به گزارش خبرنگار
دانشگاه باشگاه خبرنگاران ، استقلال جنبش دانشجويي از احزاب و اشخاص در عرصههاي مختلف سياسي از جمله موضوعهاي مهم بوده و اهميت فراواني در عملکرد اين جنبش دارد.
* سابقه تحرکات جناحهاي سياسي براي تأثيرگذاري بر جنبش دانشجوييهنگامي كه محمد خاتمي براي اعلام حضور در انتخابات 76، در جمع دانشجويان دفتر تحكيم وحدت حضور يافت، قانون اساسي در دست گرفته بود. اما چرا قانون اساسي؟ آيا خاتمي ميخواسته كه جنبش دانشجويي پيرو خط امام(ره) و رهبري را توصيه به قانون اساسي كند؟ يا به عنوان يك كانديدا، آيا ميخواسته ميزان تقيد و اعتماد خود به قانون اساسي را نمايشدهد؟
خاتمي براي سهيم شدن در بازي قدرت در جمع دانشجويان حضور يافته بود. آيا يك تشكيلات دانشجويي ربطي به ورود سياستمداران در بازي قدرت دارد؟ نسبت جنبش دانشجويي با قدرت چيست؟
اگر با اين رويكرد به تاريخ جنبش دانشجويي بنگريم، خواهيم ديد كه "زورمند شدن " و پيوستن به قدرت يك امكان نو و تازه است.
در هر دوره تاريخي، فضاي عمومي جامعه و اولويتهاي زندگي مردمي بر همه تشكلها، چه دانشجويي يا غير آن تاثيراتي دارد. آنچه در فضاي پيش از انقلاب شاهد بوديم، آن است كه به جهت فضاي استبدادي و شاهنشاهي، گفتمان جنبش دانشجويي وقت، با حاكميت هيچ همپوشاني نداشت. گرچه رژيم منحوس پهلوي از برخي دانشجويان يا دانشجو نمايان به عنوان آلتفعل و ابزار استفاده ميبرد، اما از آنجا كه نظام استبدادي شريك نميپذيرد و صرفا بدنبال ابزار و جيرهخوار و خدمتکار است، نتيجتا روزنهاي بجز ابزار شدن نيز به سمت قدرت وجود نداشت با اين عدم همپوشي و به سبب آرمانخواهي بود كه جنبش دانشجويي در آن بازه زماني حماسههايي چون 16آذر 32 آفريد.
در بازه زماني از پيروزي انقلاب تا پايان جنگ تحميلي نيز به دليل تهاجم خارجي و همبستگي اجتماعي مشهود و عدم وجود ذهنيت "برخوردار-آسيبپذير "، نيازي به واسطهگري در قدرت نبود. يعني فاصله چنداني ميان طبقات مختلف مسئوليت و قدرت با آحاد جامعه وجود نداشت و اگر هم داشت، دولتمرد يا قدرتمدار، بيشتر سعي در كتمان آن ميكرد تا اظهار آن. نمونه بارز اين قضيه را ميتوان در مسأله تجملگرايي مشاهده كرد كه بعضي افراد جنبش دانشجويي آن روزگار و سران اصلاحات كنوني، محض خاطر سادهزيستي هم كه شده، به پذيرايي از ميهمانان با لوبيا در شب عروسي اكتفا ميكردند!
از دوران پايان جنگ تا استقرار دولت جديد نيز به دليل حوادث كليدي چون رحلت امام خميني(ره)، رهبري آيت الله خامنهاي(حفظهالله) و تغييرات در دولت و مجلس و انتخابات، باز هم ساختار قدرت امكان اتخاذ تصميم عاجل براي جنبش دانشجويي را نداشت و دانشجويان جنبش هم امكان برآورد و برنامهريزي در باب چگونگي ارتباط با قدرت را نداشتند. اما بعد از اين سه دوره و باصطلاح رايج، با آغاز عصر ثبات، بتدريج امكان ورود در قدرت و موضعگيري در برابر آن فراهم ميشود.
با بيرون آمدن از فضاي ديكتاتوري پيش از انقلاب و برقراري ساختار قدرت، امكان شراكت و رقابت در قدرت و تحزب فراهم شد. با اين پيشفرض و پذيرش فضاي ثبات به عنوان زمينه عمل، نحوه رويارويي با قدرت در اين فضا از چند مدل فراتر نخواهد رفت كه عبارتند از :
1- تنفس در هواي قدرت:
به علت لزوم داشتن سمپات دانشجويي، عمليات پيوستن به قدرت آغاز شد؛ آن هم از جانب آنها كه نقد حاكميت را برابر نفي حكومت گرفته بودند. البته اينگونه عملكردها ريشههايي نيز داشت و اشتراكاتي در نظر و عمل با راست سنتي پيدا ميكرد و البته پس از همسويي با جريان راست سنتي، خود به راستي به "راست حرفهاي " تبديل گشت؛ تا آنجا كه در جريان يك انتخابات رياست جمهوري، اعضاي قديمي خود را به ستاد انتخاباتي هر كانديداي "احتمالاً رايآور "، گسيل داشتند تا مبادا در صورت پيروزي هركدام از كانديداها، از مواهب نتيجه انتخابات بيبهره بمانند.
هوس قدرتمداري و چشانيدن طعم " زورمندي " سبب شد تا بعضي افراد در تشكيلات دانشجويي به دامان افراط بيفتند و بگويند: "مخالف فلاني مخالف رهبر است و دشمن پيغمبر است و پس به يقين كافر است " و بدون تعقل در اصول و فروع، دربست در اختيار قدرتمداران و كارگزاران باشد؛ پر واضح است كه عوارض اين رفتار قدرتمدارانه، ميوه تلخي داد كه هنوز جنبش دانشجويي مسلمان، آن تلخكامي را به ياد دارد.
با آغاز دوران دوم خرداد، ورود حلقه كيان به سركردگي حسين حاج فرج دباغ (عبدالكريم سروش) از مركز بررسيهاي استراتژيك نهاد رياست جمهوري به دانشگاه در واقع همان فراهم كردن زمينهها و هموار كردن ميدان براي تاخت و تاز نهضت باصطلاح آزادي در فضاي دانشجويي بود.
تراشيدن مقتدا و راهبر مدرن براي دفتر تحكيم و دامن زدن به هيجانات و شور و شر جواني دانشجويان، سبب شد دفتر تحكيم طبق خواست بزرگترها گذاري را تجربه كند تا از آنجا كه برادران سپاه را در نامههاي سرگشاده، ايثارگر و دلاور ميدانست به رد حاكميت و نفي انقلاب و دين برسد.
آري، هواي قدرت گاه موافقت افراطي و تامّ و تمام با قدرتمداران را سبب ميشود و گاه به سبب محرومشدن از زورمندي، تفريط و مخالفت با دولتمردان جديد را موجب ميشود. تا آنجا كه بعضي مدعيان آزادي و آزادي بيان، در فراغ قدرت و دولت، داد مخالفت سر ميدهند تا شايد باز عهد زورمداري تجديد شود و بتوانند در هواي قدرت تنفس كنند و نهايت بهره را از چسبيدگي به قدرت ببرند.
گرچه ممكن است گفتمان عدالت با چسبيدگي به قدرت جور نباشد و مخالفت با دولت نامصلح در دورهاي سرلوحه فعاليت برخي جريانهاي شبه دانشجويي شود؛ اما اين امكان منتفي نيست كه به محض باز شدن روزنهاي در دولت و نمايش چراغ سبزي از جانب قدرت، مترصدين فرصت را غنيمت شمرده و به سمت قدرت حرکت کنند. يعني بر اثر چنين تحليلي و با توجه به چنان سابقهاي، برخي ميتوانند مدام به چشمك زدن و چراغ سبز نشان دادن به اين و آن مشغول گردند. چه سرآشپز دولت اصلاح باشند چه نسخهپيچ حزب كارگزار و چه رئيس دفتري در دولت عدالت!
اين افراط و تفريط نابجا، اگر از هواي قدرت و هوس دولت نباشد به يقين از ناآگاهياست و گرچه ناآگاهان را ميتوان آگاه كرد اما با هوسمداران نميتوان از در آگاهسازي و تبيين مطلب وارد شد.
2- در جهت آرمان ملت:
با ترسيم اين فضا جنبش دانشجويي بايد داراي ويژگيهاي زير باشد:
1- از فراز به جامعه خود بنگرد، اما نه آنگونه كه دچار بيگانگي با مسائل جاري مردمش شود.
2- ناقد هميشگي حوزهها، روندها و رفتارها باشد، اما نه براي تخريب بلكه به قصد اصلاح.
3- بر سر آرمانهاي متعالي خويش تا پاي جان پايمردي كند و آمادهگي شوريدن بر "مصالحه و سازش بر سر اصول و آرمانها " را داشته باشد.
4- به رخوت تن ندهد. از تمنيات نازل درگذرد و از ترديد و تذبذب دوري كند.
اينگونه روشنفكري در كنار هويت جمعي دانشجويي با تكيه بر باورها و تعلقات مشترك، به جنبش دانشجويي انسجام و همبستگي لازم براي عمل سياسي موثر را بخشيده و چسبيدگي به قدرت را كنار ميزند. آزادفكري و استقلالِ انديشه نيز سبب ميشود دانشجو يك روشنفكر مسلمان تمام عيار لقب گيرد. در اين ميان آرمانخواهي، اصلاح در عمل و هزينه پذيري به مثابه موتور محرك اين حركت خواهد بود.
حزب يك تلاش مشترك براي سهيم شدن در ساختار قدرت است. تلاش به جهت سهيم شدن در قدرت و شراكت در زورمندي نشانه فضاي باز براي حركت طولي در جامعه است. يعني هر فرد دانشجو يا هر فرد جامعه، امكان رسيدن به مناصب قدرت را دارد و قدرت انحصاري و مقام و منصب دست نيافتني نيست.
البته شأن جنبش دانشجويي اجلّ از مهره سياسي احزاب شدن يا عملكرد حزبياست؛ چراكه دانشجو بايد چشم بيدار و زبان گوياي جامعه باشد؛ نه صرفا وابسته قدرت.
استقلال جنبش دانشجويي در "تصميم و عمل " و در "نقد و نظر " علاوه بر امكان بروز عقلانيت، موجب صيانت از مرزهاي دانش ميشود.
استقلال، سبب رعايت جانب انصاف در دعواهاي سياسي و جناحي نيز خواهد بود و از اين جهت نظر دانشجويان به علت پاكي و خلوص آنان و اطلاع و آگاهي ايشان قابليت رجوع و استناد خواهد يافت.
* وابستگي اندامي به احزاب، بيحرمتي به جنبش دانشجويي
در همين زمينه،
مجتبي ثابتي، مسئول بسيج دانشجويي دانشگاه تربيت مدرس در گفتگو با باشگاه خبرنگاران با اشاره به ضرورت استقلال رأي جنبش دانشجويي از احزاب در انتخابات رياست جمهوري و آفتهاي جنبش دانشجويي در برخي از دورههاي گذشته انتخابات، گفت:
"
وابستگي اندامي و سيستماتيك به احزاب، موجب بيحرمتي به جنبش دانشجويي است. آفتي كه جنبش دانشجويي را دربرگرفت، همين مسأله بود و متأسفانه موجب شد برخي از تشكلها مانند انجمن اسلامي نتوانند رسالت خود را انجام دهند و حتي بسيار زود از مسير انقلاب اسلامي خارج شدند." بهاعتقاد ثابتي،" اينگونه تشكلهاي دانشجويي به دليل وابستگي به حزب مشاركت و يا سازمان مجاهدين انقلاب، به ناچار به دامن بيگانگان افتادند و اكنون ميبينيم كه اعضاي آنها بيشتر از اينكه در ايران باشند در فرانسه، آمريكا و رسانههاي بيگانه حضور دارند، لذا وابستگي اندامي و سيستماتيك به احزاب سياسي، موجب بيحرمتي به پيكره جنبش دانشجويي شد. جنبش دانشجويي براي استقلال رأي از گروهها و جريانات سياسي در انتخابات رياست جمهوري، رسالت دارد. ما معتقديم كه روحيههاي آرمانخواهانه و عدالت محورانه تشكلهاي دانشجويي، تحت هيچ شرايطي نبايد خدشه دار شود و شأن اين تشكلها اجلّ از مباحث و مسائل سياسي خاص است. طبق فرموده رهبرمعظم انقلاب اسلامي، جنبش دانشجويي بايد راهنمايي و روشنگري جامعه را برعهده داشته باشد، لذا ما اصلاً نبايد تابع اشخاص و احزاب باشيم، بلكه فقط بايد تابع اصول، اخلاق و ولايت باشيم. وقتي دانشگاه و جنبش دانشجويي، جايگاه خود را شناخته و براساس رسالتهاي خويش عمل كرده و تفكر سياسي خود را بر جامعه حاكم كند، قطعاً حضور مردم پرشورتر خواهد بود اما اگر تفكر احزاب را بر خودش سيطره بدهد، حضور مردم كمرنگتر خواهد شد. "
وي تأکيد کرد: " اگر جنبش دانشجويي، اصل شفافيت و اصول قانون اساسي را مبنا قرارداده و با ايجاد ساز و كارهاي عملياتي، محورهاي اصلي را به مدعيان انتخاباتي ارائه دهد و در واقع وارد بازيهاي سخيف سياسي نشود، بهترين مدل براي دعوت مردم به انتخابات است لذا اميدواريم كه در دوره يازدهم اينچنين باشد، اگرچه در برخي ادوارگذشته نيز همينگونه بود. مؤلفه اصلي جنبش دانشجويي در انتخابات بايد حضور حداكثري و احترام به حاكميت رأي ملت و نظام جمهوري اسلامي باشد. اگر بخواهيم جايگاه و نقش جمهوري اسلامي را در منطقه و جهان، تضمين كنيم، بهترين مبنا براي اين كار حضور حداكثري مردم در انتخابات است. "
* جنبش دانشجويي مواضع همسو با جريانها و احزاب اتخاذ نکند
اميريان، دبير دفتر تحکيم وحدت نيز در گفتگو با باشگاه خبرنگاران با تاکيد بر اينکه جريان دانشجويي نبايد همسو با جريانها و احزاب حرکت کند، گفت: " در اين صورت ناخواسته به جاي پيگيري مسائل کشور، منافع اشخاص را دنبال کرده که متاسفانه اين امري است که در بخشي از تشکلهاي دانشجويي ديده ميشود و بايد به شدت با آن برخورد شود. جريان دانشجويي نبايد مواضعي همسو با جريانها و احزاب را اتخاذ کند؛ چرا که در اين صورت ناخواسته به جاي پيگيري مسائل کشور منافع اشخاص را دنبال کرده است که متاسفانه اين امري است که در بخشي از تشکلهاي دانشجويي ديده ميشود که بايد به شدت با آن برخورد شود. "
اين فعال دانشجويي با انتقاد از عملکرد برخي مسئولان دانشگاهها در جلوگيري از فعاليتهاي دانشجويان در قالب تشکلها اضافه کرد: " مسئولان دانشگاهي نبايد از فعاليتها دانشجويي در قالب تشکلها جلوگيري کنند و بايد اجازه دهند تا تفکراتي که در چارچوب نظام مقدس جمهوري اسلامي فعاليت ميکنند در دانشگاهها حضور يابند. دانشجويان در همه دانشگاههاي کشور داراي تريبون نيستند و به همين دليل حريت و استقلال دانشجويي را از دست دادهاند و بخشي از مردم حتي نام تشکلهاي دانشگاهي را نميدانند که اين امر از آن رو صورت گرفته است که تشکل دانشجويي نتوانسته مطالبات مردم را پيگيري کرده و اعتماد آنان را جلب کنند؛ جنبش دانشجويي بايد وابستگي خود را از احزاب و جريانهاي سياسي جدا کند چرا که اين امر بزرگترين آفت جنبش دانشجويي است. مسئولان با دوري از تکسليقگي و برخوردهاي تنگ نظرانه ميتوانند نقش عمدهاي در بهبود عملکرد جنبش دانشجويي در آستانه انتخابات در کشور داشته باشند. "
* لزوم گفتمان مشترک جنبش دانشجويي و جنبش مردمي
منصور حقیقت پور، نایب رئیس کمیسیون امنیت ملی وسیاست خارجی مجلس نيز معتقد است که " جنبش دانشجویی یکی از اصلیترین جنبشهای آزادیخواهی در جمهوری اسلامی است و آرمانخواهی، استفاده از عنصر جوانی ونشاط و وامدار نبودن به جریانات سیاسی، باعث شده تا این جنبش خروجیهای خوبی داشته باشد و دارای برکات فراوانی بوده است. برای اینکه جنبش دانشجویی بتواند در ابعاد مختلف اثربخش باشد و کمک مناسبی جهت پایدار بودن جنبش عدالتخواهی در ایران و سایر نقاط باشد لازم است آسیبشناسی را در بستر خود انجام دهد، به نظر میرسد در صورت آسیبشناسی، جنبش دانشجویی ایران میتواند طلایهدار جنبش دانشجویی در دنیا باشد."
وي معتقد است که " یکی از آسیبهای جدی نبود گفتمان مشترک بین جنبش دانشجویی و عموم مردم است، جنبش دانشجویی در فضای دانشگاهی خلاصه شده و اهدافش در نهایت به یکسری خواسته و شعار تبدیل میشود، از سوی دیگر عموم مردم به دلایلی از این خواستهها و شعارها مطلع نیستند لذا ارتباط کالبدی بین جنبش دانشجویی و جنبش مردمی وجود ندارد. جنبش دانشجویی باید مانند مدل بسیج دانشجویی که ارتباط مستمر و کالبدی با مردم دارد نسبت به برقراری ارتباط بیشتر اقدام کند."
* جنبش دانشجويي پيرو فرمايشات رهبري باشد
جواد نوري، عضو سابق شوراي مرکزي جامعه اسلامي دانشجويان نيز در گفتگو با باشگاه خبرنگاران گفت: " دانشجو بايد با حفظ آرمانها و شرايط جامعه پيشروي کند؛ فعاليت دانشجو باید مبتنی بر آگاهی و تجربه باشد تا از رسالت اصلی فاصله نگيرد. جنبش دانشجویی برای دفاع از اعتقاداتش باید پيرو فرمايشات مقام معظم رهبري باشد. متاسفانه هر زمان که عملکردمان با ديدگاههاي مقام معظم رهبري فاصله گرفته است با مشکلاتي مواجه شدهايم. "
* اصلاحطلبان، جنبش دانشجويي را پياده نظام احزاب ميدانند
عليرضا کريمي، دبیر سیاسی اتحادیه اسلامی دانشجویان مستقل نيز در گفتگو با باشگاه خبرنگاران تصريح کرد: " تشکلهایی که از مسیر اصلی خود منحرف شوند و در جهت منافع احزاب و گروههای سیاسی عمل کنند قطعا عاقبت خوبی در انتظارشان نخواهد بود. برخي افراد و خبرگزاريهاي اصلاحطلب در پي تخريب دانشجويان هستند و اينكه جنبش دانشجویی را به عنوان پیاده نظامان احزاب میدانند و حتي حاضرند جنبش دانشجویی در دانشگاهها وجود خارجی نداشته باشد. عدهای میخواهند جنبش دانشجویی را از زمینههای اصلی خود منحرف کنند. نشان دادن چهره دانشجویی به عنوان برانداز و مخالف نظام در واقع از جمله فعاليتهايي است كه ميخواهند تا از اين طريق ماهیت جنبش دانشجویی را تغيير دهند."
وي معتقد است که " دانشجویان و تشکلهایی که از مسیر اصلی خود منحرف شوند و در جهت منافع احزاب و گروههای سیاسی عمل کنند قطعا عاقبت خوبی در انتظارشان نخواهد بود و نمونه عینی آن را در سالهای 76 تا 84 در میان برخی از تشکلهای دانشجویی شاهد بودیم. حمایت از افراد و احزاب خاص به دور از شأن دانشجو است و این امر ضربات جبرانناپذیری به شاکله دانشجویی خواهد زد و همه در فضای دانشگاهی باید مراقب باشند در پازل جریانات سیاسی بازی نکنند. دانشجویان در آستانه انتخابات ریاست جمهوری باید به جای اعلام حمایت از مصادیق به گفتمانسازی مشغول باشند و مردم از طریق فعالیتهای دانشجویی با آگاهي در انتخاب شخص مورد نظر براي رياست جمهوري عمل خواهند كرد. "
*جنبش دانشجويي وظيفهاي براي ترويج گفتمان احزاب ندارد
احسان عباسي، دبير کل اتحاديه سوم دانشگاه آزاداسلامي در همين زمينه در نشست مطبوعاتي اتحاديههاي دانشگاه آزاد گفت: " جنبشهاي دانشجويي هميشه آرمان خواه بودهاند که در مقابل خواهان صداقت در رفتار و عملگرايي از کانديداها هستند. جنبش دانشجويي، هر زمان که وارد بازي قدرت شد از هدف اصلي خود که آرمانخواهي بود فاصله گرفت و تمام تلاشمان را در اين راستا قرار خواهيم داد که از دانشگاه قدرتي را نخواهيم تا بتوانيم به وظايف خودمان به خوبي انجام دهيم. جنبش دانشجويي وظيفهاي ندارد که گفتمان احزاب سياسي را براي خود ترويج دهد، بلکه وظيفه دارد خوراک فکري جامعه را فراهم سازد. کليه جنبشهاي دانشجويي اگر به سخن شهيد بهشتي مبني براينکه "دانشجو موذن جامعه است، اگر خواب بماند نماز امت قضا ميشود" توجه کنند قطعا ميتوانند به دور از هرگونه تنش و هياهو فعاليتهاي دانشجويي خود را دنبال کنند. "
* راه کارهاي حفظ استقلال سياسي جنبش دانشجويي
رحمدل، مسوول بسيج دانشجويي دانشگاه قم نيز با تأکيد بر اينکه جنبش دانشجويي استقلال سياسياش را در انتخابات حفظ كند، ميگويد: " جنبش دانشجويي با توجه به خصلتهاي خاص خود از جمله آرمانگرايي، عدالتطلبي، پرسشگري، ريزبيني و پتانسيلهاي درونياش ميتواند نقش موثري را در حركتهاي سياسي، فرهنگي و اجتماعي ايفا كند. مسائل سياسي از جمله مواردي است كه جنبش دانشجويي تاثير بسياري بر آن دارد و دانشجويان ميتوانند با درك صحيح از جامعه و وضعيت منطقهاي و جهاني در هدايت صحيح جامعه خود در منش سياسي موثر واقع شوند. دانشجويان بايد با برگزاري تريبون آزاد، گفتمانهاي درونگروهي، جلسات، همايشها و برنامهها به تبيين اوضاع داخلي كشور و وضعيت منطقهاي و جهاني بپردازند و بر اين اساس تصميمات لازم براي برنامههاي سياسي خود، اتخاذ كنند. "
وي اعتقاد دارد که " دانشجويان در ارتباطي كه با سياسيون جامعه دارند ميتوانند مطالب و تذكرات لازم را به آنها بدهند و همچنين جلوي ورود حركتهايي را كه ممكن است به جنبش دانشجويي خدشه وارد كند و يا مورد سوء استفاده قرار دهند را بگيرند، چرا كه جنبش دانشجويي بايد استقلال سياسي خود را حفظ كند و از وارد شدن به جناحهاي سياسي خاص، به شدت پرهيز كند. دانشجويان بايد آرمانهاي انقلاب را كه امام (ره) و مردم بر اساس آنها قيام كرده و خونها ريختند، در الگوي كاري خود قرار دهند. دانشجويان كشور، با توجه به ويژگيهاي خاص خود، دغدغهي بيشتري نسبت به افرادي كه در بطن امور هستند، دارند و با توجه به اينكه مسائل را از بيرون مينگرند، آسيبشناسي خوبي را از وضعيت جامعه در ابعاد مختلف خواهند داشت. بنابراين اگر بتوانند آسيبها را به جامعه منتقل كنند، نقش موثري نيز در انتخاب شعارها خواهند داشت. "
رحم دل با اشاره به انتخابات پيشرو، تأکيد ميکند که " با توجه به شرايط فعلي كه احزاب و جناحها و شخصيتهاي مختلف سياسي برنامههاي خود را اعلام ميكنند، دانشجويان ميتوانند با بررسي برنامهها، به جناحهايي كه خارج از شاخصهاي تعريف شده توسط مقام معظم رهبري حركت ميكنند، تذكرات لازم را در قالب بيانيههاي مختلف بدهند؛ چرا كه حركت در جامعه ما بر اساس اصولي است كه امام (ره) و انقلاب تعريف كرده و مقام معظم رهبري نيز آنها را ادامه ميدهد. شاخصهاي مدنظر رهبري براي انتخابات را از دو جنبه ميتوان مورد بررسي قرار داد: اول شاخصهايي كه مسووليت در قالبهاي نظارتي و اجرايي تعريف ميكنند و در قالب رعايت قانون و تقواي الهي و ايجاد زمينهي لازم براي حضور حداكثري مردم، ميگنجد و دوم در رابطه با مردم و حضورشان در انتخابات است. انتخاب فرد اصلح نيز از نكاتي است كه مورد تاكيد رهبري در سخنرانيهاي مختلف بوده است، به اين معنا كه افرادي انتخاب شوند كه شعارها و اهداف انقلاب از دهان آنها بيرون ميآيد."
وي هشدار داده است که " با توجه به اينكه جو سياسي جامعه به حالت منطقي و اعتدالي نزديك ميشود و اين احتمال وجود دارد كه افرادي با نظرات و تفكرات اپوزسيون به جنبش دانشجويي روي آورند، جنبش دانشجويي بايد هوشيار باشد، استقلال خود را حفظ كند و بهانه به دست دشمن ندهد و همچنين اجازه ندهد جناحهاي سياسي خارجي با ورود به درون تشكلهاي دانشجويي، به نفع خود بهرهبرداري كرده و به آينده جنبش دانشجويي خدشه وارد كنند. "
* انحراف در جنبش دانشجويي موجب وابستگي به بيگانگان ميشود
سید نظام الدین موسوی، مدیرعامل خبرگزاری فارس نيز در نشست «جنبش دانشجویی؛ بایدها و نبایدها» در دانشگاه آزاد خرمآباد گفت: " وقتی که جنبش دانشجویی ابزار یک جریان سیاسی میشود، با افول آن جریان، جریان دانشجویی هم افول میکند و زمانی هم که جریان با انقطاع مواجه میشود، به دلیل اینکه انباشت تجربه صورت نمیگیرد و به دلیل سیال بودن این جنبش، برخی تجربهها دوباره تکرار میشود. "
وي با تأکيد بر اينکه بسیاری از اقدامات جنبش دانشجویی شاید در داخل کشور نمود نداشته باشد، افزوده است: " جایگاه جنبش دانشجویی ایران در نزد دانشجویان کشورهای عضو جنبش عدم تعهد جایگاه برازندهای است. جنبش دانشجویی آرمانخواه و استقلال طلب است و کمتر جنبش دانشجویی در کشور وجود داشته که مخالف استقلال طلبی باشد، اما متاسفانه با انحرافاتی که در این جنبش به وجود آمده بود، کسانی که به ذلت افتادند به نوعی به سخنگوی جریانات ضد استقلال مبدل شدند و یا به صدای آمریکا رفتند و یا رسما به جرج بوش نامه نوشتند که به ایران حمله کند. "
به اعتقاد موسوي " در ایران اسلامی یکی از مهمترین ویژگی جنبش دانشجویی استقلالطلبی است که در قالبهای مختلف وجود داشته است. یکی دیگر از ویژگیهای جنبش دانشجویی گرایش تدریجی به مذهب است. ویژگی دیگر جنبش دانشجویی آرمانخواهی است که این آرمان خواهی در ذات همه جنبشهای دانشجویی در دنیا وجود داشته است. "
* خود مرجعي دانشجويان به دليل بحران گروههاي سياسي است
پرويز اميني، پژوهشگر اجتماعي و نويسنده کتاب جامعهشناسي 22 خرداد،معتقد به «خودمرجعی» جریان دانشجویی است زیرا گروههایی که جریان دانشجویی از آنها ایده سیاسی برای عمل را کسب میکنند، عمدتاً دچار بحران هستند.
وي در يک ميزگرد مربوط به جنبش دانشجويي گفت: " در جنبش دانشجویی مسائلی که با آن درگیر میشود یا مطالباتی که پیدا میکند، مطالبات عمومی و مربوط به آحاد جامعه است و کمتر مطالبات صنفی است. جنبش دانشجویی یا دانشجو در مقطعی که در حال تحصیل است، کسب قدرت برایش مطرح نیست یا اراده معطوف به کسب قدرت ندارد. از آن طرف هم حضور جریان دانشجویی در نهاد دانشگاه باعث گرایش پیدا کردن به محیطهای روشنفکری برای مطالبه دغدغههای عامتری نسبت به کلیت جامعه میسازد. "
دبیر اسبق تشکیلات اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان مستقل با این توضیح به تبیین ماجرای 16 آذر 1332 پرداخت و خاطرنشان کرد: " در 16 آذر هم همین موضوع به عنوان یک دغدغه خودنمایی میکند؛ یعنی بعد از کودتای 28 مرداد که به سقوط دولت مصدق به عنوان دولت ملی انجامید، حضور نیکسون نماینده دولت کودتاگر در ایران و برنامه حکومت برای تقدیر از وی، چالش و مسئله عمومی ایجاد میکند که مربوط به کلیت جامعه است. همین چالش در کلیت، تنها، جریان دانشجویی را در این حد از اعتراض وارد میدان میکند و آن کنش در 16 آذر شکل میگیرد؛ به تعبیر دیگر نه احزاب و نه سایر گروههای اجتماعی در این حد (به شهادت رسیدن) برای مسایل عمومی هزینه نمیکنند. "
وي با اشاره به اینکه نوع تاثیرگذاری جنبش دانشجویی به عنوان یک نیروی اجتماعی بر سیاست غیرمستقیم است، اظهار داشت: " فعالیتهای جنبش دانشجویی مثل آنچه در احزاب میبینیم، کارکرد سیاسی مستقیم ندارد. از سوی دیگر این فعالیتها به جهت پیگیری مطالبات عمومی متفاوت از سایر نیروهای اجتماعی است. جنبش دانشجویی زمانی که وارد عمل اجتماعی میشود، آثار سیاسی و عمل سیاسی پیدا میکند؛ کاری به نسبتش نداریم ولی اینطور نیست که مانند احزاب ماهیتا سیاسی باشد. "
* جنبش دانشجويي کارکرد ويژه خود را دارد
امینی درباره نسبت جنبش دانشجویی با جریانات سیاسی و اینکه جریانات و احزاب بخواهند منبع فکری جنبش باشند، خاطرنشان کرد: "جنبش دانشجویی کار ویژه خاصی انجام میدهد و بود و نبود، قوت و ضعف یا فعالیت آزادانه و گسترده احزاب میتواند به گستره و جهت کنش سیاسی جریان دانشجویی اثر بگذارد ولی هیچوقت کارکرد او را منتفی نمیکند چون جریان دانشجویی کارکرد ویژه خودش را دارد."
وي ادامهداد: " اگر بخواهیم جریان دانشجویی را به معنای جامعهشناختی و مفهومی بررسی کنیم، جنبش دانشجویی یک «نیروی میانجی و واسط» است که عمدتا ایده خودش را برای کنش اجتماعی و سیاسی از فعالان، گروهها و شخصیتهای سیاسی یا بخشهای روشنفکری - به معنای عام- متفکرین و اندیشمندان به دست میآورد. ممکن است جریان دانشجویی به عنوان یک گروه میانجی، ایده خود را برای عمل از مناسبات حکومت بگیرد. شاید جریان دانشجویی به نوعی، ایده خودش را از سازمان نظری و ایدئولوژیک حکومت یا ایدههای سیاسی و مورد علاقه حکومت بگیرد اما همچنان یک نیروی میانجی و واسط است و در خلاء عمل نمیکند. "
امینی معتقد است که " به هر حال جریان دانشجویی باید با یک منبع فکری و نظری که قدرت تولید ایدههای سیاسی را دارد، در تعامل باشد زیرا که در خلاء نمیتوان رفتار و عمل سیاسی را ساخت. واقعیت این است که امروز جریان دانشجویی با گروههایی که پیش از این با آنها در داد و ستد بود و ایده سیاسی یا اندیشهای برای عمل از آنها کسب میکرد، عمدتا دچار بحران هستند. بنابراین از مقبولیت لازم برای رجوع جریان دانشجویی به خود بیبهرهاند. اکنون به لحاظ جامعهشناختی با بحران گروههای مرجع برای جریان دانشجویی روبهرو هستیم. یعنی روشنفکران، احزاب و مجموعهها، شخصیتهای سیاسی و بخشی از عناصر درون حکومت هیچ کدام مرجعیتی ندارند؛ بنابراین ما با موضوع «خود مرجعی» در جریان دانشجویی روبرو هستیم. در جریان دانشجویی امروز خود مرجعی به معنای این است که دانشجو به خودش رجوع میکند و خیلی دیدگاههای خودش را منوط به دیدگاههای دیگران و کسب مرجعیت دیگران نمیکند. این موضوع ممکن است منفی یا مثبت به معنای استقلال یا اشباع کاذب باشد. "
* بسياري از جريانات و شخصيتها ديگر براي دانشجويان مرجعيت ندارند
نویسنده کتاب جامعهشناسی 22 خرداد، اظهار داشت: " در دوران دهه اول انقلاب جریان دانشجویی مرجعیت را از حکومت میگرفت و از ایدههای سیاسی و فکری حکومت، اثر میپذیرفت؛ در دوران سازندگی جریان دانشجویی عمدتا در تعامل با جریانات روشنفکری و بروکراتها بود و ایدههایش را بیشتر از آنها کسب میکرد. در دوره بعد از دوم خرداد روشنفکرها نیروی اصلی تامین کننده ایدههای عمل هستند که اینها کارکردهایی از خود نشان دادند که موجب «بحران مشروعیت» در این گروهها شده و دیگر اینها مرجعیتی برای دانشجو و محیطهای دانشجویی ندارند. در حال حاضر جریان دانشجویی منتظر نیست تا ببیند فلان جریان روشنفکری چه میگوید تا او موضعش را با آن جریان تنظیم کند؛ کسانی که ارتباط مستقیم با مجموعههایی دانشجویی داشته باشند این را میبییند که خیلی آدمها، شخصیتها، عناوین و ... برای آنها دیگر مرجعیتی ندارند. "
امینی با این پرسش که چه نسبتی بین جریان دانشجویی با جریانات سیاسی است، تأکید ميکند: " امروز احزاب مرجعیتی برای عمل سیاسی و کنش اجتماعی ندارند؛ محیط روشنفکری هم همینگونه است؛ ما با خود مرجعی روبهرو هستیم که منجر به این شده است که جنبش دانشجویی عمدتا برای عمل سیاسی، به تصمیماتی از خودشان میرسند. به طور طبیعی جریان دانشجویی باید ایدههایش را یا از احزاب یا حکومتهایی که قبول دارد یا از محیط روشنفکری - به معنای عامش از مصباح تا سروش- بگیرد ولی در حال حاضر کسی نمیتواند چنین مرجعیتی را معرفی کند و بگوید چنین مرجعیتی در محیط دانشجویی وجود دارد. جریان دانشجویی به دنبال آن نیست که حکومت، احزاب و جریان روشنفکری چه میگویند تا آنها عمل کنند. جریان دانشجویی در گذشته اینگونه نبود و این خود مرجعی یک تغییر در جنبش دانشجویی محسوب میشود. "
* 4 مسئله پیش روی جنبش دانشجویی در انتخابات
رياستجمهوري
دبیر اسبق تشکیلات اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان مستقل در مورد وضعیت تشکلهای دانشجویی و میزان تاثیرگذاری آنها در انتخابات ریاستجمهوری سال 92 گفت: " جریان دانشجویی در حال حاضر 4 مسئله مهمی را در پیش رو دارد و باید بر اساس فهمی که از این 4 مسئله به دست میآید رفتار آینده تشکلهای دانشجویی را در انتخابات پیشبینی کنیم یا اینکه در انتخابات ریاست جمهوری در مورد میزان کیفیت تاثیرگذاری آنها و نوع کنش تشکلهای دانشجویی صحبت کنیم. «انگیزه»، «مسائل معرفتی»، «نیروی انسانی» و «ایده برای کنش» 4 مسئله مهم در جریان دانشجویی فعلی است. "
اميني اعتقاد دارد که " به دلیل آنکه فعالیتهای دانشجویی داوطلبانه و بدون مزد انجام میشود و حتی باید دانشجو بخشی از درس خود را صرف اقدامات سیاسی و اجتماعی در سطح دانشگاه کند و برخی هزینههای اجتماعی و سیاسی را که متناسب با تغییر دولتها است، بپردازد، مهمترین مسئله «انگیزه» خواهد بود. برخی جریانهای دانشجویی که در نقطه انتقادی با دولتها بودند هزینه کارهای سیاسی خود را باید پرداخت میکردند و بین اصولگرا و اصلاحطلب در این موارد خیلی فرق نباید گذاشت. پس بنابر توضیحات مطرح شده «انگیزه» برای شکلگیری جنبش دانشجویی بسیار مهم است که البته باید در سطح قابل توجهی «عمومیت» داشته باشد. "
امینی در مورد مشکلات «معرفتی» در جریان دانشجویی نیز اعتقاد دارد که " بخشی از مشکلات معرفتی که اکنون در جریان دانشجویی وجود دارد، نتیجه بحران در گروههای مرجعی است که در گذشته شکل گرفته است؛ از این رو جریانهای دانشجویی به لحاظ فکری و معرفتی تغذیه نمیشوند. در این حالت جریان دانشجویی یا باید خودش صاحب مسائل معرفتی باشد که زمینه آن را ندارد یا باید آن را در داد و ستد با گروههای مرجع اجتماعی، اعم از حکومت، روشنفکران و احزاب به دست آورد. "
وي در مورد مسأله نیروی انسانی در جریانات دانشجویی فعلی در دانشگاهها، ميگويد: " منظور از نیروی انسانی، نیروی سازمانیافته و شکلیافتهای است که بتواند در محیط اجتماعی بروز و ظهور پیدا کند. تشکلهای دانشجویی در حال حاضر بدنه اجتماعی ندارند و خلاء وجود ظرفیتهایی که به واسطه آنها شخصیتی بتواند قدرت رهبری را در محیط دانشجویی پیدا کند، کاملاً محسوس است. در حال حاضر در جریان دانشجویی خلاء وجود چنین شخصیتهایی دیده میشود و مخصوصاً در نیروی انسانی وجود شخصیتهایی که جریانات دانشجویی بتوانند توسط آن مشکلات خود را به واسطه آن حل کنند، بسیار مهم است."
امینی در مورد «ایده» برای عمل سیاسی و اجتماعی توسط جریانهای دانشجویی، معتقد است که " جریان دانشجویی دچار ضعف تولید ایده برای عمل و یا ایده درست و یا قابل اتکاء برای عمل است. "
این جامعهشناس با تأکید بر اینکه جنبش دانشجویی در انتخابات پیشرو میتواند یک خلاء اجتماعی و سیاسی را تا حدی پر کند و آن هم «مواجهه انتقادی» با نامزدها و گروههای سیاسی به منظور شفاف کردن فضای سیاسی و فراهم کردن شرایط بهتر برای تصمیم گیری بهتر مردم است، تأکيد ميکند: " برای رسیدن به این امکان، جریان دانشجویی باید از موضعی مستقل و بدون ملاحظه مصالح جریانات و نامزدها وارد انتخابات شود. این کاری است که تقریبا هیچ گروه اجتماعی دیگر پتانسیل انجام دادن آن را ندارد. "
انتهاي پيام/