«دستگاه دیپلماسی از هیچ تلاشی برای کمک و تسریع در روند آزادی و انتقال ایشان به کشور فروگذار نخواهد کرد.» این بخشی از تاکیدات امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه، در دیدار با خانواده محمدرضا نوری است. دیداری که دوشنبه شب صورت گرفت. «محمدرضا نوری» نامی آشنا در میان اهالی رسانه و فعالان جهادی است. فعال رسانهای جوانی که پای ثابت کمک به روزهای سخت هموطنان در جای جای میهن بوده و با تشکیل گروهک تروریستی داعش به دفاع از حرم پرداخته است.
تا آنجا که ۵ بار مجروحیت شدید نیز مانع حضور او در جبهه مبارزه با داعش نشد و تا شکست کامل این گروهک تروریستی به دفاع از حرم پرداخت. پدر امالبنین و ابوالفضل که به دلیل همین ارادت ویژه به حضرت قمربنی هاشم علیه السلام در میان رفقایش به «ابوعباس» مشهور است. برای روشن شدن علت زندانی شدن ابوعباس در عراق با پدر ایشان به گفتگو نشستیم.
گفتوگویی که ابعاد پنهانی از رد پای آمریکاییها برای فشار علیه جمهوری اسلامی ایران در پرونده اسارت این مدافع حرم را روشن کرد.
جناب آقای نوری، محمدرضا بیش از هر چیز به فعالیتهای رسانهای و جهادی در عرصه دفاع از حرم مشهور است. چرا و چگونه در عراق زندانی شده؟
پدر محمدرضا نوری: محمدرضا از ابتدا به امور فرهنگی و رسانهای بسیار علاقهمند بود و از سالها پیش با «دعوت رسمی» دولت عراق برای این کشور فعالیتهای رسانهای انجام میداد. از طرف دیگر ارادت ویژهای به حضرت عباس علیه السلام دارد از این رو با تشکیل گروهک تروریستی داعش، وظیفه خود میدانست که برای دفاع از حرم حضرت زینب علیه السلام و حضرت رقیه علیه السلام حاضر شود. حتی او بارها مجروح شد ولی مجروحیت هم مانع حضور او نبود. ولی همانطور که گفتم از سالها پیش (بیش از ده سال پیش) محمدرضا برای انجام امور رسانهای و فرهنگی در عراق مشغول به کار شده بود و بعد از شکست کامل داعش هم به کار قبلی خود در عراق مشغول شد. کار او به گونهای بود که طبیعتا به طور دائم در حال تردد بین عراق و ایران بود. نیمه شب سوم فروردین سال گذشته (۱۴۰۲) از خانهای که در آن مهمان بود در منطقه زیونه بغداد، توسط نیروهای امریکایی و تروریستهای نیابتی شان ربوده شد.
ربوده شد؟!
پدر محمدرضا نوری: بله. نیروهای امریکایی و نیروهای نیابتی شان ساعت ۳ نیمه شب به اقامتگاه او حمله کرده و او را ربودند. محمدرضا آن شب در خانه تنها بود. ۱۱۰ روز در مکانی نامعلوم در سلولی با ابعاد کمتر از یک متر با ارتفاعی نهایت یک و نیم متر تحت انواع شکنجه قرار گرفته بود. شکنجه با برق مستقیم! آویزان کردن از سقف! حمله سگهای درنده، خفگی مصنوعی! یعنی فرو کردن سر در سطل آب تا سر حد مرگ، ضربات و لطمات متعدد با اجسام سخت و... تنها بخشی از شکنجههای جسمی است که طی صد و ده روز بر او اعمال شده است.
بعد از گذشت بیش از ۴ ماه در اواسط مرداد ۱۴۰۲، اولین جلسه دادگاه در کرخ بغداد تشکیل شد. آنطور که محمدرضا میگفت ۱۲ ماشین از سفارت آمریکا با سلاح و تجهیزات چک و خنثی آنجا حضور داشتند! محمدرضا را در قفس (!) همراه با ۴ متهم عراقی با ۱۴ ماشین اسکورت به این دادگاه نمایشی بردند.
شما و خانواده هم در این دادگاه حضور داشتید؟
پدر محمدرضا نوری: نه! بر خلاف قوانین هیچ کسی همراه محمدرضا نبود و حتی کسی اطلاعی از این جلسه دادگاه نداشته است. نه تنها ما به عنوان خانواده که حتی نماینده سفارت ایران و وکیل هم در این دادگاه حاضر نبودند. حتی درخواست تماس تلفنی برای اطلاع به خانواده و سفارت ایران نیز رد شده بود!
دادگاه برای چه اتهامی تشکیل شده بود؟
پدر محمدرضا نوری: ظاهراً در سال ۲۰۲۲ یک آمریکایی به نام استیون ادوارد ترول در منطقه کراده بغداد کشته میشود. مطابق تمامی سندهای بسیار متقن و شفاف، در آن زمان اتفاقا محمدرضا در فرودگاه نجف بوده و تمامی اسناد هویتی او در گیت فرودگاه نجف، همچنین تصاویر حضور او در نجف نزد نهادهای امنیتی دولت عراق موجود و ضمیمه پرونده شده است. در واقع حکایت اتهام ساختگی علیه محمدرضا همان حکایت قدیمی ایرانی «گنه کرد در بلخ آهنگری و به شوشتر زدند گردن مسگری» است! حتی در دادگاه تلاش زیادی شده که ارتباطی میان محمدرضا و ۴ متهم عراقی این پرونده ثابت شود ولی هیچ گونه ارتباطی میان آنان نبوده و حتی آن ۴ متهم هم به طور قاطع هرگونه ارتباط و آشنایی با محمدرضا را رد کرده اند.
شما چه زمانی موفق به دیدار با محمدرضا شدید؟
پدر محمدرضا نوری: ۳ روز قبل از جلسه دوم دادگاه ما اجازه دیدار با او را پیدا کردیم. ظاهرا محمدرضا در جلسه اول دادگاه به غیرقانونی بودن شرایط دادگاه و عدم حضور هیچ کسی حتی نماینده سفارت بسیار اعتراض کرده بود. از آنجایی که در جلسه اول دادگاه تمامی تلاشها هم برای اثبات اتهام علیه محمدرضا بی نتیجه مانده بود، آنها مجبور به حضور ما و نماینده سفارت ایران برای حضور در جلسه دوم دادگاه شدند. جلسه دوم دادگاه ۱۹ روز بعد از جلسه اول برگزار شد. تنها یکی دو روز قبل از برگزاری جلسه دوم بالاخره اجازه حضور وکیل نیز صادر شد.
اگرچه با توجه به زمان کوتاه تا دادگاه و عدم صدور اجازه دسترسی وکیل به پرونده، عملا وکیل هیچ تسلطی به پرونده نداشت و نمیتوانست برای محمدرضا کاری از پیش ببرد. با این حال حتی یک مورد اتهامی قابل اثبات نیز علیه پسرم در آن دادگاه نبود.
اگر اشتباه نکنم در عراق جلسات دادگاه بسیار متعدد است. بعد از چند جلسه دادگاه حکم صادر شد؟
پدر محمدرضا نوری: بله. جلسات دادگاهی عراق بسیار طولانی است حتی گاهی برای یک دعوای ساده عشیرهای پانزده جلسه دادگاه برگزار میکنند ولی بر خلاف این رویه برای محمدرضا تنها همان دو جلسه دادگاه برگزار شد. یکی دیگر از اقدامات بر خلاف عرف دادگاههای کشور عراق که در این پرونده اتفاق افتاد این بود که معمولا در جلسه پایانی دادگاه، حکم نیز قرائت میشود ولی در این دادگاه هیچ حکمی اعلام نشد.
با فشار و نفوذ نیروهای آمریکایی اعلام حکم ۱۰ روز به تعویق افتاد. در نهایت حکم غیرقانونی و ناعادلانه حبس ابد برای محمدرضا و ۴ متهم عراقی آن هم به دلیل قتل با انگیزه انتقام شخصی صادر شد! این در حالی است که همانطور که اشاره داشتم، در دادگاه ثابت شد که محمدرضا با آن امریکایی و حتی متهمین این پرونده هیچ گونه ارتباط و آشنایی نداشته است و هیچ مدرکی نیز علیه او وجود ندارد. حتی در آن زمان مطابق اسناد غیرقابل انکاری که برای دادگاه نیز صحت آن اثبات شده است، محمدرضا در شهر نجف بوده است!
با این وصف هدف اصلی امریکاییها در این ماجرا و دلیل نقش پررنگ شان از زمان ربایش و فشار برای صدور چنین حکمی چیست؟
پدر محمدرضا نوری: این سوالی است که برای ما هم وجود دارد. دشمنی دیرینه امریکا با جمهوری اسلامی ایران اثبات شده است و از هر وسیلهای به عنوان اهرم فشار علیه ایران استفاده میکند. اگر غیر از این بود چرا باید محمدرضا ربوده میشد؟! چرا باید بیش از پنج ماه هیچ کسی حتی سفارت ایران و ما به عنوان خانواده نباید کمترین خبری از او دریافت میکردیم؟!
چرا باید آن همه شکنجه میشد تا بلکه به اقدامات انجام نداده اعتراف کند؟! چرا باید امریکاییها در صدور حکم اعمال نفوذ میکردند؟! چرا بعد از صدور چنین حکمی آن هم بدون کمترین ادله قانونی، شخص رئیس جمهور و وزیر امور خارجه آمریکا باید از مقامات عراق برای صدور این حکم ظالمانه تقدیر کنند؟!
فارس: اشاره داشتید که محمدرضا بارها در جبهه مبارزه با داعش مجروح شده بود، با توجه به مدت زمان طولانی شکنجه و شرایط سخت دوران ربوده شدن و بازجویی، حال جسمی او خوب است؟!
پدر محمدرضا نوری: حضور دائمی صد و ده روزه در یک سلول کمتر از یک متر به گونهای که حتی جایی برای ایستادن یا خوابیدن هم نیست حتی با فرض عدم شکنجه، آسیبهای جسمی شدیدی را به همراه خواهد داشت. این درحالی است که محمدرضا دائم مورد شکنجه نیز قرار گرفته است. آسیب شدید به بینایی چشم راست، کاهش شدید شنوایی گوش راست، شکستگی دنده ها، اسیب به ریه و مفاصل و ... تنها بخشی از اثار ظاهری و مشهود شکنجهها در این مدت است.
در دیدار با اقای امیرعبداللهیان چه خواستهای را مطرح کردید؟
پدر محمدرضا نوری: یکسال و چند ماه از ربوده شدن محمدرضا میگذرد و چند ماه از اخرین خبری که ما از او با آن حال بد جسمی اش داشتیم. پسر من به درخواست رسمی دولت عراق سالها در این کشور حضور داشت بدون اینکه کمترین جرمی مرتکب شود به این کشور خدمت رسانی کرده است. این رویه ظالمانه بر خلاف مشی مهماننوازی مردم عراق است. ما درخواستمان این است که مسئولان تلاش کنند که انتقال محمدرضا به ایران زودتر صورت بگیرد.
به هر حال همانگونه که آقای امیرعبداللهیان نیز اشاره داشتند وزارت خارجه به عنوان دستگاه دیپلماسی و مسئول حمایت از حقوق کنسولی ایرانیان، مسئول به نتیجه رساندن این رایزنیها با دولت عراق است. از طرف دیگر با توجه به رسانهای بودن محمدرضا، توقع میرود وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز از او به عنوان یکی از اهالی رسانه حمایت کند. البته این حرفها به معنی نادیده گرفتن تلاشها برای آزادی محمدرضا نیست ولی من از مسئولین میخواهم که خودشان را جای ما بگذارند و بیش از ۴۰۰ روز رنج و بی خبری ما از شرایط ظالمانهای که علیه محمدرضا رفته است را درک نمایند و شرایط انتقال او به ایران، که خواستهای قانونی است، را بدون فوت وقت فراهم کنند.
منبع: فارس
چه روزگار سختی
خدایا به حق امامان معصومی که در عراق هستند، این جوان را نجات بده از دست ظالم
خدا لعنت کنه امریکا رو و هر کسی که با امریکاست
و احساس خطر کرده اند
در زندان های امریکا
اشخاصی بعد از جهار دهه بیگناه شناخته میشوند و
کسی جوابگو نیست .عادیست انجا
بیشترشون سیاه پوست ایند.
چون از لحاظ فرهنگی و اجتماعی حرفی برای گفتن نداریم.
از مسئولین تقاضا داریم آقای نوری رو به کشور عزیزمون برگردونن
به چه حقی و با چه مدرکی این کار رو کردن
آمریکای تروریست بی شرف رو چرا از عراق اخراج نمیکنن این سگ صفت چرا از منطقه ی ما گم نمیشه