
باشگاه خبرنگاران جوان - زهرا داستانی؛ خبرنگار روزنامه هفت صبح در گزارشی درباره چالشهای مرگبار اینفلوئنسرهایی که برای جلب نگاه، دست به اقدامات خطرناک میزنند نوشت:
دوربین در حالت سلفی است و مرد جوانی را با پسزمینه یک دره عمیق نشان میدهد. مرد جوان در حالی که دمپایی ابری برند زارا به پا دارد، روی لبه صخره ایستاده و با زبان کُردی از دنبالکنندگان خود میپرسد: «وضعتان چونَه؟»
میل به «دیده شدن و شهرت» از طریق به اشتراک گذاشتن فیلمهایی از انجام اقدامات خطرناک با کمی چاشنی طنز و شوخی در شبکههای اجتماعی، فقط مختص به این مرد جوان نیست.
برای شخص دیگری، «خواهر» سوژه شوخیهای کلامی یا فیزیکی برادر است. شخص دیگری برای دیده شدن دست به دامان مادربزرگش شده، او را با خودرو در سطح شهر میچرخاند، مادر بزرگ به عابران پیاده طعنه میاندازد و نوه با اشتراکگذاشتن ویدیوهای شیرین کاری مادربزرگ، دنبالکنندگان بیشتری جلب میکند.
با سیری در ویدیوهای به اشتراکگذاشته شده در شبکههای اجتماعی توسط کاربران میتوان گفت که میل به دیده شدن، یک پدیده جهانی است و کاربرانی از سراسر دنیا برای دیده شدن در شبکههای اجتماعی به اقدامات خطرناکی مانند انجام چالشهای مرگبار، اجرای حرکات آکروباتیک غیرایمن، یا حتی تقلید از صحنههای خشونتآمیز دست میزنند.
چالش «خوردن پودر تاید»(Tide Pod Challenge) در سال ۲۰۱۸ در تیکتاک و توییتر گسترش یافت و منجر به مسمومیتهای شدید و انتقاد سازمانهای بهداشتی شد. نیویورک تایمز در گزارشی با اشاره به این چالش نوشت که «نوجوانان برای جلب توجه همسالان، خود را در معرض خطر قرار میدهند.»
چالش «شکستن جمجمه» (Skull Breaker Challenge) هم چالش دیگری بود که در سال 2020 میان کاربران آمریکایی تیک تاک باب شد و سپس در میان کاربران سایر کشورهای اروپایی گسترش یافت. این چالش توسط یک گروه سه نفری انجام میشد. به این شکل که یک نفر در وسط و دو نفر دیگر در دو طرف او میایستادند و در حالی که نفر وسط میپرید دو نفر دیگر او را فریب میدادند و به پاهای او ضربه میزدند تا او روی زمین بیفتد. این چالش باعث صدمات جسمانی جدی به افراد انجام دهنده این چالش در مدارس آمریکا شد. سی.ان.ان در گزارشی با پرداختن به این چالش، این اتفاق را ناشی از «فرهنگ بیپروایی در فضای مجازی» دانست.
تیک تاک مجبور شد تا فیلمهای حاوی یا تشویقکننده چالشهایی که منجر به آسیب میشوند را حذف کند و در یک بیانیه در رسانهها اعلام کرد که «هیچکس نمیخواهد دوستان یا خانوادهاش برای انجام یک شیرینکاری صدمه ببیند. این اتفاق خندهدار نیست و فیلمهای حاوی این مضامین از تیک تاک حذف میشوند.»
کاربران شبکههای اجتماعی در اروپا هم از این قافله عقب نماندهاند. سال ۲۰۰۵ «چالش سیلی شاد» در میان کاربران انگلستانی و فرانسوی رواج پیدا کرد. در این چالش، افراد از خود در حال سیلی زدن یا حمله به افراد غریبه در ملأعام فیلم گرفتند و آن را در شبکههای اجتماعی به اشتراک گذاشتند. این چالش منجر به آسیبهای جسمانی شد و حتی چالشهای قانونی بین فرد سیلی زننده و فرد قربانی ایجاد کرد.
در هند، چالش «قطارسواری» (Train Surfing) به یک معضل تبدیل شد و رسانهها از مرگ حداقل ۵۰نوجوان در سال ۲۰۲۲ گزارش دادند. در چین، پلتفرمهایی مانند دوئین با حذف ویدیوهای خطرناک مانند «چالش بلعیدن فلفل تند» مقابله کردند، اما کاربران همچنان به روشهای خلاقانه و خطرناک برای جذب مخاطب ادامه میدهند.
جلب توجه، شهرت و معروفیت، امیالی هستند که اغلب افراد در نهان خود به آن میل و رغبت دارند. این امیال، خاص عصر جدید و دنیای امروز نیست، اما شبکههای اجتماعی رسیدن به این امیال را دسترسپذیرتر کردهاند. «جسارت، اعتماد به نفس و انگیزه» رمز موفقیت برای دستیابی به شهرت و معروفیت در شبکههای اجتماعی است. ویژگیهایی که میتواند فرد را وادار کند که پشت دوربین ظاهر شود، سخنرانی کند یا به اقدامات خطرناکی مثل سیلی زدن به عابران پیاده یا بالا رفتن از کوه بدون تجهیزات دست بزند. اما چه عاملی باعث تقویت شدن این ویژگیها میشود؟ روانشناسان آن را «مشوق» مینامند.
دکتر علی فراهانی، روانشناس و عضو هیأت علمی دانشگاه میگوید: «همان طور که در دنیای امروز گرانترین کالا «توجه» است. شرکتها و کسب و کارهای بزرگ در دنیا برای اینکه توجه مردم را بهدست بیاورد حاضر هستند هزینه بسیار زیادی را تقبل کنند. پس مشوقی بالاتر از «توجه» برای انسان وجود ندارد. حالا یک فرد توانسته در گوشهای از ایران توجه میلیونها ایرانی را به خود جلب کند، پس حالا که توانسته ابزار لازم برای جلب توجه را پیدا کند، چرا این کار را ادامه ندهد؟»
به گفته این روانشناس، تلاش برای دیده شدن و جلب توجه لزوما برای همه افراد برنامهریزی شده نیست. او میگوید: «ممکن است فرد به واسطه شرایط فرهنگی، جغرافیایی، تحصیلی خود، عادتها و رفتارهایی داشته باشد که در سطح جامعه رفتار خاصی به نظر برسد. ممکن است فردی که در کوهستان به دنیا آمده و در آن بزرگ شده، صخره نوردی بدون تجهیزات برایش یک امر روزمره باشد اما این رفتار برای دیگران یک امر خاص به نظر برسد که قابل توجه است. حال با به اشتراک گذاشتن آن میتواند توجه بسیار زیادی را به خود جلب کند.»
جلب توجه بسیاری از کاربران شبکههای اجتماعی به افرادی که فیلمهایی از اقدامات خطرناک یا غیر معمول خود در شبکههای اجتماعی به اشتراک میگذارند، باعث شده که موج انتقادات نیز به سمت آنها روانه شود یا حتی برخی شخصیت این افراد را تحلیل و بررسی کنند. مرتضی طاهری استاد دانشگاه تهران به خبرگزاری میزان گفته است: «از لحاظ روانشناختی، این افراد اغلب خصوصیاتی دارند که آنان را به سمت انجام رفتارهای خطرناک و عجیب سوق میدهد.
بسیاری از آنان تمایل شدیدی به جلب توجه و نیاز به تایید اجتماعی دارند، که در روانشناسی بهعنوان «نیاز به پذیرش» شناخته میشود. این نیاز میتواند در افرادی با اعتمادبهنفس پایین یا کسانی که احساس ارزشمندی از سوی دیگران برایشان حیاتی است، تشدید شود. از طرف دیگر، برخی از این افراد دارای ویژگیهای شخصیتی همچون ریسکپذیری بالا، تمایل به تجربهطلبی و هیجانجویی هستند. آنها ممکن است بهدنبال ترشح آدرنالین در فعالیتهای پرخطر باشند و انجام چنین کارهایی برایشان تبدیل به راهی برای تخلیه روانی یا فرار از چالشهای زندگی روزمره شده باشد.»
اما دکتر فراهانی معتقد است که نمیتوان بدون داشتن اطلاعات دقیق از این افراد، به این راحتی اظهار نظر کرد. او میگوید: «لزوما نمیتوان به دنبال اختلالات روانشناختی در فرد بود. نمیتوان گفت که حتی آنها دارای شخصیت نمایشی هستند. ممکن است شخصی کم حرف و منزوی باشد، شخصیت نمایشی هم ندارد اما انگیزهای در او پدیدار شده و شروع به تولید محتوا در شبکه اجتماعی کرده و توانسته جلب توجه کند. در اینجا آنچه اهمیت دارد، «انگیزه یا مشوق» است. توجه برای همه جذاب است و ممکن است برای بعضی از افراد، «توجه» انگیزه باشد، اما برای برخی دیگر عواید مالی حاصل از توجه انگیزه است.»
او ادامه میدهد: «لزوما انگیزهها را نباید در ویژگیهای شخصیتی فرد جستوجو کرد. ما هیچ اطلاعاتی از شخصیت اینفلوئنسری که بدون تجهیزات صخرهنوردی میکند، نداریم. بنابراین نمیتوانیم بگوییم که این ویژگیهای شخصیتی او است که باعث شده دست به چنین اقدامی بزند تا توجه بهدست آورد. با این حال روانشناسان به دنبال پاسخ سوالاتی درباره افرادی که بسیار تلاش میکنند خود را در شبکههای اجتماعی بروز دهند و جزء جزء زندگی خود را با دیگران به اشتراک بگذارند، هستند. آیا زندگی این فرد خوب است؟
آیا او آرامش نسبی درونی دارد؟ آیا احساس ارزشمندی میکند؟ چراکه اگر احساس ارزشمندی در فرد بالا باشد، احساس ارزشمندی با تلاش افراطگونه برای نمایش آن همخوانی ندارد، پس یعنی فرد در تنهایی خود شرایط خوبی را تجربه نمیکند و این آسیب است.»
اما اگر میخواهیم در این پدیده به دنبال آسیب باشیم باید آن را در بینندگان و مخاطبان این محتواها جستوجو کنیم. افرادی که راحت و ارزان توجه خود را در شبانه روز به این ویدیوها در شبکههای اجتماعی میفروشند. این روانشناس میگوید: «از دید روانشناختی بینندگان این محتواها قابل بررسی و تحلیل هستند. اینکه چرا یک فرد به سادگی توجه میلیونها ایرانی را به خود جلب میکند و این توجه به مشوقی تبدیل میشود که او را در دومینوی تلاش برای از دست ندادن این توجه میاندازد.»
هرچند روانشناسان معتقدند که عمر جلب توجهها با اشتراک این ویدیوها در شبکههای اجتماعی بسیار کوتاه است و مخاطبان از دیدن یک سریال تکراری خسته میشوند و تماشای صحنههای تکراری هیجان سابق را در آنها بیدار نمیکند، اما معتقدند باید متولیان فرهنگی و نهادهای تصمیمگیرنده درباره فضای مجازی درباره نمایش ویدیوها برای سنین مختلف برنامه داشته باشند.