![قیمت طلا به یک رکورد جدید صعود کرد](https://cdn.yjc.ir/files/fa/news/1403/11/23/20339410_982.png)
باشگاه خبرنگاران جوان؛محمد حسین رمدانی - بوی نم خاک تازه شخمخورده در هوای نمناک مازندران پیچیده است. کشاورزان، از دل تاریکی صبح بیرون زدهاند، پا در گل، دست در کار، چشم امید به فصلی دیگر از زندگی. صدای گاوآهنی که دل زمین را میشکافد، در میان شالیزارها طنین انداخته، اما ذهنشان جای دیگری است؛ بر کیسههای برنجی که چند ماه پیش با نرخ ۸۰ تا ۹۰ هزار تومان فروختند، و حالا در بازار، کیلویی ۱۵۰ هزار تومان به فروش میرسد. دستانشان هنوز بوی خاک میدهد، اما سود این افزایش قیمت، به جیب آنها نمیرود.
در همین حال، در مغازههای شهر، زن و مردی که روزگاری تنها برنج ایرانی میخریدند، حالا با حساب و کتاب دقیق، چشمشان به کیسههای برنج خارجی است. برای بسیاری، دیگر خرید برنج ایرانی به یک آرزوی دستنیافتنی تبدیل شده، و در سفرههایی که روزی از عطر برنج مازندران پر بود، حالا کیسههای برنج وارداتی جا خوش کردهاند. اما پرسش اینجاست: چه شد که برنج ایرانی، محصول زمینهای حاصل خیز شمال، از دسترس مردم دور شد؟
در بازار آشفته این روزها، انگشت اتهام به سمت کشاورزان دراز شده است؛ گویی آنها مقصر این افزایش قیمتاند. اما کشاورزانی که ماهها در آب و گل، بیهیچ حاشیهای، محصولشان را کاشتند و برداشتند، حالا بهتزده و خسته، تماشا میکنند که چگونه دلالان و واسطهها، با انبار کردن برنج و ایجاد تقاضای کاذب، قیمتها را بالا بردهاند.
از آنسو، مسئولان جهاد کشاورزی تأیید میکنند که برنجی در دست کشاورزان نمانده و باید رد این افزایش قیمت سرسامآور را در جای دیگری زد. اما دلالانی که زمانی برنجهای کشاورزان را به ارزانترین قیمت خریدند، حالا در سکوت، از سودهای میلیاردیشان لذت میبرند؛ و این چرخه، هرسال تکرار میشود؛ کشاورز میکارد، زمین میدهد، دلال میبرد، مصرفکننده میپردازد.
این گزارش، نگاهی است به ماجرای برنجی که هنوز عطرش در شمال زنده است، اما دستهای پینهبستهی کشاورزان، سهمی از سود آن نمیبرند.
کشاورزی که از بازی بازار جا مانده
در گرمای پایانی تابستان، وقتی آخرین کیسههای برنج از شالیزارها بیرون رفت، خیال کشاورزان از فروش محصولشان راحت شد. اما حالا که قیمت برنج سر به فلک کشیده، آنها با حسرت به این افزایش قیمت نگاه میکنند؛ زیرا سهمی از آن ندارند. آنچه در بازار میگذرد، دیگر در دست آنها نیست، بلکه در انبارهایی رقم میخورد که صاحبانش، نه زمین شخم زدهاند، نه خوشهای درو کردهاند.
آقای میرزایی، کشاورزی که از نوجوانی در شالیزارهای پدرش کار کرده، حالا در آستانه پنجاهسالگی همچنان همان مسیر را میرود. صبح زود، وقتی هوا هنوز گرگ و میش است، چکمههایش را به پا میکند، بیل را روی دوش میاندازد و پا در گِل میگذارد. دستانش زمخت شده از سالها شخم زدن، کمرش خمیده از حمل کیسههای سنگین برنج، اما چیزی که او را بیش از کار سخت و مشقتبار خسته کرده، بیعدالتی بازار است.
