به گزارش سرويس بينالملل باشگاه خبرنگاران به نقل از "پرس تي وي"؛ هرچه انتخابات نوامبر سال 2012 آمريكا نزديكتر مي شود، بحث در مورد نقش رسانه هاي شركتي (وابسته) در سياستهاي آمريكا داغ تر مي شود.
بسياري از تحليلگران معتقدند كه رسانه هاي شركتي غول پيكر، چيزي جز شركت هاي تبليغاتي كه در خدمت شركت هاي مهم سهامي ويژه اند، نيستند تا براي بقا پولي كسب كنند.
در همين راستا، شبكه خبري پرس تي وي مصاحبه اي را با مارك ماسون سازمان دهنده جنبش تسخير وال استريت انجام داده تا ابعاد مسئله "صنعت رسانه شركتي" در ايالات متحده را تبيين كند.
پرس تي وي: سي ان ان در واكنش به اين مسئله، مي گويد: اين تفاوت استفاده از محتوا در اين شبكه عادي است و چنين تصميماتي فقط براساس دلايل سردبيري اتخاذ مي شود.
اين شبكه خبري همچنين مي گويد؛ بخش بين الملل سي ان ان، در شش ماه گذشته 120 گزارش در مورد بحرين پخش كرده كه بيشتر آنها لحن انتقادي داشتند. نظر شما در مورد واكنش سي ان ان چيست؟
ماسون: اين همان چيزي است كه ما بايد از يك رسانه شركتي انتظار داشته باشيم. اين بخشي از عملكرد تبليغاتي (پروپاگانداي) رسانه، رسانه جمعي است.
در يك نظام دمكراتيكي كه دولت پارلماني دارد، تملك و كنترل رسانه هاي جمعي براي كنترل افكار عمومي بسيار مهم است.
كنترل افكار عمومي نيز براي تاثيرگذاري و نفوذ در افكار عمومي حياتي است، به طوري كه وقتي ما به مسئله راي گيري در ماه نوامبر مي پردازيم، حتي مفهوم راي دادن در نوامبر امسال هم پوچ و بيهوده است.
سي ان ان يك شركت است. سي ان ان براساس الگوي يك شركت تجاري، بازرگاني اداره مي شود. اين رسانه پول كسب مي كند و هرگز تكذيب نمي كند كه در كار كسب پول است. سي ان ان براي كسب درآمد، تبليغات مي فروشد.
اين شبكه به سياستمداران، بخصوص در سال انتخاباتي آگهي تبليغاتي مي فروشد و به ديگر شركت ها نيز فرمان پخش آگهي مي فروشد.
بنابراين، مخاطبان در درجه دوم اهميت قرار دارند. محصولي كه اخبار شركتي مي فروشد، تبليغات است. اين محصولي است كه فروخته مي شود، تمام برنامه هاي باقيمانده بي ارزش است. محصولات ديگر كه آنها را خبر، بازي فوتبال، اپرا و چنين چيزهايي مي نامند، همگي بي ارزش هستند.
در اين ميان، پيام واقعي كه اين شركت (سي ان ان) تبليغ مي كند، اين است كه بدون تبليغات آنها از كار بيكار مي شوند.
بنابراين، اگر سي ان ان به شركت هاي بزرگ نفتي، بانكهاي بزرگ، شركت تسليحاتي لاكهيد مارتين و ديگر شركت هاي غول پيكر توجهي نكند، آنها محلي براي تبليغات به دست نخواهند آورد.
پرس تي وي_ مطالب بسياري درباره نقش رسانه ها در جنگ عراق و بعد جنگ افغانستان و ليبي و ... گفته شده است.
يكي از كارشناسان مي گفت؛ اينكه رسانه ها در جنگ عراق مورد استفاده قرار گرفتند، نادرست است؛ بلكه مطبوعات خود خواستند كه مورد استفاده قرار بگيرند.
به عبارت ديگر، او مي گفت؛ اين اقدام تلاشي آگاهانه از سوي رسانه هاي خبري است و خبرنگاران در واقع مشتاقند كه در مورد مسئله اي مانند جنگ در خدمت دولت ايالات متحده باشند. آيا شما هم همينطور فكر مي كنيد؟
آيا اين عمل تلاشي آگاهانه از طرف رسانه ها است؟ به اين دليل كه آنها "وابسته يا منتسب" به اين تصميم گيران هستند؟
ماسون_ من اين مسئله را مقوله "فرهنگ نظام پروپاگانداي در دمكراسي هاي مدرن مي دانم كه در آنها نظام فيلتر وجود دارد. در داخل رسانه هاي جمعي شركتي نظام فيلترينگ نهادينه اي وجود دارد. ما هنوز به واژه "نفت" اشاره نكرده ايم" و البته همه چيز حول محور نفت و پول است.
ما نقش رسانه هاي آمريكا را شاهديم كه اكنون اين رسانه ها به 5 رسانه شركتي محدود شده اند كه بيش از 90 درصد تلويزيون، راديو، روزنامه و مجله را در ايالات متحده در اختيار و كنترل خود دارند.
اين نوع كنترل، كمتر آگاهانه است و بيشتر مسئله فرهنگي سيستماتيكي است كه در آن پول، قدرت است.
همان كساني كه مالك شركت هاي بزرگ و مالك رسانه هاي جمعي در ايالات متحده هستند، همان كساني هستند كه در انتخابات ماه نوامبر براي رياست جمهوري راي مي خرند.
آنها براي خريد رياست جمهوري آمريكا، بيش از دو ميليارد دلار هزينه مي كنند و در طول 30 سال گذشته، رسانه ها را خريداري كرده اند تا افكار عمومي را كنترل كنند.
قدرت مركزي در ايالات متحده رئيس جمهور نيست، كنگره نيست، قدرت مركزي "گروه 4 گانه" است.
چهار بانك بزرگ وال استريت و لاكهيد مارتين، شركت هاي سودجويي از جنگ كه ميلياردها دلار از جنگ به جيب مي زنند. در طول 10 سال گذشته، از سال 2000 دولت ايالات متحده 1.4 ميليارد دلار تسليحات نظامي به كشور كوچك بحرين فروخته است.
چه كسي از اين مسئله سود مي برد؟ لاكهيد مارتين و سودجويان از جنگ، نظام شركتي پشت اين مسئله است و اين موضوع بسيار مهم است. اين دمكراسي هاي جعلي كنترل افكار عمومي را در دست مي گيرند تا چنين وانمود كنند كه آنها دارند خبر ارائه مي كنند، اما اين واقعا پروپاگانداي محض از يك نظام شركتي است.
پرس تي وي_ شما به عنوان يكي از سازمان دهندگان جنبش وال استريت بگوييد اين جنبش چه كار كرده است و اين جنبش در ايالت متحده چطور توسط رسانه ها پوشش داده مي شود؟
فكر مي كنيد رسانه ها چه نقشي در اين ارتباط ايفا كرده اند؟
ماسون_ آنها ابتدا به شما توجهي نمي كنند و پس از آنكه ديگر نتوانند از شما غفلت كنند، شما را احمق مي شمارند.
جنبش وال استريت ابتدا مورد بي توجهي قرار گرفت و سپس آن را احمق جلوه دادند. همچنين به جاي تلاش براي مذاكره و تحقيق در مورد نگراني هاي طيف وسيعي از جمعيت آمريكا در رابطه با جنگ و شغل، بر پليس و بازداشت هاي پليسي، تاكيد شده است.
جنگ هم به همراه اقتصاد و كنترل شركتي قدرت و قدرت سياسي در آمريكا، از جمله نگراني هاي جنبش تسخير بوده است.
اين تحليلگر سياسي در پايان، بار ديگر تاكيد مي كند كه قدرت واقعي در ايالات متحده، نه رياست جمهوري آمريكا و نه كنگره است، بلكه چهار بانك بزرگ و گروه هاي ويژه در وال استريت هستند كه مي توان آنها را منتفعان از جنگ ناميد.