همیشه روی میز قضات دادگاه خانواده پروندههایی هستند که مرورشان آدم را شوکه میکند. زوجهای عاشقی که بیهیچ دلیل محکم و قانعکنندهای، به سادگی تصمیم به جدایی از هم میگیرند.
مستشاردادگاه تجدید نظر تهران وضعیت حقوقی حضانت پس ازطلاق راتشریح کرد و گفت: حتی اگر حضانت بر عهده مادر باشد،نفقه وخرج کودک با پدر و یا جدپدری است و در صورت کوتاهی،مادرمی تواند اعلام جرم کند.
روزنامه شرق در گزارشی به قلم ستوان یکم سمانه مهربانی.کارشناس معاونت اجتماعی پلیس آگاهی تهران بزرگ، سرگذشت یک زندگی تلخ را که با ازدواج اجباری آغاز و با خیانت و جنایت پایان شد،روایت کرده است.
برای «فرهاد» آمدن به دادگاه خانواده مثل یک خواب آشفته بود. از روزی که عاشق «لاله» شد تا همین دو سال پیش، حتی یک لحظه هم به این روزها فکر نکرده بود، چه رسد به اینکه مجبور به پرداخت مهریه 2500 سکهای باشد یا خانهاش را از دست بدهد.
پیرزن و پیرمرد مقابل قاضی نشسته بودند تا چک مهریه دخترشان را بگیرند. ظاهر آرامی داشتند اما در قلب و ذهنشان داغ دختری شعله میکشید که حالا در گورستان آرمیده بود.
درحالی قانون گذار قوه قضائیه را مکلف به ایجاد دادگاه های خانواده درسراسر کشور کرده که هنوز در بسیاری از شهرستان هااین دادگاه ها تشکیل نشده ومقدورات اجرای قانون مرتبط با آن هم فراهم نشده است.
جامعه فرصتطلبان بازار طلاق سعی دارند از این آب گل آلود ماهی بگیرند. از افرادی که ادعا میکنند میتوانند نام همسر سابق افراد را از شناسنامهها پاک کنند بگیرید تا برخی وکیلنماها که تبلیغاتشان در گرفتن طلاق سریع و تضمینی خلاصه میشود؛
زن سالخورده فقط نگاه میکرد. سکوت کرده بود و گویی داشت خاطره آن سالهای دور و نزدیکش را مرور میکرد. اسم «طلاق» که آمد از خلوت خودش بیرون آمد و قطرههای اشک، چشمان خستهاش را خیس کرد.
در این 5 سال هم اگر تن به تحمل و بردباری دادهام به خاطر وجود دو دخترمان بود اما حالا دیگر نمی توانم و احساس پیری میکنم... این قسمتی از گله و شکایت حمید،.........