بعد از اعلام خبر رسمی شیوع کرونا در کشور وقتی که شهر به حالت نیمهتعطیل در آمد و همه جا بسته شد، بسیاری قبل از شروع قرنطینه به فکر ازدواج بودند و تمام کارهای خود را انجام داده بودند.
یک شماره ناشناس روی گوشیام افتاد. خانمی از آن طرف خط گفت: جهیزیهات جور شده؟ گفتم: نه. مراسم عروسی مون هم عقب افتاده. گفت: «اگه من جهیزیهات رو فراهم کنم و برات عروسی هم بگیرم، دختر من میشی؟!» گفتم: آخه شما کی هستید؟ گفت: «من، مادر عروس ایران هستم.»