پاییز همراه است با آغاز فصل آموزش؛ آموزشی که امروز جنبههایی گوناگون و متفاوت به خود گرفته است. دانشآموزان امروز دیگر مانند گذشته صرفاً نگاهشان به تختهسیاه مدرسه و کتابهای درسی نیست، بلکه رسانههای مختلف، ازجمله تلویزیون، سینما، شبکه نمایش خانگی، شبکههای اجتماعی و بسیاری از رسانههای دیگر نیز به کمک آموزش دانشآموزان آمدهاند.
البته که این رنگوبوی آموزش دیجیتالی از زمان شیوع ویروس کرونا بیشتر و جدیتر شده است؛ اما باید دید آیا تولیدکنندگان این محصولات نیز همراه و همسو با نیازهای دانشآموزان امروز گام برداشتهاند یا خیر. از همین رو، با ابراهیم محمدی، مشاور معاون وزیر آموزشوپرورش، بابک خواجهپاشا، فیلمساز و حمیدرضا نوچه ناسار، کارشناس و مشاور شبکه آموزش در اینباره گفتگو کردهایم که در ادامه میخوانید.
ابراهیم محمدی، مشاور معاون وزیر آموزشوپرورش درباره نسبت تولیدات تلویزیون در حوزه آموزش میگوید: هماکنون دو شبکه تلویزیون برای نونهالان و نوجوانان درحال تلاش و تولید محتوا هستند. نسبتاً هم در بحث تولید محتوای متناسب با گروه سنی کودک و نوجوان موفق بودهاند. وقتی آثار تولیدی این دو شبکه را دنبال کردم، بهنظرم رسید همپوشانی نسبتاً معناداری میان این تولیدات و محتواهایی که در مدرسه آموزش داده میشود، وجود دارد، که اگر این تجربه مثبت پی گرفته شود و رو به رشد باشد، فکر میکنم گسستهایی که پیشاز این وجود داشت و آسیبهای زیادی که در پی آن دیده میشد، مرتفع شود و بتوانیم به صدایی واحد در محتوای تولیدی برای گروه کودک و نوجوان دست پیدا کنیم.
او همچنین، درباره تصویر به نمایش درآمده از معلمان و مدرسهها در سیمای جمهوری اسلامی اظهار کرد: فکر میکنم تقریباً حدود ۲۰ درصد این اتفاق بهدرستی رخ داده است. این الگوسازی آموزش معلم در مدرسه در برنامههای تلویزیون خودش را نشان میدهد؛ ولی اگر زمینه استفاده از معلمان و آموزگاران فراهم شود تا به همپوشانی و همذاتپنداری در تولید برنامههای آموزشی رسانه دست یابیم، این درصد بالاتر نیز خواهد رفت. دانشآموزان ما، بهخصوص در گروه ابتدایی، بهدلیل اثرپذیری از آموزش و مدرسه، وقتی تلویزیون را به شکلی همپوشان با آموختههایشان میبینند، اثرپذیری بیشتری دارند. امکان دارد در پایه متوسطه اول این مسئله قابلدفاع نباشد؛ اما در دوره ابتدایی محسوس است و تولیدکنندگان اگر به معلمان توانمند حرفهای دسترسی پیدا کنند و در تولیداتشان از آنها کمک بگیرند، این ضریب اثرپذیری و آموختن در آنان بیشتر خواهد شد.
محمدی ادامه داد: پیشنهادم این است که تولیدکنندگان محتوای آموزشی با استفاده از سرفصلهای درسی کتابهای ابتدایی و متوسطه که در سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی موجود است، تولیداتشان را غنیتر کنند. بهطور مثال، ما قهرمانان مختلفی داریم و اگر این درسها را رسانه با استفاده از جنبه تصویری آن بیان کند یا توسعه هنری بدهد، دانشآموز میتواند ذهنیت بهدستآمده در مدرسه را وسعت دهد و دامنه فهم و یادگیریاش را بیشتر کند.
این مدیر فرهنگی درباره خواستههای نسل امروز و همسو بودن تلویزیون با آنها نیز توضیح داد: تلویزیون در بخش کودکان و در شبکه پویا موفقتر بوده است؛ چراکه این گروه سنی هنوز به رسانههای دیجیتال و گوشیهای همراه دسترسی ندارند و فرزندان را خانواده و بهخصوص مادران همراهی میکنند؛ بنابراین، درصد استقبال دانشآموزان ابتدایی بسیار بالاست. این تحلیل مبتنیبر واقعیت است. ولی در مقطع متوسطه اول و دوم، بهخصوص دوم، این فاصله بیشتر است؛ چراکه دانشآموزان دسترسی آسانتری به تلفن همراه دارند. اگر تولیدات تلویزیونی بهشکلهای مختلف در شبکههای اجتماعی گوناگون نیز در دسترس باشد، دانشآموزان را بیشتر میتوان جذب کرد. دانشآموز ما باید با تلویزیون آشتی کند. وقتی برنامه خوبی تولید شود، او نیز مخاطب آن خواهد بود.
او افزود: این آشتی میتواند با توزیع آنونسها و قسمتهای جذاب هر برنامه در شبکههای اجتماعی و در دسترس بودن برای دانشآموزان رقم بخورد.
مشاور معاون وزیر در پاسخ به این سؤال که سهم آموزشوپرورش در این میان چیست و تا چه اندازه با صداوسیما همراهی دارد، گفت: در جلسهای که با وزیر آموزشوپرورش داشتیم، پیشنهاد دادیم تا شبکه تلویزیونی مشارکتی در حوزه آموزش داشته باشیم و هر دو نهاد نیروهای توانمندشان را به میدان بیاورند. تلویزیون میتواند متناسب با مخاطبان خودش فعالیت کند. امروز آموزشوپرورش بهشدت نیازمند همراهی صداوسیماست؛ بهخصوص در گروه سنی ابتدایی و دیگر اینکه لازمه این امر، همراهی تلویزیون با سازمان پژوهش است تا بتواند متناسب با نشر کتابهای آموزشی، از کلیدواژهها در تولید برنامه استفاده کنند. با امضای یک تفاهمنامه میان سازمان پژوهش و شبکههای مربوطه، همافزایی بیشتری ایجاد میشود تا هم صداوسیما در تولید محتوا فعالتر باشد و هم از محتوای مکتوبی که نزدیک به ۱۹۲ میلیون تیراژ کتاب در دستان ۱۶ ونیممیلیون دانشآموز در طی یک سال است، استفاده کند. ما در کتابهای درسی قطعات QR کد داریم که میتواند بهترین جایگاه برای برشهای رسانهای و محتوایی صداوسیما باشد. در هر کتاب حدود ۴۰ قطعه چندرسانهای داریم و صداوسیما میتواند از این ظرفیت بهره بگیرد.
بابک خواجهپاشا کارگردان که این روزها دو فیلم «در آغوش درخت» و «آبی روشن» او درحال نمایش از سینماها و سکوهای اینترنتی است، درباره تولیدات تلویزیون برای کودک و نوجوان میگوید: کودک امروز با وجود اطلاعات مختلف در فضاهای دیگر با نوعی دیگر از سرگرمی روبهروست. ما ابتدا باید به این فکر کنیم که چگونه کودک را جذب کنیم و بعداز جذب، چگونه روی او تأثیر بگذاریم یا او را تربیت کنیم یا تعلیم دهیم. ما در تولید پویانمایی و شاخصهای تولید پویانمایی بینالمللی کمتر کار کردهایم و هنوز نتوانستهایم خودمان را با سایر کشورها همسو کنیم.
او گفت: اگر دقت کنید چند پویانمایی که در سالهای اخیر تولید شده است، هم در سینما و هم در تلویزیون مخاطبان زیادی داشتهاند؛ بنابراین، باید تولیداتمان را در این حوزه بالا ببریم و برخی باورهایمان را صادر کنیم تا بر روی کودک و نوجوان تأثیر بگذاریم. باتوجهبه این امر، متأسفانه در این حوزه تولیدات کمی داریم؛ بهخصوص در حوزه پویانماییهای سریالی بسیار کمکار بودهایم. اگر میخواهیم شخصیتهای بومی تولید کنیم تا بچهها با آنها انس بگیرند، باید سریال تولید کنیم. چون بعداز پخش چند قسمت است که کودک و نوجوان با این شخصیتها همذاتپنداری میکند و میشود الگو ارائه کرد.
این کارگردان ادامه داد: ازسویدیگر، تعداد آثاری که برای کودک و نوجوان هیجان تولید میکند، در تلویزیون سهم بسیار اندکی دارد. بچهها بهدنبال آثاری هستند که هیجانشان را تخلیه کنند، مانند آثار ورزشی که بتواند این هیجان را به همراه داشته باشد و کلیشهای هم نباشد. در تولید آثار باید به این موضوع توجه کنیم که بچهها بهتبعیت از بازیهای رایانهای، بهراحتی قانع نمیشوند و باید برای آنان برنامهریزی مناسب کرد.
