*هر مسلمان و یهود و نصارا و ستارهپرست که از روی حقیقت به خدا و روز قیامت ایمان آورَد و نیکوکاری پیشه کند البته از خدا پاداش نیک یابد و هیچ گاه (در دنیا و عقبی) بیمناک و اندوهگین نخواهد بود*
*بار دیگر خداوند از حکمت جاودانه سخن میگوید و مهمترین پیام و جان کلام الهی را چه در قرآن و چه در کتب آسمانی دیگر یادآور میشود و آنچه را مایۀ رستگاری نهایی بشر و برخورداری او از سعادت دنیا و آخرت است خاطرنشان میسازد. سخن این است که رستگاری در سه گوهر است که هر که بدان دست یابد از خوف و حزن آسوده میشود یعنی نه نگرانی نسبت به آینده خواهد داشت و نه از کارها و حوادث گذشته او را حزن و اندوهی خواهد بود و این مقام اولیاست که فرمود:
« أَلا إِنَّ أَوْلِيَاء اللّهِ لاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ يَحْزَنُونَ»
آگاه باشید که دوستان خدا را هیچ خوف و حزن یا ترس و اندوه نیست. یونس(62)
*نخستینِ آن سه گوهر ایمان به خداست، ایمان به اینکه عالم را آفریدگاریست و معماریست که این همه شگفتیها در کردۀ اوست که آثار علم و هوش و ظرافت و لطف و زیبایی در آنها هویداست و انتساب این همه نظم در عالم به تصادف نابینا و فاقد شعور و آگاهی دور از باور خرد است بلکه این نظم، خرد را به درگاه او میخواند چنانکه حکیم فرزانه طوس فرمود:
«نهان و آشکارا، درون و برون خرد را به درگاه او رهنمون»
بر هرچه نشانه طرازی ست ترتیب، گواه کارسازی ست
هر خط که بر این ورق کشیده ست شک نیست در آنکه آفریده ست
سـوگـند دهـم بدان خـدایت کاین نکته بدوست رهنمایت
کان آینه در جهان که دیده ست
کاوّل نه به صیقلی رسیده ست؟
(نظامی، لیلی و مجنون)
*گوهر دوم ایمان به جاودانگی روح و نشئه آخرت و روز پاداش و جزاست. بدین مضمون که ما را برای جاودانگی آفریدهاند و مرگ به حقیقت انتقال از مرتبهای از هستی به مرتبهای بالاتر است و زندگی ما هدفی در پیش دارد و داستان زندگی ما بدین کوتاهی پایان نمییابد بلکه رفتارها و کردارهای ما در این عالم حساب و کتابی دارد و در نشئه دیگر حیات و عوالم بیشماری که در پیش داریم مؤثر است و چنین نیست که هر کس بتواند هر ظلم و تجاوزی بکند و از جهان بگریزد و او را هیچ مجازاتی در پی نباشد.
در ره عشق از آن سوی فنا صد خطر است تا نگویی که چو عمرم به سر آمد رَستم(حافظ)
*گوهر سوم حاصل ایمان به دو اصل اول است که وقتی آدمی دانست خدایی هست و قیامتی هست، جز کار نیکو و خیر از او به ظهور نخواهد رسید، زیرا میداند که آفریدگار جهان نیک و بد را پاداش میدهد و چه بهتر که آدمی کارِ نیکو کند و پاداش نیکو به دست آورد و به زبان شیرین سعدی:
نیک و بد چون همی بباید مُرد خنک آن کس که گوی نیکی بُرد
*روشن است که کار خوب و صالح در این
آیه، به سنتها و آیین مذهبیِ هیچ دین خاصی مربوط نمیشود و عمل صالح همان عملی است
که مورد قبول و ستایش همۀ انسانهاست و همه از یکدیگر انتظار دارند که آن کارها را
به جای آورند و مهمترین این کارها صداقت و راستی و عدالت و وفای به عهد و خدمت به خلق و احسان و انصاف و
خُلقِ خوش و سخاوت است. بنابراین هر کس پیرو هر دینی باشد اگر به راستی به خدا و
قیامت ایمان آورد و کار نیکو کند رستگار خواهد شد و اگر این سه اصل حاصل نشود، حفظ
ظواهر هیچ دینی آدمی را رستگار نخواهد کرد.
برای مشاهده مجله شبانه اینجا کلیک کنید