خانواده یک اجتماع کوچک است و استحکام پیوندهای این اجتماع کوچک در پیشرفت انسان در زمینههای مادّی و معنوی تأثیر بسزایی دارد. هنگامی که اجتماعات کوچک خویشاوندی نیرومند شد، اجتماع عظیم آنها نیز عظمت می یابد و از هر نظر قوی خواهد شد. به همین دلیل، اسلام که آیینی اجتماعی است به موضوع «صله رحم» اهمّیّت زیادی داده و صله رحم را از واجبات و قطع رحم را از محرّمات و گناهان بزرگ شمرده است.
رسول خدا (ص) در ضمن توصیههایی که به مناسبت ماه مبارک رمضان و درباره مراقبتهای اخلاقی این ماه ایراد کرده اند؛ میفرماید: «هر کس در این ماه با خویشان خود بپیوندد، خدا او را در قیامت به رحمت خود واصل گرداند و هر کس در این ماه رابطه اش را با خویشان خود قطع کند، خداوند در قیامت رحمت خود را از او دریغ نماید».
حجت الاسلام احمد حیدری از کارشناسان حوزه علمیه قم در مقالهای به تبیین این موضوع پرداخته و آورده است: «الَّذِینَ یَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مِیثاقِهِ وَ یَقْطَعُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ وَ یُفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ أُولئِکَ هُمُ الْخاسِرُونَ؛ کسانی که پیمان خدا را پس از آن که محکم ساختند، می شکنند، و پیوندهایی را که خدا دستور داده بر قرار سازند قطع می نمایند، و در جهان فساد می کنند، اینها زیانکارانند».
خداوند در این آیه در صدد برشمردن اوصاف فاسقان است و با ذکر سه صفت فاسقان را معرفی می کند؛ می فرماید: فاسقان کسانی هستند که: ۱. پیمان خدا را پس از آن که محکم ساختند، می شکنند؛ ۲. پیوندهایی را که خدا دستور داده بر قرار سازند، قطع می نمایند؛ ۳. در جهان فساد می کنند.
گرچه آیه فوق از احترام به همه پیوندهای الهی سخن می گوید، ولی بدون شک پیوند خویشاوندی یک مصداق روشن آن است. اسلام نسبت به صله رحم و کمک و حمایت و محبت نسبت به خویشاوندان اهمیت فوق العاده ای قائل شده است و قطع رحم و بریدن رابطه از خویشان و بستگان را شدیدا نهی کرده است.
منظور از وصل کردن، ادامه روابطی است که خداوند میان خود و بندگانش و یابندگان با یکدیگر بطور طبیعی و فطری قرار داده است، و به تعبیر دیگر خدا دستور داده، این رابطههای فطری و طبیعی محافظت و پاسداری شود، ولی گنهکاران آن را قطع می کنند.
خانواده یک اجتماع کوچک است و استحکام پیوندهای این اجتماع کوچک در پیشرفت انسان در زمینههای مادّی و معنوی تأثیر بسزایی دارد. به همین دلیل، اسلام که آیینی اجتماعی است به موضوع «صله رحم» - که همان تقویت پیوندهای اجتماع خانوادگی و فامیلی می باشد - اهمّیّت زیادی داده و صله رحم را از واجبات و قطع رحم را از محرّمات و گناهان بزرگ شمرده است.
علت اینکه اسلام نسبت به نگهداری و حفظ پیوند خویشاوندی این همه پافشاری کرده، این است که همیشه برای اصلاح، تقویت، پیشرفت، تکامل و عظمت بخشیدن به یک اجتماع بزرگ، چه از نظر اقتصادی یا نظامی، و چه از نظر جنبه های معنوی و اخلاقی، باید از واحدهای کوچک آن شروع کرد؛ با پیشرفت و تقویت تمام واحدهای کوچک، اجتماع عظیم، خود به خود اصلاح خواهد شد.
اسلام برای عظمت مسلمانان از این روش به نحو کامل بهره برداری نموده است، دستور به اصلاح واحدهایی داده که معمولا افراد از کمک و اعانت و عظمت بخشیدن به آن روگردان نیستند. زیرا تقویت بنیه افرادی را توصیه می کند که خونشان در رگ و پوست هم در گردش است، اعضای یک خانواده اند، و پیداست هنگامی که اجتماعات کوچک خویشاوندی نیرومند شد، اجتماع عظیم آنها نیز عظمت می یابد و از هر نظر قوی خواهد شد. شاید حدیثی که می گوید: «صله رحم باعث آبادی شهرها می گردد؛ صِلَةُ الرَّحِمِ تَعْمُرُ الدِّیَارَ»، اشاره به همین معنی باشد.
به تعبیر دیگر اسلام روی مسأله وحدت و انسجام خیلی سرمایه گذاری می کند. به همین جهت وحدت را چند مرحله ای کرده است. مرحله اوّل وحدت در خانواده و مرحله دوم وحدت در بین فامیلها و مرحله بعد وحدت در کل مؤمنان وجامعه اسلامی است. چرا که همیشه برای اصلاح، تقویت و پیشرفت جامعه، وحدت، از ضروریّات است.
در اهمّیّت این موضوع همین قدرکافی است که قرآن مجید مکرّر به خصوص در این باره سخن گفته و متذکّر شده است که روز رستاخیز از انجام این فریضه (صله رحم) سؤال خواهد شد و افراد درباره آن مسؤول خواهند بود؛ آنجا که می فرماید: «و از خدایی بپرهیزید که [همگی به عظمت او معترفید و]هنگامی که چیزی از یکدیگر می خواهید، نام او را می برید. [و نیز]از [قطع رابطه با]خویشاوندان خود پرهیز کنید! زیرا خداوند مراقب شماست».
بیشتر مردم صله رحم را مستحبّ می دانند و حال آنکه صله رحم یکی از واجبات و قطع رحم یکی از گناهان کبیره است. زشتی و گناه قطع رحم به حدّی است که امام سجّاد علیه السّلام به فرزندش نصیحت می کند که از همنشینی با پنج گروه دوری کن، یکی از آن پنج گروه کسانی هستند که قطع رحم کرده اند.
امام سجّاد علیه السّلام میفرماید: فرزندم! پنج کس را در نظر داشته باش و با آنها همراه و هم صحبت و رفیق راه مشو ... و از مصاحبت قطع رحم کننده دوری کن، چرا که من او را در سه جای قرآن ملعون یافتم.
آیه ۲۲و۲۳ سوره محمّد:، اما اگر روی گردان شوید آیا جز این انتظار می رود که در زمین فساد کنید و قطع رحم نمائید * آنها کسانی هستند که خداوند از رحمت خویش دورشان ساخته، گوش هایشان را کر و چشم هایشان را کور نموده است.
آیه ۲۵ سوره رعد: و آنها که عهد الهی را پس از محکم کردن می شکنند، و پیوندهایی را که خدا دستور برقراری آن را داده قطع می کنند و در روی زمین فساد می نمایند، لعنت برای آنهاست و بدی [و مجازات]سرای آخرت.
آیه ۲۷ سوره بقره: [فاسقان آنها هستند که]پیمان خدا را پس از آن که محکم ساختند، می شکنند، و پیوندهایی را که خدا دستور داده بر قرار سازند، قطع می نمایند، و در جهان فساد می کنند، اینها زیانکارانند».
به هر حال قرآن نسبت به قاطعان رحم و برهم زنندگان پیوند خویشاوندی تعبیرات شدیدی دارد.
اهمّیت صله رحم تا حدّی است که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله میفرماید: «صله أرحام خود کنید حتی اینکه با سلام کردن باشد»؛ و در حدیثی دیگر میفرماید: «پیوند با خویشاوندان شهرها را آباد می سازد، و بر عمرها می افزاید، هر چند انجام دهندگان آن از نیکان نباشند».
ایشان در جای دیگری میفرمایند: «سه گروه هستند که هرگز داخل بهشت نمی شوند، شراب خواران، ساحران و قطع کنندگان رحم».
امیر المومنین علیه السلام در فرازی از خطبه ۲۳ نهج البلاغه میفرماید: «ای مردم! انسان هر اندازه که ثروتمند باشد، از بستگان و اقوام خود بی نیاز نیست که از وی با زبان و دست دفاع کنند، خویشاوندان بزرگترین گروهی هستند که از انسان پشتیبانی می کنند، و پراکندگی و ناراحتی او را از بین می برند، در آن هنگام که حادثهای پیش آید آنها نسبت به او پر عاطفه ترین مردمند و نام نیکی که خداوند در بین مردم برای شخص عطا فرماید، بهتر از ثروتی است که کسی برای دیگری به ارث می گذارد».
امام در این بخش از خطبه، به اغنیا و افراد پردرآمد توصیه میکند که به بستگان خویش کمک کنند و یادآور میشود که خویشاوندان هرکس بزرگترین گروهی هستند که از او پشتیبانی می کنند و پریشانی و مشکلات او را از میان می برند و به هنگام بروز حوادث سخت، نسبت به او، از همه، مهربان ترند.
آری، زندگی فراز و نشیبهایی دارد و حوادث تلخ و ناگوار و گاه طوفان های سخت، که هیچ انسانی، به تنهایی، توانایی ایستادگی در برابر آن را ندارد. عقل و درایت ایجاب می کند که انسان، در حال سلامت و آرامش، به فکر آن روزها باشد.
حال، چه کسی بهتر از بستگان و خویشاوندان انسان است که از او در چنین حالاتی، حمایت کنند؟ ولی آیا بدون نیکی به آنها و حمایت مالی و معنوی و ابراز مراتب محبّت و دوستی نسبت به آنان، می تواند حمایت شان را برای چنین روزهایی جلب کند؟ به یقین، نه. پس چه بهتر که هر انسانی، با بذل بخشی از امکانات مادّی خود، پیوندهای محبّت و دوستی با خویشاوندان خویش را محکم سازد تا در برابر حوادث و طوفان های سخت تنها نماند.
درست است که نیکی به دیگران نیز آثاری را دارد که «انسان بنده احسان است»، ولی بی شک بستگان انسان نسبت به این امر اولویت دارند. علاوه بر این، زمینههای محبّت، در آنها، آماده تر است.
امام علی علیه السّلام در نامه ای به امام حسن مجتبی علیه السّلام سخن جامعی در این زمینه بیان فرموده، و فایده توجّه به اقوام و بستگان را چنین شرح می دهد: «قبیله و بستگانت را گرامی دار! زیرا آنها، بال و پر تو هستند که به وسیله آن، پرواز می کنی، و اصل و ریشه ات هستند که به آن، باز می گردی، و دست و بازوی تو هستند که با آن، به دشمن حمله می کنی».
امیر المومنین علیه السلام در ادامه خطبه ۲۳ میفرماید: «آگاه باشید نباید از بستگان بی نوای خود رو برگردانید، و از آنان چیزی را دریغ کنید که نگاهداشتنش زیادی نمی آورد و از بین رفتنش کمبودی ایجاد نمی نماید، آن کس که دست دهنده خویش را از بستگانش باز دارد، تنها یک دست از آنها باز داشته، اما از خویشتن دستهای فراوانی برگرفته است، و آن کس که نسبت به بستگانش متواضع و نرمخو و پر محبّت باشد، دوستی اقوامش ادامه خواهد یافت».
در این بخش خطبه، بار دیگر، امام علیه السّلام مردم - به خصوص افراد متمکّن را - به کمک کردن نسبت به بستگان و خویشاوندان، تشویق و ترغیب می کند، و با سه تعبیر مختلف، بر این مسأله تأکید می نهد.
نخست می فرماید: «آگاه باشید! هیچ یک از شما، نباید از بستگان نیازمند خود رویگردان شود و از آنان، چیزی را دریغ دارد، که نگه داشتنش مایه فزونی نیست و از بین رفتنش کمبودی برای او نمی آورد».
این تعبیر، ممکن است که اشاره به یکی از این دو معنا باشد: یا اشاره به جنبه معنوی این کار باشد که محروم ساختن بستگان از امکاناتی که در اختیار دارد، برکت را از مال و زندگی انسان بر می چیند و مایه فزونی مال و ثروت او نمی شود و بر عکس، کمک کردن به آنان، برکات الهی را به دنبال دارد و نقیصه ظاهری، به زودی، به لطف پروردگار، جبران می شود؛ و یا اشاره به جنبه ظاهری و مادّی این کار است، چرا که مشکلات بستگان و خویشاوندان، به هر حال، به انسان منتقل می شود و فکر او را آزار می دهد و روح او را به خود مشغول می دارد و آبرو و حیثیت او را به خطر می اندازد و در مجموع، مشکلات زندگیش را بیشتر می کند، پس چه بهتر که به یاری آنها بشتابد که هم ثواب آخرت و هم برکات دنیوی و ذکر خیر و آبرو و شخصیت و آرامش خاطر برای خود کسب کند.
در حدیث آمده است که علی علیه السّلام فرمود: «برکت، در مال کسی است که زکات بدهد، و با مؤمنان مواسات کند و نسبت به نزدیکان صله رحم به جا آورد».
حضرت، در تعبیر و بیان دوم می فرماید که: چرا انسان، از کمک کردن به عشیره و بستگانش، چشم بپوشد، در حالی که زیان و خسران بزرگی دامن او را می گیرد؟! «آن کس که دست دهنده خویش را از بستگانش، باز دارد تنها، یک دست را از آنها باز داشته و در مقابل، آنان دست های بسیاری از کمک کردن به او، باز می دارند».
هیچ عاقلی، دست به چنین کاری نمی زند و حاضر نمی شود که سود بزرگی را از خود، به خاطر از دست دادن منافع کوچکی، دور کند.
حضرت در سومین و آخرین تعبیر به نکته دیگری اشاره کرده، می فرماید: «آن کس که نسبت به بستگانش متواضع و نرمخو و پر محبّت باشد، دوستی آنان را برای خود همیشگی خواهد ساخت».
بسیار دیده ایم که از میان یک فامیل یا قبیله، فرد یا افرادی، متمکّن می شوند و به خاطر تکبّر و بخل، از همه بستگان خود فاصله می گیرند و دوستان دیروزشان، مبدّل به دشمنان امروز می شوند، در حالی که اگر به شکرانه دین نعمت ها، فروتنی و سخاوت را در برنامه خود قرار می دادند، نه تنها از محبت شان کاسته نمی شد، بلکه فزونی می یافت.
گرچه در آیات و روایات، مسأله صله رحم و برقرار ساختن رابطه صحیح با خویشاوندان به عنوان یک وظیفه الهی و انسانی، مطرح شده که باید با انگیزههای الهی، به سراغ آن رفت، ولی بی شک، انجام این وظیفه الهی و انسانی، برکات فراوانی از نظر ظاهر نیز در بر دارد که در فرازهای اخیر خطبه فوق (خطبه ۲۳)، با تعبیرات بسیار پر معنا و زیبایی، به آن اشاره شده است.
مهم این است که انسان، بتواند این پیوند را محکم کند و با کارهای اشتباه موجب قطع آن نشود. انسان، باید هنگام نعمت و آرامش به خویشاوندان خود نیکی کند، تا در هنگام بروز مصیبت و ظهور بحران ها و طوفان ها، به حمایت او برخیزند. حقیقت، این است که غلبه بر بسیاری از مشکلات زندگی، کار یک فرد نیست و حمایت گروه یا گروه هایی را می طلبد. حال، چه کسی بهتر از اقوام و بستگان و خویشاوندان هستند که هم یکدیگر را به خوبی می شناسند و هم پیوند خون و عاطفه، آنها را به هم مربوط ساخته است؟! امّا افسوس که بسیاری از افراد، همین که به نوایی رسیدند، همه این مسائل را فراموش کرده و از آنان فاصله می گیرند و این ذخایر روز بیچارگی را از دست داده و سنگر خود را در برابر حوادث سخت در هم می شکنند. تعبیرات لطیفی که در روایات آمده است، دقیقا ناظر به همین معانی است.
در حدیثی از امام باقر علیه السّلام می خوانیم که فرمود: «صله رحم و نیکی با همسایگان، دارایی را فزونی می بخشد».
در روایت دیگری از همان امام همام علیه السّلام چنین آمده است: «صله رحم، اعمال انسان را [در ثواب]پربار می کند و اموال او را نمو می دهد و بلاها را برطرف ساخته و حساب قیامت را آسان می کند و مرگ را به تأخیر می اندازد». در مقابل، قطع رحم و بریدن پیوندهای خویشاوندی، آثار دردناکی در زندگی انسان، در دنیا، و مجازات سختی در آخرت برای او دارد.
ظاهر رحم که در روایات آمده، تمام ارحام را شامل می شود و دلیلی نداریم که فقط طبقه اوّل ارث، داخل ارحام باشد و طبقات دیگر داخل نباشد. منتها چگونگی صله مختلف است یعنی صلهای که درباره درجه اوّل مثل پدر، مادر و فرزند است، غیر از آن صله ای است که درباره وابستگان درجه دوم است.
صله یک معنای عرفی دارد که داشتن نوعی رابطه است که این رابطه مختلف است، گاهی رابطه به این است که زندگی پدر و مادری را که در مضیقه هستند تأمین کند، (وجوب نفقه مصداق صله رحم است). گاهی وجوب نفقه نیست، بلکه خبر داشتن از بیماران آنها و کمک کردن به گرفتاریها و مشکلات آنها در حد توان، مصداق صله است. گاهی با یک سلام، صله رحم صورت می گیرد، به عبارت دیگر طوری باشد که او را بیگانه ندانند.
منظور این است که پیوند محبّت، برقرار باشد و خویشاوندان در مشکلات، به یاری هم بشتابند و از حال هم غافل نشوند و در شرایط مختلف، به مقتضای آن شرایط، عمل کنند. حتّی گاه می شود با یک تلفن، بخشی از تکلیف صله رحم انجام می گیرد.
جای گفتگو نیست که انجام هر فریضه ای مشروط به این است که مسائل مهمتر از آن از بین نرود؛ موضوع صله رحم نیز از این قانون مستثنا نیست.
هرگاه ارتباط و رفت و آمد با کسانی که در مسیر زندگی خود مقرّرات مذهبی را رعایت نمی کنند، سبب شود که آنان در وضع زندگی خود تجدید نظر کنند و کم کم به اصول و موازین پایبند شوند و یا لااقل این رفت و آمدها اثر سویی در روحیه خود انسان و وضع خانواده او نگذارد، در این صورت رعایت پیوند خویشاوندی لازم است و باید این فریضه الهی را انجام داد.
ولی اگر برعکس به جای این که انسان در روحیّه آنان اثر بگذارد، معاشرت با آنها سبب شود که انسان تحت تأثیر افکار و روحیّات فاسد و زندگی آلوده آنان قرار گیرد، در این صورت، چون سعادت او در خطر است، ناچار باید این فریضه را به خاطر یک امر مهمتر بطور موقّت ترک گوید.
منبع: ایرنا