حجتالاسلام والمسلمین مهدی یعقوبی گیلانی درمورد این سوال و شبهه برخی از افراد که آیا واقعاً اسلام دین آسانی است؟ بیان کرد: میخواهیم به این شبهه و معنای این جمله بپردازیم که میگویند و در روایات ما هست که اسلام دین آسانگیری است و سخت گیری نمیکند به چه معناست؟
سهلگیری به چه معناست؟
آیا سهلگیری به این معناست که چون بیماریهایی مثل کرونا و... وجود دارند تا پایان یافتن چنین مشکلات و بیماریهایی میتوان روزه نگرفت؟ و میان حلال و حرام در این ایام فرقی نیست و فقط باید خودمان را نجات دهیم یا اینکه ما معنای سهلگیری و تساهل در اسلام را خوب متوجه نشدهایم.
جواب به این سوال از زبان شهید مطهری
شهید مطهری میفرمایند:
پیامبر اکرم صل الله علیه وآله والسلم مىفرمودنذ: « بُعِثْتُ عَلَى الشَّریعَةِ السَّمْحَةِ السَّهْلَةِ »«خدا مرا بر شریعت و دینى مبعوث کرده است که با سماحت (باگذشت) و آسان است.» دین اسلام سماحت دارد. به یک انسان مىگویند «سماحة» یعنى انسان باگذشت، ولى «دین باگذشت است» یعنى چه؟ مگر دین هم مىتواند باگذشت باشد؟
این کارشناس مذهبی گفت: دین هم، باگذشت است ولى اصولى دارد.
یعنى یک دینِ یک دنده لجوج بىگذشت نیست، در جایش گذشت دارد. یا مىگوید روزه واجب است. واقعاً اگر انسان بدون عذر، روزههاى خود را بخورد گناه مرتکب شده است. ولى مىبینیم همین دین در جاى خودش گذشت زیادى نشان مىدهد:
«یُریدُ اللَّهُ بِکُمُ الْیُسْرَ وَ لا یُریدُ بِکُمُ الْعُسْرَ». در مورد روزه است؛ مسافر هستى، در مسافرت روزه گرفتن براى تو سخت است، روزه نگیر، بعد قضایش را بگیر.
«یُریدُ اللَّهُ بِکُمُ الْیُسْرَ». مریض هستى: «وَ مَنْ کانَ مَریضاً اوْ عَلى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ ایّامٍ اخَرَ یُریدُ اللَّهُ بِکُمُ الْیُسْرَ وَ لا یُریدُ بِکُمُ الْعُسْرَ»
یعنى دینى است باسماحت و باگذشت. حتى وقتى خوف ضرر دارى (لازم نیست صددرصد یقین داشته باشى) و ممکن است این خوف از گفته یک طبیب فاسق یا کافر در دل تو پیدا بشود، ولى به هر حال این خوف و نگرانى در قلب تو پیدا شده است.
حجتالاسلام والمسلمین یعقوبی گیلانی تصریح کرد: اگر تو خودت در قلب خودت احساس مىکنى که خوف دارى که نکند این روزه بیمارى تو را تشدید کند، همین کافى است و لازم نیست از کَس دیگر بپرسى. حتى براى یک پیرمرد یا پیرزن یا یک زن مُقرِب (یعنى زن حاملهاى که نزدیک وضع حمل اوست) لزومى نیست که خوف ضرر باشد. یک پیرمرد یا پیرزن ممکن است خوف ضرر هم نداشته باشد ولى [چون]به حد پیرى و فرتوتى رسیده است [روزه بر او واجب نیست]. این، سماحت و گذشت است.
روزه عبدالکریم حائری با حالت پیری
این کارشناس مذهبی ادامه داد: مرحوم آیت اللّه حاج شیخ عبد الکریم حائرى اعلى اللَّه مقامه در آخر عمر که پیرمرد بود و روزه برایش سخت بود، روزه مىگرفت. به ایشان گفته بودند: چرا شما روزه مىگیرید؟ شما خودتان در رساله نوشتهاید و فتواى خودتان است که بر شیخ و شیخه روزه واجب نیست. آیا فتوایتان عوض شده است یا هنوز خودتان را شیخ (یعنى پیر) حساب نمىکنید؟ گفت: نه، فتوایم تغییر نکرده است. خودم هم مىدانم پیرم. پس چرا افطار نمىکنید؟ گفت: آن رگ عوامىام نمىگذارد.
(اسلام) دینى است عملى، دین غیر عملى نیست. اتفاقاً از نظر آنهایى که از بیرون دارند نگاه مىکنند، یکى از چیزهایى که به موجب آن اسلام همه را جذب مىکند همین سهولت و سماحت این دین است.
لغو روزه در صدر اسلام به خاطر عسر
حجتالاسلام والمسلمین یعقوبی گیلانی ادامه داد: در صدر اسلام که تازه تکلیف روزه آمده بود، در ماه رمضان جنگ بدر پیش آمد. پیغمبر اکرم صل الله علیه وآله والسلم فرمودند: چون در حال سفر هستید نباید روزه بگیرید. مردم مىگفتند: چطور مىشود ما در ماه رمضان روزه نگیریم؟! واقعاً ناراحت بودند که روزه خودشان را افطار کنند.
شهید مطهری اشاره به مسلمانان صدر اسلام دارند که وقتی به خاطر سفر و عسر جنگ روزه را به امر الهی لغو نمودند چگونه مسلمانان ناراحت شدند که صد البته این نشان از ایمان مسلمانان صدر اسلام بود ولی شهید مطهری از عدهای هم به خاطر حقیر و کوچک شمردن روزه در زمان حال شکایت میکنند که بسیار شنیدنی است.
