دکتر محمدرضا رحمتی، روانپزشک در گفتگو با
خبرنگار بهداشت و درمان باشگاه خبرنگاران عنوان کرد: اغلب افرادی که دارای اختلال شخصیتی هستند گاهی اوقات به اختلال ذاتی دچار می شوند. زیرا اغلب گمان می کنند که هیچگونه ناراحتی و اختلالی ندارد.
وی با بیان این مطلب افزود: اصرار بر حفظ خصوصیات و ذات و خود باعث می شود که آنها در این وضعیت باقی بمانند.
رحمتی اظهار کرد: در اینجا برای چگونگی برخورد با این گونه افراد که گاهی غیر قابل تحمل هستند گام هایی ارائه کردیم.
*وجود افراد غیر قابل تحمل را بپذیریدرحمتی ادامه داد: اولین گام رو به رو شدن با واقعیت و پذیرفتن آن است، پس وجود افراد غیر قابل تحمل را بپذیرید چراکه سرانجام با آنها روبرو خواهید شد.
*گام دوم: بدانید که بعضی از افراد به راحتی سازگار و موافق نیستنداین روانپزشک تشریح کرد: بدانید که بعضی از افراد به راحتی سازگار و موافق نیستند، گاهی اوقات ممکن است فردی با اشخاص دیگر تفاهم داشته باشد و کنار بیاید اما در برخورد با شما فردی غیر قابل تحمل باشد و از او بشنوید که افراد دیگر مرا دوست دارند در حقیقت او می کوشد تا تقصیر را برگردن شما بیاندازد.
وی با بیان این مطلب ادامه داد: به یاد داشته باشید که سرزنش کردن و گناه را به گردن دیگران انداختن هرگز اصل و واقعیت را تغییر نخواهد داد.
*گام سوم: بدانید که مقصر شما نیستیدرحمتی در ادامه گفت: تصور اینکه افراد غیر قابل تحمل در سرزنش کردن و گناه را برگردن دیگران انداختن مهارت دارند سخت و دشوار است.
وی اظهار کرد: اگر با فردی غیر قابل تحمل در ارتباط هستید احتمالاً او به شما می گوید که رخ دادن هرچیز ممکن و تصور تقصیر شماست اما این طور نیست چراکه هر قدر این افراد شما را بیشتر سرزنش کنند به همان نسبت خودشان را مقصر نشان می دهند اما بهتر است این افراد را سرزنش نکنید چراکه گناه را به گردن دیگران انداختن کار افراد غیر قابل تحمل است.
*گام چهارم: خشم افراد غیر قابل تحمل را مهار کنیداین روانپزشک تشریح کرد: آرامشتان را حفظ کنید و به سوی آنها کلمات خشونت آمیز پرتاب نکنید.
وی با بیان این مطلب ادامه داد: گریه نکنید چراکه این کار باعث برانگیختن این افراد می شود تا رفتار و حرکات مشکل آفرین خود را ادامه دهند، سعی کنید از این حرکات و رفتارشان چشم پوشی کرده و آنها را نادیده بگیرید.
*گام پنجم: با افراد غیر قابل تحمل مانند یک کودک رفتار کنیداین روانپزشک تشریح کرد: گاهی باید با افراد غیر قابل تحمل مثل یک کودک رفتار شود امیدوار نباشید که با این افراد گفتگویی معقول و منطقی داشته باشید ممکن است هرگونه کوششی در این زمینه به سرزنش کردن شما ختم شود.
*گام ششم: از عزت نفس خود دفاع کنیدرحمتی در ادامه گفت: اگر با فردی ارتباط دارید که سعی می کند از شما تصویر بدی ایجاد کند در این صورت باید گام های مؤثری جهت حفظ و تداوم؛ تصویر مثبتی از خود بردارید چراکه اغلب اوقات افراد غیر قابل تحمل دارای حس مبارزه طلبی هستند.
*گام هفتم: مراقب خشم و عصبانیت خود باشیدرحمتی تصریح کرد: این واقعیت را در نظر بگیرید که خشم و عصبانیت شما هدیه ای گرانبها برای فرد غیر قابل تحمل است در هنگام عصبانیت هر کاری که انجام می دهید و هر چیزی که می گویید مرتباً در مورد شما به کار برده خواهد شد.
*گام هشتم: از خودتان دفاع نکنیداین روانپزشک گفت: شما نمی توانید بر این افراد پیروز شوید چون در ذهنشان منبع تمام گناه ها و رفتارهای نادرست شما هستید و هر آنچه می گویید باعث می شود که آنها شما را در این ماجرا مقصر اصلی بدانند.
*گام نهم: اجازه ندهید فرد غیر قابل تحمل فردی مشابه شما بسازدرحمتی در ادامه عنوان کرد: اگر مراقب نباشید ممکن است زمانی متوجه شوید که تمام حرکات و رفتار فرد غیر قابل تحمل را تکرار می کنید بدون اینکه خودتان بخواهید.
*گام دهم: برخلاف افراد غیر قابل تحمل فردی محبوب و قابل قبول باشیداین روانپزشک تصریح کرد: زندگی خود را بر مبنای صبر و بردباری تواضع و فروتنی و محبت و مهربانی بنا کنید چراکه اینها صفاتی هستند که افراد غیر قابل تحمل از آنها برخوردار نیستند.
وی خاطرنشان کرد: همه ما تحت تأثیر افرادی هستیم که در پیرامون ما قرار دارند به دیگران احترام بگذارید و اگر از جانب دیگران مورد احترام قرار نمی گیرند این مشکل مربوط به آنهاست دیگران را درک کنید تا دیگران نیز شما را درک کنند./ح
که ناچارم به تحملش،خوشحالم ازاسنکه مطالبتون با تمام تجتربم مطابقت داره
یکم اروم شدم،بابت توصیهها سپاسگزارم!☺️
خواهر زاده هام خیلی غیر تحملن
اصن نمیتونم تحملشون کنم اعصابم ضعیفه
یکیش ک از من متنفره
بهش یبار گفتم دخترک نچسب
من یه خانم متاهلم ک فعلا نامزدم و تو خونه بابام زندگی می کنم بشدت منو اذیت می کنه اشتباهات نوجوانیم رو سرکوفت می کنه میخوام حرف بزنم تهدیدم می کنه ک میزنم می کشمت میخوام جایی برم یا چیزی بخرم میگ حق نداری تنها بری همسرمم خونشون تهرانه ماهی ی بار میاد شهرستان ما خجالت می کشم بهش چیزی بگم
واقعا واسه هر مسئله کوچیکی دعوا راه میندازه فحاشی می کنه زندگی رو ب کامم تلخ کرده من این مسئله رو قبول کردم ک پدرم ی انسان بشدت روان پریش ولی بعضی مواقع صبرم لبریز میشه نمیدونم چیکار کنم خیلی هم اهل دخالت کردن تو مسائل شخصی من و همسرم هس واقعا دیگ خسته شدم از دستش بعضی موقع ها آرزوی مرگ می کنم برای خودم نمی دونم چطوری باهاش کنار بیام چون اصلا قابل تحمل نیس حرفاش سرکوفتاش
من خودم دختردایی و پسرداییم اینطور هستن واقعا خیلی سخته با این افراد بمونی یه جا
من فکر می کنم که از همه بی چاره ترم. یه برادر دارم که بعضی وقت ها ما رو به مرز سکته می رسونه. من یه دختر جوونم ولی از دستش هر بار که میرم درمانگاه دکتر بهم میگه که خونت غلیظه با این که ورزش هم میکنم و به سلامتیم اهمیت میدم. حالا به خاطر این میگم بدبختم که وقتی طرف خون منو تو شیشه میریزه من باز دلم برای اون آدم می سوزه و میگم کاش میمردم و سرش داد نمیز دم یا ...بدبختی من اینه که هرچقدر هم یکی بهم جفا کنه باز دلم برای اون آدم میسوزه
نمیتونم تمرکز کنم واقعا بی گناهم ولی مامانم چون داداشم کوچکتره میگه تقصیر توعه ، انقدر عصبی میشه که مامانم دست و پاشو میگیره که حمله نکنه ، فحاشی میکنه دیوونم کرده منو مثل خودش کرده ، مامانم هی بهم میگه یه چیزی بهش نگو که عصبی شه منم هی حس حماقت و سرزنش بهم دست میده ، من چی کارکنم چه جوری رفتار کنم ؟
امروز هم وقتی آب میخوردم به من گفت از حسودیش آب میخوره
نمی دونم چیکار کنم مادرم هم از اون دفاع میکنه نمی دونم مگه من غلت کردم به دنیا اومدم مگه من غلت کردم به دنیا آمدم بعضی موقع ها لگد میندازه مشت میزنه انگار برادرش نیستم یه راه حل بگید راهنماییم کنید شمارا به خدا چند وقت پیش گفت انقدر به فیلم های مستهجن نگاه کردی اینجوری شدی به خداقسم به اونانگاه نمی کنم من پسری هستم که صلوات میفرستم دعا میخوانم راهنماییم کنید چیکار کنم باهاش
حتی مامان بابام هم جرأت نمیکنن بهش چیزی بگن بس ک بداخلاقه و مثل سگ پاچه میگیره. واقعا خیلی دلم میشکنه ک ی خواهر بزرگتر باید داشته باشم اونم اینقدر پست و بد ذات
یکم کمکم کنید. چجوری تحملش کنم آخه :(((
بعضی مواقع حس می کنم من بچه شون نیستم
قانون جوکر
میتونید کمکم کنید. من هنوز سن کمی دارم و مجبورم با خانوادم تو یه خونه زندگی کنم ولی اینقدر که برادرم اذیتم میکنه واقعا آرزو میکنم هیچوقت خواهرش نبودم.راه فراری هم ندارم و کاری هم از دستم برنمیاد.
از دست بابام دیوانه شدیم نمی دونیم چیکار کنیم ، هرکی برای یک چیزی ازش دل خوره
توضیحایی روکه نوشته بودیم خواندیم ولی هنوز انجامش ندادیم .
لطفا بقیر از اون توضیحا بازم توضیح بدید ،سپاس .
باید شکیبا باشیم
من همیشه میگم همه ما خلقت خدا هستیم چه خوب چه بد
این ادمهای عصبی اطرافیانمون هم واقعا باید دلت براشون بسوزه چون اونقد غصه تو دلشون دارن که نمیتونن تحمل کنند باید در مقابلشون صبور باشیم
منم وقتی ازدواج کردم شوهرم از ازدواج با من پشیمون شده بود به خاطر سخت گیریهای مادرم با خودم فکر کردم همه مردها مثل هم هستند اگه طلاق بگیرم زندگی خوبی نخواهم داشت بهش محبت میکردم غذا سر موقع درست میکردم همیشه خونه ام رو تمییز نگه می داشتم خلاصه تا می تونستم منتشو میکشیدم چند سال این کارا رو میکردم الان شدم نور چشم شوهرم اینو برا این گفتم که صبور باشید در مقابل این ادمها کمکشون کنید اگه نمیتونید اذیتشون نکنید
من در واقع دنبال راهكارم كه چه تمرينهاي يا چه كاري بكنم طوري كه شما ميفرماييد رفتار كنم با همسرم كه بيست و يك ساله همين مشكل رو داريم
داداشم هم ۱۰ سال از من بزرگتره و همش سن شو به رخ من میکشه خیلی رو مخمه ولی خداروشکر همه طرف داری منو میکنن
ممنون
منم یه برادر بزرگتر از خودم دارم که دقیقا همین مشخصاتو داره و واقعا رو مخه.فقط پنج سال از من بزرگتره ولی فک میکنه خیلی بزرگه و با من مثل بچه ها برخورد میکنه با اینکه ۲۱ سالمه.
حتی با خواهرمم همینطوره.خودشم رفتا بچگونه ای داره و مادرمم از دستش خسته شده.۲۶ سالشه ولی هنوز تو خونست و نه درس میخونه و نه ازدواج میکنه تا از دستش خلاص شیم و نه کار میکنه و فوقالعاده تنبله حتی حال نداره بره دو تا نون برا خونه بخره و من خسته و کوفته از دانشگاه و کلاس زبان و سرکار که میام خونه مجبورم برن نون هم بخرم.من هر روز صبح ساعت ۸ صبح میرم بیرون و ساعت ۹ شب میام خونه و از من میپرسه کجا بودی و چیکار کردی و ......
یعنی من باید با این سن و سالم جواب پس بدم به همه.به خدا دیگه خسته شدم از دستش لطفا راهنماییم کنید چیکار کنم شرایط بهتر شه و روابطمون قشنگتر شه و اون به من احترام بزاره و فک نکنه که من یه بچه شیش سالم
باعث شده همه ما تو خونه عصبی بشیم. همیشه هم دروغ میگه
واقعا نمیدونیم باهاش چی کار کنیم. خدایا فقط از شرش نجاتمون بده
خدا لعنتشون کنه دیگ نمیکشم خسته شدم یه ادم چقدر دروغگو و کثیف و پست میتونه باشه چرا خدا این جور ادمای چندش اوری رو به وجود اورده بدتر از همه یه نفرم نیست به ادم دلداری بده
باز خوبه شوهر خالته.. مث من با یه خواهر عقده ای گرفتار نیسی ک ده سال ازت کوچیکتر باشه و بی نهایت بی تربیت و دهن پاره... و همیشه همه طرف اونو بگیرن... درد من توی خونه و خونوادمه.. وقتی خواهر بی تربیتم جلو جمع و غریبه ها دعوا راه میندازه باهام و تربیتشو ب نمایش میذاره... بقیه درکم میکنن و ب مادرم تذکر میدن ک باید ب اون کوچیکتره ادب بدی ن بزرگتره رو توبیخ کنی بابت حرف شنیدن
... عزیزم بهترین راه اینه خودتو شاد و سرزنده نگه داری و نذاری کسی شخصیتتو زیرپا بذاره.. با لبخندت باعث شکستشون شو.. موفق و در آرامشباشی