به گزارش مجله شبانه
باشگاه
خبرنگاران، وبلاگ شین مثل شعور در جدیدترین نوشته خود آورده است:
ضمن تبریک حلول ماه ربیع الاول ؛ این ترکیب بند که تقدیم به امام عصر (عجل الله فرجه ) است به عشق رسول اکرم ( صلیّ الله علیه و آله ) به دوستان تقدیم می کنم . از همه محبّان امام زمان (عجل الله فرجه ) التماس دعا دارم:
ای شب تیره به چاه نگهت زندانی
ماه در پیش رُخت شهره به سرگردانی
سروها محو تماشای قدت پنهانی !
شدهام عاشق تو ، گرچه خودت می دانی !
بهرهام نیست ز عشق تو بجز حیرانی
طرح چشمم شده از دوری تو بارانی
طاق ابروی تو محراب نمازم شده است
نام تو ساده ترین راز و نیازم شده است
جان فدای تو که جان نیست برایم بی تو
هیچ میلی به جهان نیست برایم بی تو
زندگی غیر زیان نیست برایم بی تو
چه بهاری که خزان نیست برایم بی تو
چهره مرگ نهان نیست برایم بی تو
عشق حتّی نگران نیست برایم بی تو
می کنم جان و دل خویش نثارت ، دل من
در خزان سوختم از یاد بهارت ، دل من
تو نگارین منی قلب من و تیر غمت
فرق من کاش شود شقّه ز شمشیر غمت
خم شود کاش دلم مثل کمان زیر غمت
جام می معنی گنگیست ز اکسیر غمت
شده کارم همه در پنجه تدبیر غمت
شده دیوان روی تو به زنجیر غمت
آه از عشق تو دیوانه شدن چیزی نیست
شمع باید شد پروانه شدن چیزی نیست
از فراقت چه بگویم تو که خود می دانی !
پیشت از درد بمویم تو که خود می دانی !
آه خالیست سبویم تو که خود می دانی !
کرده غم حمله بسویم تو که خود می دانی !
شده از اشک وضویم تو که خود می دانی !
فاش شد سرّ مگویم تو که خود می دانی !
داده فکر تو چنان آب به تیغ مژهام
که شبی کشته شده خواب به تیغ مژهام
هرکسی ـ آه ـ دگر با خبر از حال من است
ملک غم چند صباهیست در اشغال من است
اینکه افتاده بزیر قدمت بال من است
نور چشمان تو چون سایه به دنبال من است
چه توان کرد خدا ! اینهم از اقبال من است
داغ هجر تو نصیب من و امثال من است
گرچه شیرینتر از این داغ کجا خواهم یافت
آخرش از دم درد تو دوا خواهم یافت
عشق را من سپر تیر هوس ساختهام
از غمت گرد خود ای دوست قفس ساختهام
بال من سوخته با سوز ز بس ساختهام
پی خشنودی تو با همه کس ساختهام
پی دیدار تو از اشک قبس ساختهام
آه از آتش این سینه نفس ساختهام
سوختم گرچه ولی سوختنم وقف تو باد
آتش از چشم برافروختنم وقف تو باد
خلق تکفیر کنندم چه کنم ای مه من !
دوریت را بپسندم؟ چه کنم ای مه من !
بر غم خویش بخندم ؟ چه کنم ای مه من !
راه بر اشک ببندم ؟ چه کنم ای مه من !
می دهد خصم تو پندم ، چه کنم ای مه من !
دل که از غیر تو کندم ، چه کنم ای مه من !
عاشقم کوی تو را از که بجویم چه کنم
از پریشانی خود با که بگویم چه کنم
ادامه اش طلبتان . یا حق