محمود عزیزی گفت: عزیزان بسیاری از میان ما رفتند، سرمایه بسیاری از مغازه داران از بین رفت و خانواده های فراوانی عزادار شده اند. این فاجعه مسائل و مشکلات بزرگی به بار می آورد که تا چند وقت ادامه دارد.
خبر آتشسوزي پلاسكو همان روز همهجا پيچيد و آنها هم خبردار شدند و آمدند جلوي پلاسكو. همسر برادرم منتظر است. راستش هنوز هيچ كس نميداند محسن به خانه ميآيد يا نه. برادرم يك دختر ٤ ساله دارد كه اسمش مهساست. ديروز عصري خيلي بيتابي پدرش را ميكرد. هيصدايش ميكرد و ميگفت بابام كجاست؟ بچههاي اين دوره و زمانه باهوش هستند و همهچيز را خيلي خوب متوجه ميشوند. ميدانم كه فهميده بود. نگراني و بيتابي بقيه را ميديد و براي خودش گوشهاي مينشست و گريه ميكرد.
داد میزدم و از نیروهای دیگر و از همکاران دیگرمان کمک میخواستم، اما نشد. دستمان به جایی بند نبود.رمقی نداشتیم.حالا شرمندهام.شرمنده مردم و خانوادههای عزادار شدم. شرمنده کاسبان این ساختمان قدیمی.
طلاب شعبه ۳ مدارس علمیه حضرت مهدی عج ضمن بازدید از ایستگاه آتش نشان ی طبرسی مشهد و عرض تسلیت به آتش نشان ان بدلیل از دست دادن تعدادی از همکاران فداکار شان در حادثه آتش سوزی ساختمان پلاسکو در تهران ، از زحمات و جان فشانی های آنها تقدیر و تشکر کردند