کارگردان مجموعه تلویزیونی «جهیزیه» افزود: درنهایت نیز این بزرگترها هستند که برای آنها تصمیم میگیرند؛ بنابراین، ما باید زوایه نگاه آنها را حفظ کنیم و همقد آنها شویم و بعد برایشان تصمیم بگیریم. باید ببینیم کودک و نوجوان چه واکنشی دارد. ما با جهان بچهها غریبه شدهایم و از زاویه نگاه خودمان جهان بچهها را میبینیم؛ درحالیکه باید برنامههایی تولید کنیم که از زاویه نگاه آنها باشد تا آن را مشتاقانه ببینند.
خواجهپاشا همچنین درباره شناخت فیلمسازان از نگاه نسل امروز توضیح داد: کودک در اصل مشتاق شنیدن قصه است. نمیشود حرفی را به کودک تحمیل کرد. در تربیت هم همینگونه است، شاید لجبازی کند یا شاید حتی بپذیرد؛ ولی در طولانیمدت آن را پس میزند. کودک عاشق شنیدن قصه است؛ پس، باید ابتدا در زمینه تولید درام و قصههای درست در گونه کودک و نوجوان گام برداریم. متأسفانه امروز در کشور ما در بخش درام این ضعف وجود دارد؛ یعنی قصههایی نوشته میشود که درخور سن کودکان نیست. این قصهها برای نگاهی بزرگتر است؛ چراکه بررسی نمیکنیم و به جهان آنها احترام نمیگذاریم. ما برای ساخت از نگاه و جهان بزرگترها استفاده میکنیم که بچهها شناختی از آن ندارند.
کارگردان «در آغوش درخت» گفت: ازسویدیگر، در بیشتر آثاری که در حوزه بزرگسال تولید میشود، امکان دیدن آن آثار با اعضای خانواده وجود ندارد. یعنی مضامین، گفتگوها و روابط بهنحوی طراحی میشود که اعضای خانواده بهراحتی نمیتوانند در کنار هم فیلم را ببینند و این بسیار آسیبزاست. آثار نمایشی در تلویزیون و سینما باید بهنحوی باشد که اعضای خانواده با هم دیدن را تمرین کنند و بتواند با هم نقد اثر کنند، با هم بخندند و حتی با هم گریه کنند. این با هم دیدن خاستگاهش در خانواده است و خانواده نیز بر همین اساس شکل گرفته است. وقتی اثری تولید میکنیم که در حیطه خانواده است، باید بررسی کنیم که اعضای خانواده با هم میتوانند آن را ببینند که متأسفانه بیشتر آثار اینگونه نیست.
خواجهپاشا همچنین درباره ترسیم معلم و مدرسه در تلویزیون نیز توضیح داد: ما موظفیم در امتداد محبوبیت شخصیتهایی کار کنیم که کودکان را تربیت میکنند. علاقهمندی کودکان به معلمان خود منجر به ارتباطی تنگاتنگ میشود که امین و رازدار یکدیگر باشند و با ارتباط درست میان معلمان و دانشآموزان، جادویی اتفاق میافتد که همانند یک فیلتر بین خانواده و کودکان عمل میکند؛ یعنی کودک و نوجوان را قبلاز هر مشکلی پاکیزه و بیمه میکند و به کمک او میشتابد، ولی در ابتدا باید این اطمینان شکل بگیرد و تلویزیون در این میان نقش مؤثری ایفا میکند. برای کار در این حوزه باید آثار خوبی تولید شود. در شبکه آموزش برخی از این اتفاقات میافتد؛ اما در شبکههای دیگر مضامینی که روابط درست معلم و دانشآموز را شکل دهد، کمتر دیده میشود. در کشور ما معلمانی هستند که بسیاری از ما مدیون حضورشان هستیم و جایگاه ویژهای دارند. با ارائه آثار خوب میتوانیم جامعهای بالنده و رو به رشد داشته باشیم.
حمیدرضا نوچه ناسار، کارشناس و مشاور شبکه آموزش سیما نیز درباره نسبت صداوسیما با دانشآموز و مدرسه بیان کرد: بستگی دارد با چه هدفی این موضوع را دنبال کنیم. زمانی کارکرد تلویزیون سرگرمی است و برنامههایی که با این هدف تهیه میشوند، مشخصاند و مخاطب خاص خودشان را خواهند داشت. در حوزه آموزش نیز همینگونه است. زمانی شما بهدنبال ساخت برنامه آموزشی در تلویزیون هستید و آنچه این سمتوسو را مشخص میکند، هدف برنامهسازی و برنامهسازان است و اینکه چه تولید میشود. در ادامه نیز بهتبع آن، محتوا سازماندهی میشودو ترکیب برنامه شکل میگیرد؛ ولی اگر رویکرد، یادگیری و آموزش باشد، اینکه چه کسانی برنامهسازی میکنند نیز مطرح میشود.
او ادامه داد: تهیهکننده آموزشی در شبکه آموزش با تهیهکننده ورزشی در شبکه ورزش، کار و اهدافشان کاملاً با هم متفاوت است و هر یک دیدگاه خودشان را دارند؛ چراکه مخاطب شناسایی شده و براساس نیازهای او پیش میروند. صداوسیما باید نسبتش را با خودش مشخص کند، باید دید چقدر از بودجهاش را مستقیم به موضوع آموزش اختصاص میدهد. ارتباط دستگاههای متولی در این میان چگونه است و وزارت آموزشوپرورش چه نقشی در این میان دارد. آیا همکاری سازندهای میان آنها وجود دارد یا نه. هرکسی از منظر خود به موضوع نگاه میکند. درحالیکه باید نگاهی بینارشتهای حاکم باشد تا هم برنامهساز و هم تولیدکننده محتوا و هم کسی که این دو را با هم تلفیق میکند، ارزیابیهای لازم در حوزه آموزش را داشته باشد. در این صورت است که میتوان گفت اثرگذاری تولید بالا خواهد رفت.
این کارشناس شبکه آموزش در ادامه و در پاسخ به این سؤال که راههای رفته و نرفته صداوسیما در حوزه دانشآموزی، بهخصوص در سریالسازی و مجموعههای نمایشی را چگونه ارزیابی میکند، گفت: در حوزه سیما موارد موفقی در سالهای گذشته داشتهایم، مانند مجموعههای نمایشی «قصههای مجید»، «بچههای مدرسه همت»، «دبیرستان خضرا» و فراتر از آن، در جشنوارههایی مانند رشد که این مسیر ادامه یافت و با هدف آموزش از منظر فیلم راهاندازی شد؛ جشنوارهای باسابقه در ایران که همچنان با قوت مسیر خود را ادامه میدهد. این برنامهها در زمان خود تأثیرات خوبی داشتهاند و ما مسیری را طی کردهایم و مسیرهایی هم مانده است که باید برویم. دغدغهمندان آموزش میتوانند پای کار بیایند و دست به تولید آثاری بزنند که با محتوای مناسب و با رویکردهای جدید ساخته شود. همه ما وقتی با همسالان و دوستان خود صحبت میکنیم خاطرات خوبی از مدرسه و کلاسهای آموزشی داریم که در پس ذهنمان قرار دارد. کسانی که بخواهند به این عرصه ورود کنند، میتوانند تولیدات خوبی داشته باشند.
نوچه ناسار در ادامه درباره نیازسنجی کودک امروز در تولید محتوای مناسب او نیز تأکید کرد: شناسایی نیازها در همه زمینهها کاری مطالعاتی است. آنچه من بیان میکنم، مبتنیبر تجربه زیسته خودم است و برداشت شخصی، اما باید دستگاههای متولی در کنار هم قرار گیرند و نیاز دانشآموز امروز را بسنجند. الان برنامههایی در حال تولیدند مانند کتابهای آموزشی که ارائه میشوند، نکات کنکوری و... که بهشکل سنتی و زیاد تولید شدهاند و اتفاقاً کلیشهای هم شده است. این نیازی است که وجود دارد و همواره نیز مخاطب خاص خودش را دارد و کسی که از این مرحله عبور کرده، دیگر حوصله تماشای آن را ندارد؛ اما زمانی نیاز به معنای پرورش میبینیم که یا فرهنگی است یا اجتماعی. در این حالت، وقتی مخاطبانمان را در تلویزیون و شبکههای خانگی بررسی کنیم، خواهیم دید که مخاطب ما اتفاقاً خیلی میان دانشآموزان نیست و سازندگان بهشکل مستقیم این قشر سنی را هدف خود قرار نمیدهند.
او ادامه داد: بهنظرم، جای این موضوع در سبد تصویری ما خالی است و کسانی را میخواهد که تجربه برنامهسازی با رویکرد آموزشی، فرهنگی و حوزههای مختلف را داشته باشند و فضای ذهنی دانشآموزی را بشناسند که نیازمند مطالعهای عمیق است. یک گروه خوب در کنار محتوای خوب، کاری فاخر تولید میکند تا مخاطب خود را نیز جذب کند. در حوزه برنامهسازی نیازمند پیشتولید قوی هستیم و کار فوری در این حوزه جواب نمیدهد. این در حالی است که بخشی از کارهایی که تاکنون از مجموعه دستگاههای مرتبط دیدهایم، محصول نگاههای توأم با سرعت و بیشتر از سر رفع تکلیف بوده است.