در شب قدر در ابتدا از خودِ «خدا» بخواهیم اندازهاش را برای ما بگوید تا حدی که دل ما روشن شود. با درس و بحث و کتاب نمیتوان ربّ را فهمید. تشخیص ربّ عالم، یک «دلِ بیدار» میخواهد. شب قدر شرایط به گونهای است که خدا کمک میکند اینها را بفهمیم. خیلی مقام بلندی است که آدم بفهمد جهان ربّ دارد و این ربّ حکیم در زوایای حیاتش حاضر است.
دوم از خدا بخواهیم اندازهٔ «خودمان» را به ما بفهماند. در شب قدر انسان باید به بصیرتی برسد که بفهمد «بنده» است؛ این که من مرد هستم یا زن، بیپول هستم یا پولدار و... همه دروغ و سراب است. انسان باید در شب قدر از خدا بخواهد که قدرش را به او بنمایاند که اگر هرکسی، قدر خود را بفهمد دیگر برای چیزهای بیارزش تلاش نمیکند. این که ما بنده هستیم در شب قدر برای انسان باید مشخص شود؛ البته کار مشکلی است، اما باید به خدا التماس کرد که خدایا «بندگی» مرا به من نشان بده.
سوم اینکه از خدا بخواهیم که قدر و اندازهٔ این «دنیا» را هم به ما بفهماند. دنیا «متاعِ غرور» است، محل «امتحان» است. باور کنید که اگر این سه چیز را شما در شب قدر بگیرید از مرز «انسانِ طبیعی» بیرون میآیید؛ یعنی نسبت به افراد معمولی ادراک بسیار بالایی پیدا میکنید.
برگرفته از «تفسیر سوره قدر» استاد اصغر طاهرزاده.
منبع: ایسنا
می بینیم که سوره ی یاسین که قلب قرآن وحرزی قوی برای دور ماندن از بلایا هست در اول جزء۲۳
آمده که شاید نشانه ای بوده باشدکه مردم خود راباتمسک کردن به این سوره ،بتوانند رحمت خداوند را درسرنوشت خود وارد نمایند.
مخصوصا که در آخر سوره ی قبلی آن صحبت از بسته شدن زندگی انسان با مرگ اشاره شده باشد و این شب بیست وسوم شب
مهمی در بقا وفنای زندگی دنیوی انسان به حساب می آید.