به میهمانی مهتاب می‌برم خود را/ به مقتل غزلی ناب می‌برم خود را ...

به گزارش مجله شبانه  باشگاه خبرنگاران، وبلاگ شین مثل شعور در آخرین غزلی که قرار داده است نوشت:

به میهمانی مهتاب می‌برم خود را

به مقتل غزلی ناب می‌برم خود را ...

ریگهای روان به ما نرسیدند

سفر ـ هنوز ـ مشتاق ماست

مشتاق بوسیدن آبلة پاهای ما

این کاروان

در هیاهوی زنجیر

کف زدن شلاق

و طعنه‌های خونین خار مغیلان

یک اربعین را با خورشید راه سپرد

سفر کبود بود ، بوی خرابه می‌داد

کسی از خود نپرسید « سفر مرا به کجا می‌برد ـ کجا نشان قدم ناتمام خواهد ماند » (1)

اینک برگشته‌ایم

داستان نیمه تمام نمانده است

اینان از لحظه‌های این « هزار ماه » جز زیبایی ندیدند(2)

و اربعین بر شانه‌های زخمی زینب سنگینی می‌کند

 نسیم دیگر تبسم نخواهد کرد

فرات چلة اندوه گرفته است

لاله‌های عبّاسی ، لاله‌های واژگون ، لاله‌های ...

بر جگر شقایقها تا ابد داغ مانده‌ است .

و ای حسین !

: تو تنها لاله‌ای هستی که این باغ

نمی‌داند که با داغت چه سازد

برچسب ها: وبلاگستان ، باشگاه ، سفر ، حسین
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار