کادر فنی و بازیکنان فولاد بعد از دیدار شب گذشته مقابل صبای قم، در مراسم اولین سالگرد شهادت مدافع حرم نادر حمید حاضر شدند و با خانواده وی دیدار و گفت و گو کردند.
یک روز در جورین پای قبضه، هنوز شلیکهایشان به سه تا نرسیده بود که دستگاهشان با کورنت رفت روی هوا. حامد در آن وسط در بین انفجار، بدنش پر شد از ترکش و دست چپش قطع شد و افتاد روی زمین.
مادر شهید میردوستی میگوید: "تا حدی به حضرت ابوالفضل(ع) علاقه داشت که وقتی اسم مبارک حضرت میآمد, محمدحسین از خود بیخود میشد.وقتی برادرش از ناحیه چشم جانباز شد، خود را مانند حضرت ابوالفضل(ع) فدا و سپر برادرش میکرد."
همسر بادیگارد عضو سپاه انصارالمهدی(عج) از دو سال تلاش بی وقفه شهید باقری برای سفر به سوریه میگوید و شوق وصف ناپذیری که قبل از رفتن به سوریه سرتاپای او را میگرفت و مقصدش را به اطرافیان لو میداد.
زمانی که همسرم شهید شد دوستانش میگفتند گروهی از فاطمیون میآیند و میگویند ما میخواهیم مصطفی را ببینیم، کیسه را باز میکنند؛ می بینند مصطفی چشمانش باز بود و لبخند میزد.
برادر شهید مدافع حرم ، مهدی حسینی میگوید: در سوریه به مهدی میگفتند «مهدی بلدیه» یا «بلدیه حما» یعنی شهردار حما. چون آنجا را مثل کف دستش بلد بود و به کارش وارد بود.