خانم نجف خانی شما فعالیت در عرصه ادبیات را چگونه
شروع کردید؟
من قبل از انقلاب مترجمی زبان انگلیسی میخواندم، تصمیم هم نداشتم وارد ترجمه آثار ادبی کودک و نوجوان شوم، خیلی اتفاقی در سفری که به ایرلند داشتم کتابی برای مخاطب نوجوان به دستم رسید به حدی این کتاب من را جذب کرد، که تصمیم گرفتم آن را ترجمه کنم. آن را ترجمه کردم با عنوان «زیر درخت زالزالک» نوشته ماریتا کانلن مک کنا به نشر چشمه سپردم و از طریق مدیرمسئول آن نشر برای ورود حرفهای به ادبیات کودک و نوجوان، با شورای کتاب کودک آشنا شدم، این اتفاق در سال 73 افتاد و من در آنجا دورههای مربوط به آشنایی با ادبیات کودک را گذراندم. بعد از آن فعالیت من در عرصه ادبی، علاوه بر ترجمه آثار، ورود به گروه بررسی آثار ترجمه، فعالیت برای تجهیز کتابخانه مدرسه و راهنمایی بود. البته ناگفته نماند کتاب «زیر درخت زالزالک» را نشر امیرکبیر چاپ کرد.
امروز چطور هنوز هم این فعالیتها را دارید؟
متأسفانه کار تجهیز کتابخانه مدارس به نظرم آنطور که باید پیگیری نمیشود، این اتفاقی است که به نظرم باید از سوی آموزشوپرورش هدایت شود. متأسفانه تصمیمات در کشور ما قائل به شخص است. در این رابطه هم این اتفاق افتاد، بهطوریکه با انتخاب مدیر دیگری برای مدرسه بهکل کتابخانه و کتاب در حاشیه قرار گرفت.
فکر میکنید این هدایت از سوی آموزشوپرورش چگونه
باید انجام شود؟
به نظرم آموزشوپرورش لازم است که برای کتابخانه مدارس و زنگ کتابخوانی از اساتید باتجربه این عرصه کمک بگیرد. از سوی دیگر این اتفاق باید یک قانون باشد. قانونی که با تغییر مدیریت عوض نشود و تجربیات و زحمات انجامگرفته پوچ نشود. از طرف دیگر لازم است که با انجام این کارها، از دانش آموزان، مادران و مربیان بازخورد گرفته شود. این کار باعث میشود تا علاوه بر ارتباط مستقیم با مخاطب، امکان آگاهی از نظرات و انتقادات آنها هم فراهم شود. متأسفانه امروز میبینیم که در سوق دادن بچهها به کتاب و کتابخوانی غفلت میشود.
امروز شما ادبیات کودک و نوجوانمان را به لحاظ تصویرگری
چگونه ارزیابی میکنید؟
من اگرچه در تصویرگری تخصص ندارم، اما بهواسطه ارتباطی که با کتابهای داخلی و خارجی دارم میبینم که در تصویرگری ما هرکسی ساز خود را میزند و آنچه بیش از هر چیز مغفول مانده مخاطب است. بیشتر تصویرگران ما امروز گوشه چشمی هم به سلیقه و خواست مخاطب خود ندارند. شاید بشود گفت در جهت جلب نظر منتقدان بیشتر قدم برمیدارند. از طرف دیگر من تصویرگریهایی را میبینم که هیچ تطابقی با موضوع و محتوای داستان ندارند.
اما در مورد آثار ادبیات کودک و نوجوان خارج، میبینیم که چقدر تصویرگریها عمیق و منطبق با متن هستند، خلاقیت در انتخاب رنگها و فضاسازیها همه نشان از آشنایی آنها باسلیقه و نیاز مخاطب دارد.
خانم نجف خانی آیا امروز شاهد تعادل در آثار
تألیفی و ترجمه کودک و نوجوان هستیم؟
امروز ما آثار تألیفی زیادی داریم که همپای آثار ترجمه پیش میروند. اما در زمینه استقبال از این آثار باید گفت که امروز متأسفانه نویسندگان ما با دنیای امروز کودکان کمتر آشنایی و ارتباط دارند، همین باعث میشد همچنان بر مبنای نوستالژیهای کودکانه خود مینویسند. از طرفی این فاصله ارتباطی مؤلفین ما با مخاطب کودک و نوجوان و از طرف دیگر خودسانسوری که از سوی ارشاد برای آنها رقم خورده، شرایطی را فراهم کرده که فضای داستانهای کودک و نوجوان امروز بسیار نامأنوس باشد باحال و هوای آنها.
امروز شما ارزیابیتان از فضای مجازی و ورود آن به
زندگی نوجوانان چگونه است؟ آنها آیا در این فضا کتاب میخوانند؟
متأسفانه باید بگویم که به نظر من بچهها ما در فضای مجازی کتاب نمیخوانند، فیلم میبینند، بازی میکنند و چت میکنند و چنین سرگرمیهایی دارند. این در حالی است که در کشورهای دیگر، کتاب خواندن بخشی از زندگی بچهها شده، در کنار همه سرگرمیهایی که دارند و چنان این حرکت با برنامهریزی و هنرمند انجام میشود که ثمره آن را در آینده میبینید. من واقعاً نمیدانم چرا مسئولین فرهنگی ما از اقدامات فرهنگی که درانی کشورهای پیشرفته انجام میشود، الگوسازی نمیکنند. این نوع الگوبرداریها حکم تهاجم فرهنگی ندارد.
امروز شما عرصه نشر کشور را چگونه ارزیابی میکنید؟
امروز من رکود نشر را به خاطر بیبرنامگیهای آموزشوپرورش برای عادت به مطالعه دادن بچهها میدانم. بچههای ما امروز نه کتاب میشناسند، نه نویسندهها را. در عوض آمار قسمت قسمت سریالهای پوچ ماهواره را دارند و این نشان از عملکرد ضعیف آموزشوپرورش ما دارد که حتی در ساعت مربوط به زنگ کتابخوانی برخی معلمان به جای رسیدگی به این امر، اوراقی را که باید در خانه تصحیح کند را به مدرسه و سر کلاس درس و همچنین زنگی میآورد.
با توجه به تابستان و تعطیلات چه کتابی را به
کودکان و نوجوانان برای خواندن پیشنهاد میکنید؟
در عرصه کودک کتابی هست در 3 جلد با عنوان «باستر خرگوشک» اثر پیتر بنتلی با دو ترجمه رضی هنرمندی فرمهر منجزی. اولی مربوط به نشر چکه و دیگری نشر مبتکران. در عرصه نوجوان هم رمانی هست با عنوان «در انتظار یک زندگی طبیعی» نوشته لسلی کانر ترجمه فرح بهبهانی که نشر افق منتشر کرده است.
همچنین یک مجموعه داستان برای دبستانیها هست که در قالب طنز از سوی فرهاد حسنزاده با عنوان «هویج بستنی» که به زبان طنز برشی از زندگی نوجوانان امروز را نشان میدهد.
انتهای پیام/