به گزارش
مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، محمد حسن آغاز در پست 59 از وبلاگ
آغاز آورده است:
اما به چه چیزی سبک زندگی می گویند و چقدر ميتوان در زمينه سبك زندگي ايراني اسلامي توجه كرد.
«سبک زندگی كه شامل مجموعه رفتارها و الگوهای کنش هر فرد که معطوف به ابعاد هنجاری و معنایی زندگی اجتماعی مي ، باشد اطلاق میشود و نشاندهنده کم و کیف نظام باورها و کنشهای فرد است. به عبارتی سبک زندگی بر ماهیت و محتوای خاص تعاملات و کنشهای اشخاص در هر جامعه دلالت دارد و مبین اغراض، نیات، معانی و تفاسیر فرد در جریان عمل روزمره و زندگی روزانه است.»
«سبک زندگی پایه و اساس فهم شرایط فرهنگی موجود و تحولات پیش رو در این حوزه تلقی میشود و نشان میدهد که در بطن ارزشهای موجود در خردهنظام فرهنگی چه میگذرد. در واقع با بهکارگیری مفهوم سبک زندگی و تعمق در آن میتوان از هنجارهای پنهان در اذهان، باورها و رفتارهای مردم یک جامعه، سر درآورد و از جهتگیریها و الگوهای موجود یا در حال شکلگیری، تفسیر واقعبینانهای اریه کرد. »
آسيب شناسي سبك زندگي كنوني ما
مقایسه سبک زندگی امروزین ما با گذشته با تاکید بر دو محور امکانات زندگی و روشهای آموزشی تفاوت بسيار كرده و آسايش و آرامش و نياز مبتني بر اين نوع سبك زندگي ما بيشتر غربي و برگرفته از فرهنگ غربي است كه در رسانه ها تبليغ مي شود .
سبک زندگی، زاویه نگاه ما را تغییر داده است در اين نوع سبك زندگي ، نیازهاي ما پابرجاست منتهي به ولع تبديل شده است . در این سبک ، نياز به خوردن و آشاميدن هست ، منتهي غذا ها زود پخته می شود، زود خورده می شوند و پشت میز و فرمان اتومبيل مصر ف مي شود و نهايت اينكه ، چاق می شویم .همچون يك سيب زميني ، تماشاگر فیلم هاي تلويزيوني هستيم كه انواع مانکن ها را در قالب هنرپيشه نشانمان می دهند و دستور می دهند که لاغر شویم و بازهم خرج کنیم تا چربی های انباشته را با آن همه هزینه که پرداخته ايم، آب کنیم.
مشکل چیست؟ آیا مشكل مدرنیته است؟ يا ما نتوانستهايم مدرنيته را متناسب با سبك زندگي خودمان تعريف كنيم. نهايت امر همچون سرمايهداران عربي مي شويم كه بخاطر كنارگذاشتن سبك زندگي سنتي خودشان از انواع بيماري رواني و جسماني رنج مي برند . انواع غذاهاي فست فود مصرف مي كنند و ساعتها پاي تلويزيون خويش نشسته و مراسم سنتي و شوهاي عربي خويش را تماشا مي كنند و وضعيتي پيدا مي كنند كه كارگر از ديگر كشورهاي خارجي بيايد كه براي آنها كار انجام دهد .
اين نوع سبك زندگي هم اكنون در مدارس ما در دانشگاههاي ما و در محيطهاي كاري ما نيز وجود دارد و مشكلات محيطهاي كارگري و كارمندي ما به گونهاي است كه در سالهاي آتي ميبايست كارگران فيليپيني ، هندي و برزيلي هم به كارگران كنوني افغاني اضافه شده تا بتوانند براي ما نظافت كنند يا گلهداري كرده و يا به تميزي شهر ما بپردازند.
مشکل در سبک زندگی است.
«روزی با فَلَک کردن به ما می آموختند اما هر چه می آموختند برای رشدمان بود امروز لب تابمان در سر کلاس، پر است از هزار جذابیتی که برای فرار از درسهای کسل کننده و بیکاربرد تدریس می شود. شیمی میخوانیم چون باید بخوانیم و فیزیک درس می دهیم چون باید درس بدهیم. فیزیک و شیمی دیگر آیات خداشناسی نیستند. یک سری متن هستند که باید شب امتحان خواند و با تقلب پاس کرد و مدرک گرفت و همان را تدریس کرد و حقوق گرفت برای بدست آوردن امکانات مدرن».
«12 سال درس می خوانیم و نه از تاریخ عبرت می گیریم نه زبان دینمان رابلدیم نه قرآن خواندن و نه بازبان های روز دنیا آشنا می شویم و نه پیشرفتی می کنیم . اگر خوب درس بدهیم و بخوانیم یک حافظه خوب هستیم که واو به واو تکرار کردهایم و اگر هوشمند باشیم ابتکار و تولیدی کرده ایم برای افزودن ابزار جدیدی در دنیای امروز».
روش زندگی در خانه و جامعه و نظام آموزش ما در گذشته و حال یعنی پیش و پس از پیشرفت های صنعتی دگرگون شده است و مابه ازای گزاره های نیاز ، برآورد، آسایش و آرامش، کم و زیاد شده است.
وضعيت سبك زندگي ايراني اسلامي
سبك زندگي ايراني اسلامي در هيچ جاي كشور نه نوشته شده و نه هيچ دانشگاهي به تدريس آن مي پردازد.
در جامعه امروز ما ، سبك زندگي ايراني اسلامي كه برگرفته از حيات طيبه اسلامي و مبتني بر توجه به توليد و آسايش همراه با احسان به ديگران - از همسايه گرفته تا همنوع - ترويج هم نمي شود. همچنين ميتوان گفت كه منبع معتبري از سبك زندگي ايراني اسلامي كه هم بر الگوهاي عملي توجه داشته باشد و هم مباني نظري را موشكافانه طرح كرده باشد ، موجود نيست .
حال رسانه چگونه مي تواند به سبك زندگي ايراني اسلامي بپردازد در حالي كه ما به ازاي آن در جامعه كاري انجام نشده و حوزههاي علميه ما هم به ابعاد اسلامي آن نپرداختند و دانشگاههاي ما هم به شكل غربي و سبك زندگي مبتني بر رفاه عام و آرامش و آسايش عمومي مبتني بر مدرنيسم را پرداختهاند. اين نوع سبك زندگي ، مبتني بر پيشرفت هاي صنعتی و الكترونيكي و ارتباطي در غرب است كه در خود غرب هم فلسفه زندگي آنها را تغيير داده به نوعي كه مي توان گفت كه بالارفتن سن ازدواج و عدم تمايل به داشتن همسر و از طرف ديگر گرايش به تنوع طلبي در همه امور از استفاده از وسايل مادي گرفته تا نوع گرايش به ارزشهاي غير مادي مبتني بر سبك زندگي غربي است . به گونه اي كه مي توان گفت كه مدرنيسم نه تنها به تغييرات در اشكال زندگي مادي آنها پرداخته حتي ذائقه فرهنگي آنها را تغييرداده و آنها در موسيقي ، در رفاه ، در نوع نگاه به ديگران نيز تفاوت هاي اساسي با انسان هاي شرقي پيدا كرده كه ريشه در فسلفه آنها به زندگي دارد. نهايت آنكه انقلاب صنعتی و به تبع آن انقلاب در ارتباطات كه عصر ارتباطات و اطلاعات را رقم زده است بسياري از متغیرهای زندگي را تغيير داده و اين تغيير باعث دستکاری نوع انسان شده است كه سبك زندگي مدرن امروزي كه انسان ها را كسل ، دلمرده و خودشيفته مي سازد ، حاصل مصرف گرايي مدرن امروزي است كه با اسلام تفاوت فاحش و مغايرت دارد.
نقد سبك زندگي كنوني
انسان نیازهایی دارد و این نیازها را به گونه ای برآورده می کند و در این میان به آسایش و آرامش نسبی دست می یابد. البته در نگاه دینی، که مبتنی بر شناختی آسمانی و بی خطا از انسان و جهان است، دنیا گذرگاهی آزمودنی و رنج آلود است و همین نگاه است که به ما می آموزد نیازها در حد کمال برآورده نخواهد شد و آسایش و آرامش مطلق نخواهد بود پس مسابقه برای سود بیشتر و رفاه از همان آغاز محکوم به شکست است.
نیازهای واقعی انسان برای کارکرد دیگری در نهاد بشری تعبیه شده و برآوردن این نیازها هم روش های خود را دارد. به انسان، عقل هدیه شده تا نیازهایش را خود برطرف کند اما همین عقل می تواند به خطا کشیده شود و به جای برطرف کردن نیازهای واقعی، نیازهای کاذبی را تولید کند و برای برطرف کردن این عطش کاذب، نمک را در قالب آب ارایه کند!
به نظر مي رسد كه عطش ما برای خریدن آخرین مدل ها چیست؟ هزینه ای که برای گوشی همراهمان پرداخت می کنیم پاسخ به کدام خواسته واقعی و طبیعی ماست؟
مشکل این است که عقل و علم در راستای جهان بینی منطبق با هدف هوشمندانه جهان پيش روي ما ، به کار گرفته نمی شوند و ما در مسیری افتاده ایم که برای خرید آسایش بیشتر، آرامش را می فروشیم و به جای پاسخ دادن به نیازهای طبیعی و واقعی، نیازهای کاذب و سراب تولید می کنیم.
با مطالعه سبک زندگی امروز و مقایسه با سبک زندگی دیروز متوجه می شویم سبک زندگی دیروز عیب و نقصی نداشت. رابطه همه گزاره ها در سبک زندگی دیروز هماهنگ و به اندازه بوده است . برای همین بسته به امکانات آن روز، آسایش و آرامش برقرار بود و نیازهای واقعی نیز از راه های طبیعی آن پاسخ داده می شد اما امروز سبک زندگی از تقارن و همگونی خارج شده است.
هیچ کس درپی بازگشت به گذشته نیست. کسی نمی خواهد بگوید گذشته بهتر بود. عقب گرد کار عاقلانهای نیست. اما باید علم و فن آوری را در راستاي آموزههاي ديني خودمان بكار گيريم. ضعفهاي خودمان را باید شناسایی کنیم.
متاسفانه امروز ابزارها بر ما حکومت می کنند. به جاي استفاده درست از پول ، پول را می پرستیم و به ابزارها سواری میدهیم. در سبک به هم ریخته زندگی امروز ما ، سعادتي در ميان نیست پول بیشتر برای خرید بت های تکنولوژی ديگر است .
قبله ما شرکت های بزرگ تولیدی خارجي هستند که با رسانه های خود ما ،نیازهای کاذب ایجاد می کنند. ما زندگی نمی کنیم . ما معتادیم . ما در پی افیونی هستیم که توهم رفاه را به ما تلقین مي کند. رفاه بیشتر با رنج بیشتر.
وضعيت مصرف كالاهاي خارجي پنج شركت كرهاي را در ايران در نظر بگيريد كه اقشار متوسط به بالاي ما چقدر رقابت براي خريد همين كالاهاي توليدي آنها را دارند.
سامسونگ ،ال جي ، دوو ، كيا و هيوندايي (Smamsung & daewoo&L.G&KIA&Hundaee)پنج شركتي هستند كه كالاهاي لوكس آنها از گوشي موبايل گرفته تا كليه لوازم خانگي و خودروهاي مدل بالا و اخيرا نيز از ديگر كالاهاي مصرفي ديگر نيز توسط اين شركت ها توليد مي شوند واز يك طرف ميلياردها به جيب كمپاني هاي خارجي مي رود واز طرف ديگر با طراحي خاص خودشان نوع فرهنگ و ذائقه ما را به همراه كالاهاي ديگر كشورها تعيين مي كنند.
به عبارت ديگر ما تسليم فرهنگ مصرف غربي شدهايم كه در گام اول همگام با ديگر كشورها به مصرفي كردن ديگر كشورهاي توليد كننده شرقي از چين تا كره كرده است كه با استانداردهاي غربي براي مصرف انسان شرقي كالا توليد ميكنند. نتيجه آن شدكه شكل زندگي غربي برهمه جوامع مشرق زمين – از هندو چين گرفته تا كشورهاي اسلامي و افريقايي و امريكاي لاتين – تحميل شده است . چيزي كه به نام اليناسيون فرهنگي در متون فرهنگي بحث هاي فراواني شده است .
