مدیر کل امور تربیتی و مشاوره وزارت آموزش و پرورش گفت: با توجه به اهمیت مسائل روانی و مشاوره ای در بین دانشآموزان که حتی اثرات آن بر شرایط تحصیلی و شغلی آیندهشان اثر گذار است، 740 مرکز مشاوره ای در سطح کشور ایجاد شده است.
کارشناس ارشد روانشناسی بالینی گفت: ممکن است در زندگی مشترک دچار احساس یکنواختی شویم اما با روشهایی مانند مسافرتهای کوتاه آخر هفته و فعالیتهای تازه میتوان زندگی را پرشور کرد.
کد خبر: ۵۲۴۴۰۴۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۴/۰۶
داستان 18 ماه زندگی مشترک آرمين و سپيده که با آشنايی در اتوبوس بين شهری شروع شد
زن و شوهر جوان در سالن انتظار دادگاه خانواده منتظر نشسته اند تا منشي دادگاه، شماره پرونده شان را اعلام کند. بي قراري در چهره هر دوشان موج مي زند و مدام به اطراف نگاه مي کنند.
جنیدی با اشاره به تعرفه خدمات دارویی فعلی که درکتاب ارزش نسبی مورد توجه قرار گرفته است، گفت: این تعرفه مسئولیت هایی را متوجه داروسازان نموده که برای دادن مشاوره باید k ارزش نسبی های متعددی را تعریف نمود.
هشت سال پيش و هنگامي که پسري 14 ساله بودم، درس خواندن را رها کردم؛ چون علاقه اي به درس نداشتم. بعد از آن دنبال کار رفتم اما از اين اوضاع خسته شده ام و نااميد هستم. محيط کارم را هم دوست ندارم.
دختري ۱۳ساله هستم. مادرم، خواهرم را بيشتر از من دوست دارد. براي همين موضوع بيشتر مواقع گريه مي کنم و افسرده شده ام. نمي دانم با اين وضعيت چطور کنار بيايم.
معاون اول قوه قضائیه در مراسم تودیع و معارفه رییس کل دادگستری استان گلستان در گرگان گفت: مشاوره و مشورت در امور کارها و برنامه های دستگاه قضا و در جهت حل مشکلات، منافاتی با استقلال دستگاه قضایی و قضاوت ندارد.
مردي 33 ساله هستم. ازدواج اولم با 2 فرزند به طلاق منجر شد. پس از مدتي دوباره ازدواج کردم. همسردومم قبول کرد که با بچه هايم زندگي کنيم، اما بعد از 6 ماه تغيير عقيده داد و منزل را ترک کرد و توافقي جدا شديم.
مسئول سازمان بسیج حقوقدانان استان گفت: برنامه های سازمان بسیج حقوقدانان قزوین بر مبنای خانواده پایه ریزی شده و اقداماتی تاکنون در این راستا انجام شده است.
وقتی خانواده خودم را با خانوادههای دیگر مقایسه میکنم، از خجالت آب میشوم چون مثل خانواده من، هر روز با یکدیگر جر و بحث نمیکنند. خانوادهای زودباور دارم که هر کسی هر چه دلش میخواهد درباره من میگوید و همه اعضای خانوادهام باورش میکنند. دیگر خسته شدهام.
پسري ۲۱ ساله هستم عاشق يکي از دختران فاميل شده ام که ۱۵ سال دارد و در شهر ديگري ساکن است. مي خواستم بدانم اين مسافت طولانی (بين شهر من و شهر او) در آينده مشکل ساز خواهد بود يا نه؟
در دوران جوانی، پس از سال ها راز و نیاز، بالاخره صاحب پسری شدم تا پشت و پناهم باشد و من از دیدن قامت رشید او لذت ببرم. من سال های جوانی ام را پای این پسر ریختم و آنچه در توان داشتم، برای سعادت و آسایش او تلاش کردم اما امروز وقتی زیر ضربات مشت و لگد او قرار می گیرم، آرزو می کنم کاش هیچ گاه...
من و همسرم مشکل خاصی در زندگی نداریم؛ او زن خوبی است؛ یک کدبانوی کامل و مهربان. به فرزندانمان رسیدگی میکند و با خانوادهام ارتباط خوبی دارد اما یک مشکل اساسی دارد و آن عصبانیتش در خانه است.