يزدان سلحشور در بخش وبلاگ خبر انلاين در رابطه با فاجعه ي رخ داده در سينماي امريکا تحليلي اورده است.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران،سلحشور نوشت:خبر گرچه تکان‌دهنده بود اما غافلگیرکننده نبود.کشتار در سالن سینمایی که واپسین بتمن کریستوفر نولان را به نمایش گذاشته بود ادامه سریال ایدئولوژیکی‌ست که عمرش در حد سن خود سینماست.

 نه! این قضایا ربطی به خشونت درون یک فیلم ندارد؛اگر داشت با انبوهی از آثار به شدت خشن B هالیوود الان باید روستاهای آسیایی و شهرهای اروپایی و شهرک‌های امریکای جنوبی در خون غوطه می‌خورد.

همیشه این نوع اتفاقات برای فیلم‌های خاصی می‌افتد که لزوماً حتی خشن هم نیستند مثل «پیتر پن» دیزنی که گزارش‌های مکرر از بیرون پریدن پسربچه‌ها از پنجره‌های آپارتمان‌های چند طبقه را به دنبال داشت.

گاهی اوقات فیلم‌های رُمنس به شکلی دیگر این وقایع را رقم می‌زنند مثل گزارش‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هایی که از بالا رفتن آمار عشق‌های آتشین بعد از اکران «بر باد رفته» یا «تایتانیک» جیمز کامرون در دست است در حالی که انبوه فیلم‌های رمانتیک‌‌‌‌ B  ،حتی یک دیدار ساده برای صرف قهوه را هم رقم نمی‌زنند!

به نظرم،دلیل روشن چنین حوادثی ،به جهان‌بینی و بیش از آن به ایدئولوژی ارایه شده در اثر سینمایی برمی‌گردد؛ نوعی ایدئولوژی خاص که بدل به مذهبی نوبنیاد و البته اغلب کم‌دوام می‌شود اما مناسک خاص خود را به مخاطبان خود دیکته می‌کند.

این مناسک گاه ریشه در آیین‌های قدیمی دارد مثل آیین «کلوها» که نخستین قتل را در اولین جمعه اکران «قیصر» کیمیایی رقم زد که منجر شد به از پرده پایین آمدن فیلم و بعد صدور دستور برای کم کردن نماهای چاقو زدنِ قیصر به قربانیان‌اش ؛ گاهی هم فیلم بدون ارتباطی صریح با آیین‌های قدیمی،مناسک را وارد جامعه می‌کند مثل ترور یکی از سرکرده‌های مافیا پس از نمایش «پدرخوانده1» کاپولا؛ که کاملا به همان شیوه‌ای اجرا شد که آل‌پاچینو در آن کافه سوت و کور، بازرس رشوه‌گیر و طراح ترور مارلون براندو را یک جا کشت.

فیلم نولان در تلاقی آیین‌های کهن و باورهای جدید و توانایی‌های اخلاقی و فلسفی نیروی شر، شکل گرفته است.بتمن نه یک اَبَر قهرمان مثبت که شوالیه تاریکی‌ست که به دلیل خاکستری بودن رویکردهاش[صرفاَ به دلیل اعتقاد به ثُبات]با شر و سیاهی مطلق در جنگ است.او در فیلم دوم و در نخستین روزهای اکران فیلم سوم ، مغلوب ایدئولوژی ژوکر می‌شود[عامل کشتار ، ماسک ژوکر را به صورت دارد] و غیرقابل اعتماد بودن او به حدی‌ست که مورگان فریمن در هراس از آینده، «سیستم کنترل شخصی» شهر گاتهام را منهدم می‌کند.او از بتمنی می‌ترسد که همچون «دوچهره»[ دادستان مثبت این فیلم که ایدئولوژی جدید را می‌پذیرد]، مغلوب ایدئولوژی و مناسک ژوکر شود.

زمانه،زمانه ترس است.در واقع، قدرت اندیشه است که دانشجوی مقطع دکترای رشته عصب‌شناسی را وا می‌دارد که وارد سینمای نمایش‌دهنده بتمن3 شود و 12 نفر را بکشد و 38 نفر را زخمی کند.سینما اکنون به خطرناک‌ترین رسانه تولید ایدئولوژی در جهان بدل شده است.
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.