در جامعه ما نيز همه اقشار جامعه يه اين محصول صنعت فرهنگ روي آورده اند . صنعت فرهنگ به گونه اي خاص توانسته است همه را تحت تاثير خويش قرار دهد .
اقشار پايين جامعه نيز با وسع خودشان آرزوي مصر ف كالاهاي همين شركت ها را دارند . تازه شركت هاي ما هم براي رفاه بيشتر چاره اي جز قدم گذاشتن در همين مسير راندارند.
پيشنهاد
توجه به نسبت چهارگانه زندگي براساس فرهنگ خودمان
نياز ، آرامش ، آسايش و سعادت چهار محور اصلي توجه به نوع استفاده از يك نوع كالا در هر فرهنگي است . نياز برگرفته از يك غريزه انساني است كه در نهاد بشر نهاده شده و شامل نياز به خوردن ، آشاميدن و نياز به داشتن چيزهاي مختلف كه به همراه آن جهت رفع اين نياز آرامش و آسايش قابل طرح است . آرامش بعد رواني رفع نياز و آسايش بعد جسماني در جهت مصرف كالايي خاص مي باشد. نهايت اينكه سعادت هنگامي طرح ميشود كه رفع نياز زمينه برآوردن سعادتي خاص را براي بشر و انسان امروز فراهم سازد . در برخي از فرهنگها سعادت همان كسب بالاترين لذت و كامجويي است ودر برخي فرهنگ ها معناي ديگر و اخروي پيدا مي كند.
ما باید سبک زندگی را با شرایط امروز تعریف کنیم. تعریفی که با استناد به معارف ناب آسمانی تضمین کننده سعادت دنیوی و اخروی باشد و از سویی نسبت آرامش و آسایش را هم به هم نریزد و نیاز کاذب ایجاد نکند و نیازهای واقعی را برآورده سازد.
باز تعریف سبک زندگی امروز، گذران زندگی را آسان تر خواهد کرد و نظام آموزشی ما را کار آمد خواهد ساخت. هدف از زندگی و دانش اندوزی را روشن خواهد ساخت و هیچ کس کار بیهوده و رنج بی گنج نخواهد داشت.
ترويج وآموزش سبك زندگي ايراني اسلامي
اين نوع سبك زندگي ،مي بايست متاثر از آموخته هاي ديني خود ما باشد كه ميتوان در قالب حيات طيبه اسلامي آن را طرح كرد. هدف بحث و بررسی پيرامون سبک زندگی ايراني اسلامي توجه به
- الگوهای صحیح زندگی ؛
- کشف هویت تاريخي
معرفتي عميق در استفاده از كالاهاي مدرن امروزي و
داشتن دين عقلانی به نام اسلام در سبک زندگی ایرانیان و همچنین برای غالب کشورهای اسلامی .متاسفانه ما نه این هستیم و نه آن و نه به دنبال این هستیم که بفهمیم که کدام هستیم .
- تعیین نسبت ایرانی بودن و اسلامی بودن ، مفهوم این سرفصل در یک جمله ایران آن است که تاریخ و تمدن ایرانی یک بستر مناسب است که ما با مبنای شریعت به شعار « نه شرقی ، نه غربی ؛ جمهوری اسلامی » ، جامه عمل بپوشانیم و حرفی نو بزنیم که البته فقط شعار نباشد و به گونهای عمل کنیم که در شرق و غرب بینظیر باشد و البته عقلانیتر .
- همچنين یافتن یک نقطه شروع جهت تغییر سبک نسبتا غربی کنونی ، خصوصا برای ایران و سپس کشورهای اسلامی الزامي است .
ضرورت مطالعات بین رشته ای در بررسی سبک زندگی
روانشناسان غربی بسیار زودتر از ما ایرانیان ، نیاز به مطالعه بینرشتهای را تشخیص دادند. ما به عنوان بعد دینی ، بینرشتهای بودن را تأكید میكنیم كه یك بعد آن مطالعه قرآنی وجود داشته باشد، بنابراین پرداختن به مطالعه بینرشتهای ضرورت دارد و ما باید مطالعات خود را بر اساس قرآن و دین شروع كنیم و به مطالعه بینرشتهای قرآن و علوم روز روی آوریم.