اوایل جنگ تحمیلی بنی‌صدر اسلحه و مهمات به نیروهای مردمی نمی‌رساند. روزی شهید شاهرخ ضرغام سر راه او را گرفت و جلوی همه سکه یک پولش کرد.

یکی از دوستان شهید شاهرخ ضرغام یکی از شهدای دوران دفاع مقدس، تعریف می‌کند: «تازه جنگ شروع شده بود و شاهرخ کار‌های گروه را هماهنگ می‌کرد. همین طور این طرف و آن طرف می‌رفت تا بتواند امکانات بیشتری برای گروه خودش تهیه کند. 

روزی سوار بر موتور همراه شاهرخ به سمت آبادان می‌رفتیم. در نزدیکی روستای چوئبده متوجه حضور تعداد زیادی از نیرو‌های نظامی و انتظامی شدیم.

شاهرخ تعجب کرد و ایستاد. رفتیم جلو و گفتیم: «چه خبره؟» 

گفتند: «هلی‌کوپتر رئیس جمهور بنی صدر تا چند دقیقه دیگه میاد اینجا.» 

ما هم منتظر ماندیم. چند دقیقه بعد هلی‌کوپتر نشست و بنی صدر پیاده شد.

 اطرافیان هر یک چیزی می‌گفتند. شاهرخ هم با همان هیبت همیشگی در مسیر عبور رئیس جمهور قرار گرفت و با صدای رسای خودش گفت: «آقای بنی صدر! چرا به ما سلاح و مهمات نمی‌رسونید؟ نیرو‌های دشمن دارند شهر رو می‌گیرند. شما فرمانده کل قوا هستی. ۲۵ روزه داری این حرفا رو می‌زنی. پس این نیرو و تجهیزات کی می‌رسه؟ ما تانک احتیاج داریم تا شهر رو نگه داریم.»

بنی صدر لحظه‌ای ایستاد و قد و بالای شاهرخ را برانداز کرد. بعد گفت: «شما؟»

 شاهرخ هم گفت: «نیرو‌های مردمی آبادان هستیم.» 

بنی صدر هم در حالی که به راه خودش ادامه می‌داد، گفت: «جنگ باید دست فرمانده‌ها باشه. جنگیدن که بچه‌بازی نیست.»

شاهرخ هم در حالی که عصبانی شده بود، بلافاصله با صدای بلند گفت: «اگه جنگ بچه‌بازی نبود که کار دست شما نمی‌افتاد.»

بعد مکثی کرد و به حالت تمسخرآمیزی گفت: «می‌خوای اگه مشکل داری یه کیسه دست بگیریم و برات پول جمع کنیم؟»

بنی صدر که خیلی عصبانی شده بود چیزی نگفت و با همراهانش از آنجا رفت.

فردای آن روز دوباره به نیرو‌های ارتشی نامه نوشت که به هیچ عنوان به نیرو‌های مردمی حتی یک فشنگ تحویل ندهید!»

منبع: فارس

برچسب ها: جنگ تحمیلی ، بنی صدر
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۲۱:۱۱ ۲۶ ارديبهشت ۱۴۰۳
مطلب جالبی بود
چندتا از سرداران ایرانی گفتن بنی صدر خائن و خیانت کار و جاسوس نبود فقط تصمیمات اشتباه میگرفت و ضعف در مدیریت داشت و بی عرضه و بی کفایت بود