه دچار تغييرات چشمگيري خواهد شد، اتفاقاتي براي اين شخصيت رخ مي‌دهد كه شايد كمتر خود من در طول اين سال‌ها تجربه كرده باشم. فقط يك قلم بگويم آقاي فتحي براي شخصيت «منوچهر» از جايي مرا فرستاد تا به سرعت خودم را لاغر كنم و... اجازه بده بيشتر توضيح ندهم تا خودت در ادامه سريال ببيني!

در دل اين ملودرام، تنها كاراكتري كه رگه‌هايي از موقعيت كمدي را ايجاد مي‌كند و در واقع نقش پاساژهاي لحظات بسيار جدي و سنگين قصه را دارد، شخصيت «منوچهر» است.
ـ بله ...

چه كردي تا اين شخصيت كه به شدت پتانسيل حركت به سمت لودگي را داشته از مسير قصه منحرف نشود و چقدر فتحي روي اين مسئله حساسيت داشت؟

ـ من در جواب اين سؤال هم بايد بگويم به شدت مديون حسن فتحي هستم. بازيگر بسيار خود شيفته است و جوگير مي‌شود خدا نكند كارگردان را هم سطح يا پايين‌تر از خودش بداند در آن شرايط به شدت مي‌تازاند و اين مسئله براي بازيگران كمدي يك كار معمولي است، يعني تو بيشتر بازي مي‌كني و شايد تحت تأثير نقش‌هاي قبلي‌ات باشي، ولي وقتي حسن فتحي بالاي سر تو است، ملزم هستي به اندازه لازم بازي كني و از خط و چهارچوبي كه برايت مشخص شده بيرون نزني! در نهايت مي‌بيني كه نتيجه كار چقدر به نفع خودت هست.

حرف آخر...
ـ خيلي دوست دارم كه امروز در يك سريال تلويزيوني نقشي منفي به من پيشنهاد شود تا خودم را در اين فضا نيز تجربه كنم. اميدوار هستم اين اتفاق پيش از اين كه كاسه صبرم پر شود، رخ بدهد! (مي‌خندد)
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار