برای بررسی مسائل پیش آمده در جریان اصولگرایی در انتخابات ریاست‌جمهوری چهاردهم با مشاور سیاست خارجی قاضی‌زاده هاشمی به گفتگو نشستیم.

گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان- محمد امیرحسینی؛ انتخابات ریاست‌جمهوری چهاردهم به اصولگرایان نشان داد هرچه تعداد نامزد‌های یک جریان در انتخابات بیشتر باشد دلیل نمی‌شود که مردم به آنها رای دهند.

اختلافات درونی اصولگرایان که در مناظرات انتخاباتی تا حدی عیان شده بود با کنار کشیدن نامزد‌ها به نفع یکدیگر در دور اول و حمایت آنها از سعید جلیلی در دور دوم انتخابات نتوانست موفقیتی برای نامزد جبهه انقلاب رقم بزند.

برای بررسی مسائل پیش آمده در جریان اصولگرایی با صالح اسکندری عضو شورای مرکزی شبکه راهبردی یاران انقلاب اسلامی (شریان) و مشاور سیاست خارجی سید امیرحسین قاضی‌زاده هاشمی در انتخابات ریاست‌جمهوری چهاردهم به گفتگو نشستیم که متن آن به شرح ذیل است: 

باشگاه خبرنگاران جوان: انتخابات ریاست‌جمهوری چهاردهم را چگونه ارزیابی می‌کنید.

 انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم نقطه عطفی در موضوع مشارکت بود. میانگین مشارکت در انتخابات تا پیش از سال ۱۴۰۰ حدود ۶۸ درصد بود که در سه انتخابات پیش از سال ۱۴۰۳ وارد کانال ۴۰ درصد شده بود و روند مشارکت نیز کاهشی بود و از ۴۹ درصد در انتخابات ریاست جمهوری و شورا‌ها به ۴۱ درصد در انتخابات مجلس دوازدهم و در دور اول انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم به ۳۹.۵ درصد کاهش یافته بود، اما در دور دوم انتخابات ریاست‌جمهوری چهاردهم روند افزایشی مشارکت مجددا شروع شد و حدودا ۱۰ درصد مشارکت افزایش یافت. پیش‌بینی می‌شود این روند افزایشی مشارکت در انتخابات شورا‌های سال بعد نیز ادامه داشته باشد و مشارکت وارد کانال ۵۰ درصد شود که البته نیازمند ترمیم سرمایه اجتماعی کشور است.

باشگاه خبرنگاران جوان: به نظر شما دلیل اینکه در انتخابات دور اول انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم فقط چهل درصد از واجدان رای در انتخابات شرکت کردند چه بود؟ به نظر شما آیا در دوم آرای خاکستری به میدان آمدند که میزان مشارکت نزدیک به ۱۰ درصد افزایش یافت؟

 یکی از مهمترین علل کاهش مشارکت این باور غلط است که رئیس‌جمهور توسط حاکمیت انتخاب شده و از قضا آرایی هم در جامعه دارد و مشارکت افراد تاثیری در تغییر نتایج ندارد. پس از رای نیاوردن آقای قالیباف با حمایت‌های گسترده‌ای که از ایشان صورت می‌گرفت این تلقی در اقشار خاکستری تقویت شد که آرای آنها نه‌تنها تعیین‌کننده است بلکه می‌توانند با ترغیب بخش‌هایی از جامعه که به هر دلیلی نمی‌خواستند رای بدهند نامزد موردعلاقه خود را که منافع آنها را نمایندگی می‌کند راهی پاستور کنند.

از سویی ایجاد دوقطبی در جامعه هم بی‌تاثیر نبود. در واقع یکی از علل افزایش مشارکت اقشار خاکستری در دور دوم این بود که این باور را در جامعه ایجاد کرده بودند که اگر رقیب رئیس‌جمهور منتخب پیروز شوند برای اقشار خاکستری محدودیت‌های بیشتری به‌وجود می‌آید. لذا علی‌رغم اینکه گفتمانی از جانب آقای پزشکیان مطرح نشده بود صرفا در واکنش به آقای جلیلی به رئیس‌جمهور منتخب رای دادند.

نکته سوم آرای مردد بود که نسبت قابل اعتنایی در دور اول و دوم انتخابات بودند که بین ۲۳ تا ۳۰ درصد در نظرسنجی‌ها برآورد می‌شد که این قشر نیز بعد از دو مناظره تعیین‌کننده مصمم شدند به آقای پزشکیان رای بدهند. 

در واقع این ۳۰ درصد، چون نامزد مورد علاقه خود را تا روز‌های منتهی به انتخابات در بین تاییدصلاحیت‌شدگان شورای نگهبان نمی‌یافتند دست به انتخاب نزدند که باید در دوره‌های بعد شورای محترم نگهبان مطالعه ویژه‌ای روی علل آمار بالای مرددین تا روز‌های پایانی انتخابات چهاردهم داشته باشد. به نظر من شاید حضور چهره‌های جوان‌تر و غیرتکراری با گفتمان متفاوت برای این بخش از مردم جذاب‌تر بود.

باشگاه خبرنگاران جوان: به نظر شما اینکه پنج نامزد اصولگرا در انتخابات حضور داشتند باعث تضعیف رای جریان اصولگرایی نشد؟

اگر اصولگرایی را به مفهوم سنتی آن در نظر بگیریم شاید این تلقی درست باشد، اما واقعیت این است که امروز روایت‌های مختلفی از اصولگرایی در کشور وجود دارد که نمی‌توان آنها را یک کل واحد در نظر گرفت.

اینکه آقایان جلیلی و قالیباف نتوانستند با هم وحدت کنند اثبات‌کننده این ادعاست. حتی کناره‌گیری آقایان زاکانی و قاضی‌زاده نیز به این معنا نبود که لزوما آنها آقای قالیباف و یا آقای جلیلی را نامزد صد خود می‌دانستند بلکه عوامل مختلف دیگری تاثیر داشت. 

اگر اصلاح‌طلبان هم در کنار آقای پزشکیان نامزد دیگری داشتند این پدیده درباره آنها هم صادق بود. اساسا جامعه امروز ایران به‌واسطه گستره شبکه‌های اجتماعی و انبوه داده و اطلاعاتی که در اختیار مردم قرار گرفته بسیار موزائیکی شده و اجماعی روی یک نامزد خاص وجود ندارد. بهترین روش در این فضای اجتماعی برای گروه‌های سیاسی به‌جای وحدت، ائتلاف سیاسی است که متاسفانه سازوکاری منسجم و دارای مرجعیتی در جریان اصولگرایی برای شکل‌دهی ائتلاف نهایی و در نظر گرفتن نقش و سهم هر یک از این اقطاب وجود ندارد. 

باشگاه خبرنگاران جوان: چه دلیلی باعث شد آقای قاضی‌زاده از انتخابات کناره‌گیری کند؟ چون دوره پیش تا آخر انتخابات ماندند.

 مانا همان مجمع اجماع نیرو‌های انقلاب که به همت آقای محسن رضایی در انتخابات چهاردهم تشکیل شده بود که مدعی ایجاد وفاق بین شانا، شریان و جبهه پایداری بود که تلاش‌هایی برای ایجاد اجماع نهایی انجام داد و تا روز‌های پایانی مشخص نبود که منظور آقای رضایی از اجماع چه نوع ائتلاف سیاسی است و سهم و نقش هر جریان اصولگرایی در این ائتلاف چیست به‌علاوه اینکه برخی گروه‌ها در دور اول مانا را متهم می‌کردند که از یک نامزد خاص جانبداری می‌کند. 

به هر حال این اجماع رخ نداد و با توجه به شرایط خاصی که در سه‌شنبه و چهارشنبه قبل از انتخابات دور اول وجود داشت آقای قاضی‌زاده هاشمی با تعصب و غیرتی که روی پیروزی جبهه انقلاب و ادامه راه آیت‌الله رئیسی داشت از خودگذشتگی کرد و جهت ترغیب دیگران برای اجماع نهایی اعلام انصراف کرد البته این را هم باید بگویم آقایان قاضی‌زاده هاشمی و زاکانی از چند روز قبل اعلام کرده بودند اگر آقایان جلیلی و قالیباف بین خودشان به جمع‌بندی برسند حاضر هستند به نفع گزینه نهایی جبهه انقلاب کنار بروند.

حتی آقای پورمحمدی نیز در پاسخ به نامه تعدادی از علمای بزرگ جهت وحدت اعلام کرده بود که در پایان تابع نظرسنجی‌هاست و اینکه چه کسی به‌عنوان نامزد نهایی جبهه انقلاب معرفی می‌شود.

در مجموع جمع‌بندی جریان انقلاب این بود که در دور اول اگر روی یک گزینه اجماع کنند به‌واسطه هم‌افزایی ایجاد شده می‌توانند کار را تمام کنند، اما نهایتا اصولگرایان قبل از آنکه به آقای پزشکیان ببازند به اختلاف خود باختند.

باشگاه خبرنگاران جوان: به نظر می‌آمد که آقای قاضی‌زاده با آقای جلیلی اختلافاتی دارد، اما در آخر شاهد بودیم که از آقای جلیلی حمایت کرد. دلیل حمایت آقای قاضی‌زاده از آقای جلیلی چه بود؟

همان‌طور که عرض کردم آقای قاضی‌زاده هاشمی به‌عنوان جوان‌ترین نامزد و تنها عضو کابینه رئیس‌جمهور شهید برای خودش گفتمان مستقلی قائل بود و انتقاداتی هم به دیگر نامزد‌ها داشت و معتقد بود اگر شخص دیگری به‌طور کامل می‌توانست گفتمان دولت سیزدهم را ادامه دهد خیلی زودتر انصراف می‌داد و یا اصلا ثبت‌نام نمی‌کرد، اما زمانی که ایشان احساس خطر کرد به‌عنوان اولین کسی که چراغ اجماع را روشن کرد روز چهارشنبه انصراف داد تا بلکه از بین آقایان قالیباف و جلیلی یک نفر باقی بماند.

در دور دوم همین احساس وظیفه و تکلیف سبب شد حتی ایشان راهی استان‌ها جهت تبلیغ آقای جلیلی شود. مطمئنا اگر قالیباف هم به دور دوم رفته بود همین کار را برای ایشان انجام می‌داد.

باشگاه خبرنگاران جوان: چرا آقای جلیلی حاضر به کناره‌گیری به نفع آقای قالیباف نشد. آیا اختلافاتی درون جبهه انقلاب وجود دارد که باعث شد این امر رخ ندهد؟ 

کناره‌گیری نکردن آقایان جلیلی و قالیباف به نفع همدیگر ریشه در اختلافات گفتمانی گسترده دو ریخت متفاوت از جبهه انقلاب داشت که بخشی از آن در انتخابات مجلس سر باز کرده بود. در واقع آقایان قالیباف و جلیلی خودشان دو جبهه بودند نه نامزد‌های جبهه واحد انقلاب و یا اصولگرایی و ریشه گفتمانی آنها تفاوت‌های زیادی داشت.

باشگاه خبرنگاران جوان: دولت آینده باید چه مسائلی را در اولویت کاری خود بگذارد؟ و به نظر شما دورنمای همکاری دولت اصلاح‌طلب آقای پزشکیان در کنار مجلس اصولگرای دوازدهم چگونه است؟ آیا شاهد تنش و لجبازی‌های سیاسی خواهیم بود یا هر دو با تعامل با یکدیگر برخورد می‌کنند.

دولت چهاردهم هنوز یک گفتمان مشخص ندارد مثل دولت سازندگی، اصلاحات، دولت عدالت و یا دولت اعتدال لذا باید صبر کرد تا کابینه دولت شکل بگیرد و نوع رویکرد‌ها و اقدامات دولت شفافیت لازم گفتمانی را ایجاد کند، اما به نظر می‌رسد یک مقاومت خوبی در رئیس‌جمهور منتخب در برابر شکل‌گیری دولت سوم روحانی به‌وجود آمده است و ایشان بیشتر به‌دنبال تشکیل دولتی بر پایه عقلانیت و استفاده از چهره‌های مرضی‌الاطراف است. 

در سیاست خارجی پیام‌هایی که اخیرا بین رئیس‌جمهور منتخب و حزب‌الله لبنان و روسیه رد و بدل شد امیدوارکننده است. در انتصابات داخلی استفاده از چهره‌های مرضی‌الاطرافی مثل آقای اسلامی رئیس سازمان انرژی اتمی و حتی آقای پورمحمدی و ... یا اینکه آقای ظریف اعلام کرده در دولت نخواهد بود، نویددهنده تشکیل یک دولت متمایز و جدید با رویکرد‌های منطقی و عقلانیت‌محور است.

دولت چهاردهم ناگزیر به همراهی چهار ساله با مجلس دوازدهم است که کاملا انقلابی و یا شاید انقلابی‌تر است. بدون همراهی مجلس و دولت نیز کار‌های کشور قفل خواهد شد. امیدوارم این عقلانیت سیاسی در بین مشاورین آقای دکتر پزشکیان وجود داشته باشد. به‌منظور پرهیز از مجادلات بی‌حاصل به سوی انتصاب چهره‌های مرضی‌الاطراف بروند و به قول خودشان «دولت عقلا» را تشکیل دهند.

عبور از مسائل و بحران‌های منطقه به خصوص جنگ‌آفرینی صهیونیست‌ها، انتخابات آمریکا، تغییر رویکرد سیاسی دولت‌ها و پارلمان‌ها در اروپا، مشکلات معیشتی مردم و مسائل فرهنگ و اجتماعی امروز ایران نیازمند وفاق سیاسی و اجتماعی است.

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار