محمد میرکیانی، نویسنده حوزه کودک و نوجوان در پاسخ به این سوال که با وجود اینکه سالها از انتشار کتاب «بابا لنگدراز» و پخش انیمه آن در تلویزیون گذشته، ولی مخاطبان اذعان میکنند که هنوز خواندن نامههای جروشا (جودی) آبوت برایشان تازگی دارد، گفت: خیلی از شخصیتهای آثار کلاسیک مانند «بینوایان» ویکتور هوگو، «الیور توئیست» چارلز دیکنز، «ماجراهای پینوکیو» کارلو کلودی و ... که برگرفته از متن زندگی مردم است، اینگونه است. یعنی بدون پیچیدگی و چند لایه بودن اصالت دارند، اصل زندگی را مطرح میکنند، به مفاهیم عام زندگی میپردازند و ماندگار میشوند.
میرکیانی ادامه داد: البته به طور طبیعی باید چنین آثاری در شخصیتپردازیها، توصیف محیط و گفتوگوها آثار برجستهای باشند. ولی آثاری که به اصل و ریشههای زندگی میپردازند، آثار ماندگاری میشوند. «بابا لنگدراز» هم از چنین ویژگیهایی برخوردار است.
نویسنده کتاب «عروسی غازها» در پاسخ به این سوال که اگرچه کتاب «بابا لنگدراز» از جین وبستر از این جهت که شخصیت محوری داستان دختری یتیم و از طبقه فرودست جامعه بود، اثر پیشتازی در زمان خود محسوب میشد، اما تغییر سرنوشت او از سوی مرد خیّر صورت گرفت، توضیح داد: یکی از ویژگی مثبت کتاب این است که شخصیت اصلی داستان دختران هستند. یعنی فضا کاملاً دخترانه است. در پویانماییهایی که از آثار ادبی اقتباس شده، غالب شخصیتها پسرها هستند. اگرچه دخترها هم در داستان حضور دارند، ولی شخصیت اصلی پسرها بودند.
وی با بیان اینکه یکی از جاذبههای سریال «بابا لنگدراز» حضور فعالانه دختران است، افزود: اما بابا لنگدراز باعث نشده شخصیت اصلی داستان جایگاه پیدا کند. بنظرم جروشا باعث دیدن شدن بابا لنگدراز شد. یعنی از اول تا انتهای داستان فعالیت، تلاش و زندگی سالم آبوت است، که منجر شده آن مرد دیده شود. در حالی که الان به پویانماییهای جدید که نگاه میکنید، فقط خشونت، درگیری، تنش، هیاهو و ... میبینید و احساس آرامش نمیکنید. حتی شما در طراحی شخصیتها خشم و خشونت را میبینید.
میرکیانی در پاسخ به این سوال که از آنجایی کتاب «بابا لنگدراز» یک رمان نامهنگارانه دنبالهدار بوده و بخش عمده کتاب را نامههای جروشا آبوت به بابا لنگدراز در بر میگرفته، با این حال مخاطب با دنبال کردن نامهها پی به پختگی شخصیت جروشا طی تحصیل در دانشکده و همنشینی با دوستانش یعنی سالی مکبراید و جولیا پندلتون میبرد، توضیح داد: بله، البته این سبک داستان به انتخاب نویسنده بر میگردد، که یک نوع زاویه دید محسوب میشود. البته آن موقع وسیله ارتباطی نامه بوده و نویسنده این زاویه دید را هوشمندانه انتخاب کرده است.
به گفته نویسنده کتاب «قصه ما مثل شد»، در ادبیات جهان آثار زیادی وجود دارد، که زاویه دید با نامهنگاری صورت گرفته است. البته این زاویه دید برای کودکان امروز دور از دسترس است؛ چراکه امروزه دیگر راه ارتباطی با نامه نیست. به همین دلیل، مخاطبان کتاب از گروه سنی نوجوان به بزرگسال هستند.
وی در پاسخ به این سوال که انتخاب زاویه دید بر پای نامهنگاری باعث دخل و تصرف در نسخه تصویری اثر میشود؟ افزود: طبیعی است. با این حال، نسخه تصویری و مکتوب داستان میتوانند مکمل همدیگر باشند. معمولاً در همه جای دنیا کارهای برجسته به آثار تصویری تبدیل میشود. اما در ایران اینگونه نیست. باید آنقدر خواهش و تمنّا کنیم، تا کاری که آنقدر برجسته بوده و جایزه گرفته، به نسخه تصویری تبدیل شود. در همه جای دنیا این اقتباس برای تلویزیون امتیاز محسوب میشود.
خبرنگار: نفیسه خلیلی