مجله شبانه باشگاه خبرنگاران:گرافيك خوانده اما مثل خيلي ها آخر و عاقبتش به بازيگري ختم شده، تله فيلم فال قهوه (فرزاد موتمن) فرصتي است تا او با شبنم قليخاني هم بازي شود و پايش به سريال «پنج كيلومتر تا بهشت» باز شود، ايفاي نقش روح در يك سريال مناسبتي باعث ديده شدنش ميشود تا سريال «مثل يك كابوس» و فيلم سينمايي «در امتداد يك شهر» به كارنامه اش اضافه شود.
شايد بتوان گفت ايفاي يكي از نقشهاي اصلي سريال حسن فتحي «زمانه» كه اين روزها روي آنتن شبكه سوم سيماست نقطه عطف كارنامه حرفه اي او تا به امروز محسوب مي شود كه به همين بهانه بانی فیلم با او از «ارغوان» اين مجموعه تلويزيوني صحبت كرده است.
كماكان مشغول بازي در سريال «زمانه» هستيد؟ بله و فكر ميكنم تصويربرداري اين سريال تا 20 روز آينده ادامه داشته باشد.
و برنامه بعديتان چه خواهد بود؟براي چند كاري صحبت كردهام اما هنوز هيچ جا قراردادي نبستم.
و آماده پخش يا در نوبت اكران هم از شما به غير از «زمانه» حسن فتحي در آينده خواهيم ديد؟تنها تلهفيلم «مرخصي» را به كارگرداني آقاي آبپرور دارم كه نميدانم عاقبت آن به كجا كشيده شده است.
و بازي براي حسن فتحي در نقش «ارغوان» چگونه پيش آمد؟مثل هر كاري از دفتر آقاي عفيفه با من تماس گرفتند و خبر از توليد اين سريال دادند. من هم به دفترشان رفتم با آقاي فتحي صحبت كردم و پس از دقايقي، حضورم در اين پروژه قطعي شد. واقعاً كار با آقاي حسن فتحي فوقالعاده است. من اميدوارم براي هر بازيگري قسمت بشود حداقل يك بار با ايشان كار كند تا واقعاً معناي حرفهاي كار كردن را با اين كارگردان تجربه كنند.
فيلمنامه كه قطعاً مثل اكثر آثار امروز تلويزيون آماده نبوده، قصه ارغوان با چه آخر و عاقبتي براي شما تعريف شد؟سيناپس كامل كار در دست ما بود و ما قصه كامل هر شخصيت را از پيش ميدانستيم، تنها فيلمنامهها بود كه به مرور نوشته ميشد و ميرسيد، همه نقشها ميدانستند چه سرنوشتي دارند مگر لحظات كوتاهي كه به فينال سريال مرتبط بود و در واقع بخش كوتاهي از سرانجام قصه، تنها بخش نامعلوم سريال بود. «ارغوان» يك جورايي قهرمان قصه سريال «زمانه» است و هر چه ميگذرد اين كاراكتر رنگ و لعاب بيشتري در قصههاي جديد به خودش ميگيرد تا در پايان به يك سرانجام متفاوتي منجر ميشود.
سال گذشته هم شما در سريال «مثل يك كابوس» نقش يك وكيل را بازي ميكرديد اما حضورتان در اين مجموعه تلويزيوني تا حدود زيادي پختهتر و قابل باورتر است بله، آنجا هم نقش يك وكيل را بازي كردم اما آنجا تا اين حد به جزئيات پرداخته نميشد. شايد آنجا بيشتر مشغلههاي خانوادگي بود كه مسيري متفاوت را طي ميكرد. اينجا هم مسائل خانوادگي محوريت دارد ما قرار نيست روي بحث وكالت مانور بدهيم اما شكل و شمايل متفاوت است.
من سعي كردم نوع نگاه و ايستهايم را در اين سريال تغيير بدهم جديتر به كاراكتر فكر كردم تا حدودي به سفارش آقاي فتحي با نقش كلنجار رفتم، به توصيههاي ايشان راجع به نقش و كارم بيشتر فكر كردم واقعاً راهنماييهاي ايشان خوب و مفيد بود.
از سوي ديگر با يكسري وكيل هم از سوي پروژه ملاقات داشتم صحبت كردم، البته پدر خودم هم وكيل است و راجع به اين حرفه با ايشان هم صحبتهاي خوبي داشتم مدام دنبال اين بودم كه حضور اين آدم در دادگاه و دادسرا براي مخاطب قابل باور باشد. من خيلي«ارغوان» را سخت نگرفتم، او را بسيار ساده و منطقي ديدم، قصه سريال «زمانه» داستان سرنوشت آدمهاست و من هم سعي كردم بر اين مبنا به كاراكتر نگاه داشته باشم.
ولي فكر ميكنم شما هم كم كم با تجربهتر از قبل جلوي دوربين ميرويد و نكات جزئي بازي را كه شايد در تجربههاي قبليتان توجهي آنچناني به آن نداشتيد اينجا در كارتان لحاظ كردهايد؟قبول دارم و اين مسئله به شدت به آقاي فتحي بر ميگردد، ايشان به جز اينكه كارگردان خوبي هستند بازيگردان بسيار خوبي نيز هستند، يك جاهايي به نكاتي در مورد بازي بازيگرانشان اشاره ميكنند كه تأثير بسياري در كار آنها دارد و همين باعث ميشود كه تماشاگر خيلي زود ما را در قالب نقشهايمان باور كند، چرا كه از ادا درآوردن فاصله ميگيريم و به نقشها نزديك ميشويم.
معمولاً ملودرامها و عاشقانههاي سريالهاي حسن فتحي از شب دهم گرفته تا مدار صفردرجه، ميوه ممنوعه و... با وسواس بسياري از سوي اين كارگردان كار ميشود و معمولاً جنسي متفاوت از مدلهاي شبيه است.معمولاً ايشان به تأثير كارشان روي مخاطب فكر ميكنند و اينجا هم همينطور! (اگرچه من خودم نبايد اين تعريف را داشته باشم، ديگران بايد بگويند) آقاي فتحي اينجا نيز با دقت و ريزبيني بسياري به رابطه ارغوان و بهزاد پرداختهاند، ارغوان در سريال آقاي فتحي يك شخصيت متفاوت است چون او دختري است كه از هيچ چيز خبر ندارد شايد اين اولين پيشنهاد عاشقانه زندگياش است پس واكنش او بسيار مهم بود و... اگرچه من دوباره ميگويم تمام فكر و ذكرم اين بود كه شخصيت را بسيار ساده بگيرم و آقاي فتحي هم در اين راستا كمك حالم بودند.
فكر ميكنم پس از اين كار، چند پيشنهاد سينمايي هم به شما برسد؟ـ بله، اتفاقاً يكي ـ دو پيشنهاد سينمايي اخيرا داشتهام.
كلاً به سينما فكر ميكنيد؟ بله، اما نقش و قصه بيش از هرچيز ديگر براي من اهميت دارد و در مقايسه با مديوم بيشتر به آن دو فكر ميكنم با اين حال خيلي علاقهمند هستم چند كار سينمايي هم در كارنامهام وجود داشته باشد.
شما در همان چند تجربه جدي اوليهتان در تلويزيون فرصت ايفاي نقشهاي محوري و اصلي را داشتهايد و اين كارتان را در ادامه سختتر ميكند.همينطور است. در ادامه من براي انتخاب، دچار يك وسواس ميشوم شايد نتوانم پس از چند بار ايفاي نقش اول در آثار مختلف، يك كاراكتر مكمل را بازي كنم، اما بازهم ميگويم گاهي يك نقش مكمل در يك قصه طوري چيده شده است كه تو ترجيح ميدهي ايفاگر آن نقش مكمل باشي!
فكر ميكنم شما اصولاً بازيگر خوششانسي باشيد؟ـ (ميخندد) به لحاظ حرفهاي خدا را شكر همينطور بوده و من اين فرصت را داشتهام تا به امروز با كارگردانان خوب و صاحبنامي كار كنم! اما در زندگي عادي نميدانم! با اين حال مسئله مهم اين است كه من چقدر ميتوانم در اين حرفه بمانم و خودم را ثابت كنم! فرصت را خدا شايد به آدم بدهد اما بقيهاش بستگي به تلاش خود من دارد.
و براي طي اين مسير درست چه برنامهاي داريد؟انتخاب درست و مراقبت از كليشه شدن (چيزي كه تا به امروز هم حواسم به آن بسيار جمع بوده، حتي به قيمت بيكار شدن) صبر كردن، تأمل كردن در انتخاب پيشنهاداتي كه گاه ميتوانند آينده حرفهايام را تحتالشعاع قرار بدهند.
ضمن اينكه تلاش كردن در ايفاي هر نقش و ساده نگرفتن آن نيز سرلوحه كارم است چون معتقد هستم هر كاري ميتواند كار آخرم باشد و تمام تلاشم را بايد براي اجراي درست و صحيح آن به خرج بدهم.
و حرف آخر من به تماشاگر سريال «زمانه» اين نويد را ميدهم كه سريال ما از اين به بعد هر يكي دو قسمت يكبار مخاطبش را سورپرايز خواهد كرد.
* مجتبي احمدي