سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

کافه کتاب/81

منیژه جانقلی: وقتمان را صرف کتابهای بی‌ارزش نکنیم

کتابهای با ارزش نکاتی را به ما ارائه میدهد که که در هیچ کتا بی ارزشی نیست پس بنابراین وقتمان را صرف کتابهای بی‌ارزش نکنیم.

حوزه ادبیات گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان - مریم محمدی؛ منیژه جانقلی داستان نويسی را از سال 1372 آغاز كرده و تاليفاتی داستانی با موضوع دفاع مقدس دارد. رمان «در جستجوی من» اولین رمان او بوده که به گفته خودش با وجود کم تجربگی اش اثر قابل قبولی است. او تبلیغات و معرفی کتاب را یکی از اصلی ترین راهکارها برای علاقه مند کردن جوانان و مردم برای مطالعه کتاب می داند. برخی از آثار او عبارتند از: داستان كوتاه "تصميم" در كتاب مجموعه داستان "در جبهه اي ديگر"، "در جست وجوی من"، "دل سپرده"، "سربازرس مشتاق" و "ستاره‌ای رو به خورشيد". گفتگوی کوتاه ما را با او می خوانید: 

خانم جانقلی لطفا بفرمایید چه شد که نویسنده شدید.
از دوران ابتدایی عشق به مطالعه داشتم، هفته ای نبود که مجله کیهان بچه ها را نخوانم. کلاس سوم ابتدایی در مسابقه قصه نویسی مدرسه شرکت کردم و رتبه اول منطقه را آوردم. این رتبه سرآغاز نگاه جدی بنده به نویسندگی بود. بعدها در دبیرستان انشاهایی می نوشتم که بیشتر بچه های کلاس را مشتاق شنیدنشان می کرد. انشاهای من نگاهی طنزگونه به مشکلات جامعه داشت. این نگاه طنزگونه من نشأت گرفته از برنامه صبح جمعه با شما هم بود.  بعدها بعضی از این طنزها در روزنامه اطلاعات به عنوان اولین کارهای من به چاپ رسید. با شرکت در جلسات نقد و بررسی در حوزه هنری و بخش ادبیات و سینمای بنیاد جانبازان راه جدیدی برای ورود در این عرصه به رویم گشوده شد. اما وارد شدن به حیطه نویسندگی آن هم به طور حرفه ای، قصه مفصلی دارد که شاید بیشترش به تقدیر و شانس بنده برمی گردد و امیدوارم روزی به شکل کتاب مستقلی بنویسمش.

اولین کتاب شما که به چاپ رسید با چه عنوانی و چه سالی بود؟
اولین رمان را بنده در بیست ویک سالگی نوشتم، رمانی که علیرغم کم تجربگی، اثر خوب و قابل تأملی از آب در آمد. «رمان در جستجوی من»، سرگذشت دو دختر جوان بود که تمام اتفاقات رخ داده در زمان اشغال خرمشهر را از زاویه دید خودشان به تصویر می کشیدند. درست در سالهایی که تازه جنگ تمام شده بود وهنوز اثرات مخرب جنگ در شهرهای مرزی وجود داشت، سفری به این شهرها داشتم و از نزدیک با مردمانی که جنگ سختی را پشت سر گذاشته بودند، صحبت کردم. پای درد و دلشان نشستم ماحصلش شد، رمان در جستجوی من که در زمان خودش، حرف تازه ای برای گفتن داشت.

در حال حاضر مشغول نگارش کتابی هستید؟ آیا غیر از نوشتن فعالیت دیگری هم دارید؟
نوشتن به شکل حرفه ای، تنها شغل بنده است آن هم در قالب های متفاوت. قبلا حرفه و هنرهای دیگر را هم تجربه کردم اماهیچ کدام برایم به اندازه نوشتن انگیزه بخش نبوده اند.هم اینک مشغول نوشتن فیلمنامه ای از رمان «بهشت مسموم» هستم که سال 92 از بنده به چاپ رسید. 

امروز شما بزرگترین مشکل نشر کشور را چه می‌دانید؟
مشکلات نشر در کشور ما زیاد است. اما اساسی ترین مشکل آن عدم پخش صحیح در سراسر کشور و عدم تبلیغات برای کتاب است. در جهان تبلیغات برای هر چیزی، حرف اول را می زند. در اقتصاد جهانی، تبلیغات نقش موثری در معرفی و فروش هر کالایی دارد. کتابهایی که تبلیغات وسیعی را داشتند، پرفروشترین کتابها بودند. نگاهی به پرفروش ترین کتابها نشان می دهد که بازار کتاب هم متقاضی خاص خودش را دارد. اگر مردم بدانند کتاب خوبی وجود دارد به طور حتم برای خریدش هزینه ای را کنار خواهند گذاشت. علت این که مردم ما رغبتی به خرید کتاب ندارند، یک دلیلش ناآشنایی با نویسنده ها و کتابهای خوب است . و از طرف دیگر نبود مراکز فروش کتاب. 