او روی پشتهای از خاکهای شخمزده مینشیند و با لحنی گلایهآمیز میگوید:"میگویند برنج گران شده، کشاورزان دارند سود میکنند! اما کسی نمیپرسد این سود به جیب چه کسی میرود؟! ما همه برنجهایمان را همان وقت برداشت، با قیمت پایین فروختیم، حالا که قیمتش دو برابر شده، دیگر چیزی در انبار نداریم. سود این گرانی برای دلالان است، نه ما. "
این کشاورز مازندرانی از روزهایی میگوید که مجبور شد محصولش را با قیمت پایین بفروشد:"ما بعد از برداشت، چارهای نداریم جز اینکه برنج را بفروشیم. هزینه داریم، قرض داریم، خرج زندگی داریم. دلالها همان اول میآیند، برنج را انبار میکنند و بعد منتظر میمانند تا قیمت بالا برود. ما نمیتوانیم صبر کنیم، مجبوریم بفروشیم، چون تا فصل بعد باید خرج زمین، کود، بذر و دستمزد کارگرها را تأمین کنیم. "
او نگاهی به دستانش میاندازد، انگار که زخمهای قدیمی و ترکهای پوستش را از نظر میگذراند، بعد با تلخی ادامه میدهد:"حالا قیمت برنج رفته بالا، اما آیا چیزی به ما رسیده؟ نه! اما قیمت کود، سم، ماشینآلات، و حتی برنجی که خودمان میخواهیم برای خانه بخریم، دو برابر شده. سود این گرانی را کسانی میبرند که نه دستشان در گِل بوده، نه عرق ریختهاند، نه نگران باران و آفت بودهاند. ما همان کشاورزان همیشه بدهکاریم که سال بعد هم باید برای کاشت، از همین دلالها قرض بگیریم! "
او ادامه میدهد: امسال اگر کود و سم را نتوانم بخرم، زمینم را چه کنم؟ کاشت برنج خرج دارد، اما کسی نمیگوید چرا وقتی قیمت برنج بالا میرود، هزینههای ما هم چند برابر میشود؟ چرا سودش را دلالان میبرند، اما کشاورز همچنان در بدبختی میماند؟
با هر جملهای که میگوید، تلخی در صدایش بیشتر میشود. او نه از سختی کار گلایه دارد، نه از گرمای تابستان و سرمای زمستان؛ آنچه او را ناامید میکند، بیرحمی بازار و بازی است که همیشه بازنده آن کشاورزاناند.
نظام توزیع معیوب و تقاضای کاذب، عامل اصلی افزایش قیمت برنج
دکتر مجید قربانی، اقتصاددانی که سالها در حوزه کشاورزی و بازار محصولات اساسی تحقیق کرده، با لحنی حسابشده و علمی سخن میگوید. او، که در دفتر کارش میان انبوهی از مقالات و گزارشهای اقتصادی نشسته، تحلیل دقیقی از وضعیت کنونی بازار برنج ارائه میدهد. به گفته او، افزایش قیمت برنج، بیش از آنکه نتیجه کمبود محصول باشد، ناشی از ناکارآمدی نظام توزیع، احتکار واسطهها و ایجاد تقاضای کاذب است.
او با اشاره به الگوی عرضه و تقاضا در اقتصاد کشاورزی، توضیح میدهد:"بازار محصولات کشاورزی، بهویژه کالاهای استراتژیکی مانند برنج، تحت تأثیر عوامل متعددی از جمله میزان تولید، سیاستهای وارداتی، واسطهگری، و رفتار مصرفکنندگان قرار دارد. آنچه ما در ماههای اخیر شاهد آن بودهایم، بیشتر از اینکه ناشی از کاهش تولید باشد، نتیجه بازی دلالان در بازار و ایجاد جو روانی برای افزایش قیمتها است. "
او با ارائه آمارهای رسمی، میافزاید:"طبق آمار وزارت جهاد کشاورزی، میزان تولید برنج در سال ۱۴۰۲ نسبت به سال قبل تغییر محسوسی نداشته است. سطح زیر کشت استانهای شمالی افزایش یافته و شرایط اقلیمی نیز، به جز در موارد محدود، برای کشت مناسب بوده است. با این حال، روند قیمتگذاری نشان میدهد که بازار تحت تأثیر عرضه و تقاضای واقعی نیست، بلکه تحت کنترل شبکههای واسطهای و رفتارهای سوداگرانه قرار دارد. "
دکتر قربانی، در توضیح چرخه معیوب بازار برنج، به نقش دلالان اشاره میکند و میگوید:"دلالان و واسطههای بزرگ، که در دوره برداشت محصول با قیمت پایین از کشاورزان خرید میکنند، عمدتاً در زمان اوج تقاضا، یعنی در نیمه دوم سال، اقدام به عرضه تدریجی محصول به بازار میکنند. این گروه، با کنترل عرضه و ایجاد کمبود مصنوعی، باعث افزایش قیمت میشوند. کشاورز محصولش را ماهها پیش فروخته، اما افزایش قیمت نصیب او نمیشود؛ بلکه سود این نوسانات، مستقیماً به جیب واسطهها میرود. "
او با تأکید بر اینکه یکی از مشکلات اصلی، عدم دسترسی مستقیم کشاورزان به بازار مصرف است، میگوید:"در کشورهای پیشرفته، کشاورزان از طریق تعاونیهای تولیدی، پلتفرمهای فروش مستقیم و قراردادهای تضمینی، محصولاتشان را با قیمت عادلانه به بازار عرضه میکنند. اما در ایران، ساختار سنتی بازار و وابستگی به دلالان، باعث شده که کشاورزان مجبور شوند محصول خود را بلافاصله بعد از برداشت، به هر قیمتی بفروشند، در حالی که در ماههای بعد، همان محصول با قیمتهای گزاف عرضه میشود. "
قربانی در ادامه، به تأثیر سیاستهای وارداتی و الگوی مصرف اشاره میکند و میافزاید:"یکی از عوامل تأثیرگذار در بازار برنج، سیاستهای ناپایدار وارداتی است. از یک سو، قانون منع واردات برنج در چهار ماه فصل برداشت، بهدرستی برای حمایت از کشاورزان اجرا میشود، اما از سوی دیگر، عدم برنامهریزی دقیق در توزیع برنج وارداتی و احتکار این محصولات در گمرک، موجب بیثباتی بازار شده است. "
او میگوید:"بخش قابل توجهی از مصرفکنندگان، بهویژه در مناطق شهری، به دلیل کاهش قدرت خرید، به سمت مصرف برنج خارجی سوق پیدا کردهاند. این تغییر رفتار مصرفکننده، بهطور غیرمستقیم بر بازار برنج ایرانی نیز تأثیر گذاشته و باعث شده تقاضای واقعی برای این محصول دستخوش نوسانات شدید شود. "
دکتر قربانی در پایان با تاکید بر اینکه که مشکل بازار برنج، صرفاً یک نوسان قیمتی نیست، بلکه یک بحران ساختاری است که هرساله تکرار میشود ادامه میدهد:"ما هر سال همین چرخه را میبینیم؛ کشاورز میکارد، زحمت میکشد، محصولش را ارزان میفروشد، بعد دلالان بازار را ملتهب میکنند و قیمت بالا میرود. این مشکل، تا زمانی که نظام توزیع اصلاح نشود، شفافیت بازار افزایش نیابد، و کشاورزان به بازار مستقیم متصل نشوند، ادامه خواهد داشت. "
با نگاهی دقیقتر به تحلیلهای او، روشن میشود که مشکل اصلی، نه در میزان تولید، که در شیوه مدیریت بازار است. اگرچه افزایش قیمت برنج، چالش بزرگی برای مصرفکنندگان است، اما برای کشاورزان، ماجرایی تلختر از این نیز وجود دارد: آنها محصولشان را فروختهاند، اما هنوز بدهکارند.
رد این افزایش قیمت را جای دیگری بگیرید
بابک مومنی، مدیر کل جهاد کشاورزی مازندران در این باره میگوید: مازندران هنوز قلب تپنده تولید برنج ایران است. این استان بیش از ۴۰ درصد از نیاز کشور را تأمین میکند و امسال هم میزان تولید نسبت به سال گذشته تغییر خاصی نکرده است. پس سؤال اینجاست: اگر تولید کم نشده، چرا قیمت اینقدر افزایش یافته؟
او لحظهای مکث میکند، نگاهی به گزارشهای روی میز میاندازد، و سپس ادامه میدهد:"افزایش قیمت برنج، برخلاف آنچه برخی تصور میکنند، ارتباطی به کمبود محصول در دست کشاورز ندارد. کشاورزان ما ماهها پیش محصولشان را فروختهاند. بخش عمده برنجی که در بازار میبینیم، دیگر در اختیار تولیدکننده نیست. افزایش قیمت کنونی نتیجه مکانیسمهای دیگری است که باید بهدقت بررسی شوند.
نظام معیوب توزیع و نقش واسطهها
مومنی با بیان اینکه مشکل اصلی در شبکه توزیع است، نه در تولید، میافزاید: ما در فصل برداشت، بارها هشدار دادیم که کشاورزان نباید محصول خود را با قیمت پایین به دلالان بفروشند. اما واقعیت این است که کشاورز نیاز به نقدینگی دارد، بدهی دارد، باید هزینههایش را جبران کند. وقتی محصول را از او ارزان میخرند و بعد از چند ماه با چند برابر قیمت به بازار عرضه میکنند، دیگر نمیتوان این را یک روند طبیعی دانست.
او سپس با اشاره به اینکه نظام توزیع برنج در کشور بهشدت غیرشفاف است، میگوید: وقتی بخش زیادی از برنج تولیدی بهسرعت از دست کشاورز خارج میشود و به انبارهای دلالان میرود، نمیتوان انتظار داشت که قیمتها منطقی بماند. بسیاری از واسطهها، مخصوصاً آنهایی که قدرت مالی بالایی دارند، با خرید عمده و نگهداری طولانیمدت محصول، عرضه را کاهش میدهند و بعد در زمان مناسب، برنج را با قیمتهای نجومی روانه بازار میکنند.
مشکل در سیاستهای وارداتی و اثرات آن بر بازار داخلی
مومنی در ادامه صحبتهایش به سیاستهای واردات برنج و تأثیر آن بر بازار داخلی میپردازد و میافزاید: یکی از مشکلاتی که بازار برنج را دچار بیثباتی میکند، سیاستهای نامنسجم در حوزه واردات است. ما قانونی داریم که در فصل برداشت، واردات برنج را متوقف میکند تا کشاورز داخلی متضرر نشود. اما وقتی این ممنوعیت تمام میشود، ناگهان حجم عظیمی از برنج خارجی وارد بازار میشود، آنهم بدون یک برنامهریزی دقیق در توزیع. این شرایط، هم کشاورز را تحتفشار قرار میدهد، هم باعث نوسانات قیمتی در بازار میشود.
او در این مورد، با اشاره به وضعیت برنجهای وارداتی در گمرک، توضیح میدهد:ما گزارشهایی داریم که نشان میدهد در برخی دورهها، برنج وارداتی بیشازحد به کشور وارد شده و در انبارهای گمرک باقی مانده است. وقتی این برنجها برای مدتی در انبار میمانند و سپس بهیکباره آزاد میشوند، قیمتها را تحت تأثیر قرار میدهند. در مقابل، زمانی که این برنجها در بازار کم میشود، تقاضای داخلی برای برنج ایرانی بالا میرود و این خود عاملی برای افزایش قیمت میشود.
برنجی که دیگر در دست کشاورز نیست
مومنی با اشاره به این نکته کلیدی که افزایش کنونی قیمت برنج هیچ نفعی برای کشاورز ندارد، ادامه میدهد:کشاورزان ما تولید را انجام دادهاند، شالیزارها را شخم زدهاند، بذر پاشیدهاند، نشاء کردهاند، آبیاری کردهاند، و در نهایت، محصول را برداشت کرده و فروختهاند. زمانی که قیمت برنج در اوج افزایش است، کشاورز دیگر برنجی برای فروش ندارد. سود این افزایش قیمت به جیب واسطهها میرود، نه تولیدکنندگان.
او برای اثبات حرفش به آمار اشاره میکند و میافزاید: در ماههای اول پس از برداشت، عمده برنجی که تولید شده، خریداری شده و از دست کشاورز خارج شده است. در این شرایط، هرگونه افزایش قیمت، دیگر متوجه کشاورز نیست. این مسئله، یک چرخه ناعادلانه را ایجاد کرده که در آن، تولیدکننده اصلی، کمترین سهم را از سود بازار دارد.
برنج، این محصول استراتژیک که روزگاری نماد حاصلخیزی و معیشت پایدار کشاورزان شمال کشور بود، حالا در چرخهای از نوسانات قیمتی، تصمیمات ناهماهنگ و بازیهای پنهان دلالان گرفتار شده است. افزایش قیمت برنج، که در نگاه اول ممکن است بهعنوان نشانهای از سودآوری برای کشاورزان تلقی شود، در واقعیت چیزی جز بازتابی از یک نظام توزیعی معیوب نیست.
در این گزارش، هم کشاورزان، هم کارشناسان، و هم مدیران حوزه کشاورزی بر یک مسئله تأکید داشتند: کشاورز، مدتها قبل محصول خود را فروخته و این افزایش قیمت، هیچ منفعتی برای او ندارد. در عوض، برنج از دست تولیدکننده خارج شده و حالا در انبارهایی است که تحت کنترل واسطهها قرار دارند؛ واسطههایی که با ایجاد کمبود مصنوعی و عرضه قطرهچکانی، قیمتها را بهصورت غیرمنطقی بالا میبرند.
اما این چرخه تا چه زمانی ادامه خواهد داشت؟ آیا میتوان امید داشت که روزی کشاورز ایرانی، که ماهها برای تولید این محصول زحمت میکشد، سهم واقعی خود را از سود بازار دریافت کند؟ آیا بازار برنج از سایه دلالان بیرون خواهد آمد؟ و آیا سیاستهای دولت و نهادهای مسئول، بهجای اقدامهای مقطعی و واکنشی، به سمت اصلاحات ساختاری و شفافسازی روند توزیع حرکت خواهد کرد؟
پاسخ این پرسشها هنوز مبهم است، اما یک نکته روشن است: اگر این چرخه معیوب اصلاح نشود، هرسال، در همین روزها، دوباره با همین بحران مواجه خواهیم شد. کشاورز همچنان در تنگنای مالی خواهد ماند، مصرفکننده همچنان با قیمتهای سرسامآور روبهرو خواهد شد، و بازار، همچنان در دست گروههایی خواهد بود که بهجای تولید، از احتکار و واسطهگری سود میبرند. این یک هشدار است؛ هشداری که اگر امروز جدی گرفته نشود، فردا به بحرانی بزرگتر تبدیل خواهد شد.