در مورد ممیزی کتاب چطور فکر می‌کنید؟ 
ممیزی در تمام جهان وجود دارد. حتی در امریکا هم اجازه چاپ هر کتابی داده نمی شود. به فرض شما اگر بخواهید کتابهایی با مضامین دینی، اسلامی و ایرانی_ اسلامی چاپ کنید، به این راحتی نمی توانید. یکی از دلائلی که اجازه نمی دهد ادبیات ما جهانی بشود، شاید مضامین کتابهای ما باشد. تحریم ما فقط تحریم اقتصادی نیست. ما الان به لحاظ فرهنگی هم سخت در تحریمیم و امیدواریم که این تحریم هم برداشته باشد. و همان طور که به راحتی کتابهای نویسندگان غربی وارد کشور ما می شود، کتابهای ما هم به کشور آنها صادر بشود.

آیا کتاب‌های دفاع مقدس هم مشمول این ممیزی‌ها هستند؟
اما درباره آثار دفاع مقدسی هم ممیزی وجود دارد. متاسفانه این ممیزی باعث شده تا بسیاری از حقایق جنگ بازگو و منتشر نشود. و شاید برای همین است که خیلی از خواننده های ما رغبتی برای خواندن بعضی از آثار نشان نمی دهند. چون احساس می کنند، بیشتر حرفها تکراری است. 

با توجه به فصل تابستان و روزهای آزاد برای مطالعه چه كتاب هایی را به علاقه مندان معرفی می كنید؟  
نمی توانم از کتاب خاصی نام ببرم. اما خود من به عنوان نویسنده معتقدم اگر قرار است در این دوران کمبود وقت، زمانی را به خوانش کتاب اختصاص بدهیم، بهتر است حتما کتابهای باارزش را که چیزی به ما اضافه می کنند، بخوانیم و وقتمان را صرف کتابهای بی ارزش نکنیم.و چه بهتر از دوستانی که اهل مطالعه هدفمند هستند، در مورد کتابهای مفید بپرسیم. امروزه در فضای مجازی موجی از کتابهای اینترنتی راه افتاده که گاهی نام نویسنده آن هم جعلی است. و جوانها بدون دقت یا تحقیق شروع به مطالعه آنها می کنند. فکر می کنم گذشت زمان، آثار مخرب ورود این قبیل کتابهای بی نام و نشان را روی جوانان نشان خواهد داد. و چقدر خوب می شد اگر تحقیق جامعی در این مورد صورت می گرفت.

ایده ها و شخصیت هایی كه در داستان هایتان می خوانیم را چگونه می سازید؟ 
من ایده هایم را از محیط اطراف و شخصیت های اطرافم می گیرم. اما تا زمانی که در مورد موضوعم کامل تحقیق نکردم ونقشه اصلی کتابم را نکشیدم، شروع به نوشتن نمی کنم. نقشه یا طرح اصلی، چیزی است که برایم خیلی اهمیت دارد. حتی اگر در مسیر نوشتن مجبور بشوم بخش هایی از این نقشه را تغییر بدهم.

از نظر شما نوشتن یك شغل است یا یك تفریح است؟
فکر نمی کنم هیچ نویسنده ای نوشتن را تفریح بداند، چون رنجی که در نوشتن است، قابل مقایسه با هیچ تفریحی نیست. حتی اگر از نوشتن فارغ بشوند و کتابی را به اتمام برسانند، باز نمی شود گفت، تفریح خوبی کردم! نوشتن کار سختی است و بیشتر مردم حتی قادر نیستند چند خط از خاطراتشان را بنویسند، بنابراین کسانی که قلم به دست می گیرند، حتی اگر دغدغه نان نداشته باشند، نگاه شان نگاهی حرفه ای ست به نوشتن، یک جور عرق ریزی روح است و بعید می دانم نویسنده ای دلش بخواهد این عرق ریزی را با تفریح مقایسه کند.

به دنبال رساندن چه پیامی از طریق کتاب هایتان به خواننده هستید؟ هدفتان از نوشتن؟
می نویسم تا چیزی به خواننده هایم بیفزایم. می خواهم آنها را هم در این عرق ریزی روح شریک کنم. وقتی چیزی را می فهمم و درک می کنم، حسی مجبورم می کند تا آن را با دیگران هم سهیم بشوم. و تا زمانی که این کار را انجام ندهم، آرامش ندارم. تلاشم براین است تا در تمام آثارم خواننده هایم را بیشتر سوق بدهم به سمت انسان دوستی، اخلاق و تلاش برای رسیدن به خوبی ها.

خانم جانقلی اگر بخواهید یک جمله به یاد ماندنی از کتاب و مطالعه به ما بگویید، آن چیست؟
غذای روح واجب تر از غذای جسم است و کتاب خوب بهترین غذای روح است.

فکر می کنید در کدام یک از آثارتان توانستید پختگی قلم یا نگاهتان را به نمایش بگذارید؟
دو رمان آخرم را بیشتر از دیگر آثارم دوست دارم. «در آغوش اهریمن» و «بهشت مسموم». اما نمی توانم از کنار کتاب، « خوش بوترین گل سرخ برای من هم» هم به این راحتی بگذرم.


انتهای پیام/ 
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.