استخفاف روزه در زمان حال
او گفت: شهید مطهری در این زمینه میفرمایند: روزه را نباید استخفاف کرد و سبک شمرد. بعضى روزه را به شکلى مىگیرند (حالا این شوخى است) که- العیاذباللَّه- اگر من به جاى خدا بودم اصلًا روزه اینها را قبول نمىکردم. من افرادى را سراغ دارم که اینها در ماه رمضان شب تا صبح را نمىخوابند، اما نه براى اینکه عبادت کنند، بلکه براى اینکه مدت خوابشان پُر نشود؛ تا صبح مدام چاى مىخورند و سیگار مىکِشند، اول طلوع صبح که شد نمازشان را مىخوانند و مىخوابند، چنان بیدار مىشوند که نماز ظهر و عصر را با عجله بخوانند و بعد بنشینند سر سفره افطار. آخر این چه روزهاى شد؟! آدم شب تا صبح را نخوابد براى اینکه در حال روزه حتماً خواب باشد و رنج روزه را احساس نکند. آیا این استخفاف به روزه نیست؟! به عقیده من مثل فحش دادن به روزه است. یعنى اى روزه! من اینقدر از تو تنفر دارم که مىخواهم رویت را نبینم!.
ما حج مىکنیم ولى به آن استخفاف مىکنیم، روزه مىگیریم و به آن استخفاف مىکنیم، نماز مىخوانیم و به آن استخفاف مىکنیم، اذان مىگوییم و به آن استخفاف مىکنیم. اینها همه استخفاف است.
حال که بحث استخفاف روزه و بی احترامی به روزه شد این نکته را هم خدمت شما عزیزان از زبان شهید مطهری درباره روزه داری پیامبر صل الله علیه وآله والسلم توضیح دهم.
روزه پیامبر اسلام
حجتالاسلام والمسلمین یعقوبی گیلانی گفت: آن روزهای که ما میگیریم و به قول شهید مطهری به نوعی به روزه فحش میدهیم کجا و روزهای که پیامبر اکرم صل الله علیه وآله والسلم میگرفتند کجا؟
پیغمبر صل الله علیه وآله والسلم زندگى بسیار مخفّفى داشتند. اگر زندگىشان مخفّف نبود، نمىتوانستند اجتماع خودشان را رهبرى کنند. روزه مىگرفتند، آیا وقت افطار مثل ما بودند که باید سماور یک طرف بجوشد و ... اگر نباشد درست نیست؟
اصلًا روزى که روزه داشتند با روزى که روزه نداشتند فرقی نمی کرد. تازه بعد از نماز عشاء و احیاناً یک ساعت و نیم از شب گذشته به منزل مىآمدند.
این کارشناس مذهبی تصریح کرد: انس بن مالک خدمتگزار حضرت صل الله علیه وآله والسلم مىگوید: غذاى ایشان غالباً یک کاسه شیر و یا یک قرص نان بود. وقتى که مىآمدند یک چنین غذاى سادهاى مىخوردند و بعد به کار خودشان مىپرداختند. کم مىخوردند و چون کم مىخوردند، دو ساعت که مىخوابیدند استراحتشان کامل شده بود، بعد بیدار مىشدند و باز خدا را عبادت مىکردند.
او ادامه داد: به نصّ قرآن مجید گاهى دو ثلث از شب را نمىخوابیدند. قرآن که نازل شد، در جایى نازل شد که مردم همه شاهد بودند و اگر چنین چیزى نبود دشمن اعتراض مىکرد و دوست هم که نمىتوانست باور کند، مىگفت ما که مىبینیم پیغمبر صل الله علیه وآله والسلم بیدار نیستند، چرا در قرآن چنین آمده است؟! به نصّ قرآن پیغمبر اسلام صل الله علیه وآله والسلم، حداقل ثلث شب و گاهى نصف و گاهى دو ثلث شب را بیدار بودند و عبادت مىکردند، همین مردى که از اول صبح تا آخر شب یک آن استراحت و آسایش نداشتند. « کانَ رَسولُ اللَّهِ خَفیفَ الْمَؤونَةِ»« چون خفیف المؤونه بود سبک بار بود.»
یک شعر فارسى در این زمینه از شاعرى به نام اثیرالدین اخسیکتى دیدم، چقدر عالى است! مىگوید:
در شطّ حادثات برون آى از لباس
کاوّل برهنگى است که شرط شناور است.
روزه خواری، فحش به قرآن و پیامبر
حجتالاسلام والمسلمین یعقوبی گیلانی مطرح کرد: در جایی دیگر شهید درباره کسانی که علنی روزهخواری میکنند، میفرماید: روزهخوارى علنى، هتک حرمت اسلام است. این عمل یعنى فحش دادن به قرآن، یعنى فحش دادن به پیغمبر اسلام صل الله علیه وآله والسلم. اگر مىخواهى روزه بخورى برو در خانهات بخور. اگر روزه را در خانهات بخورى یک گناه کبیره کردهاى ولى وقتى روزه را علنى در خیابانها مىخورى، علاوه بر اینکه روزه خوارى، فحش هم به اسلام دادهاى.
یک توصیه به روزه داران
این کارشناس مذهبی ادامه داد: از زبان شهید مطهری رحمت الله علیه خدمت همه روزه داران عزیز، یک توصیه میکنم که ان شاءالله این توصیه و نصیحت را جدی بگیرند تا ماه رمضانی متفاوت از سالهای گذشته داشته باشند. ماه رمضانی که فقط نخوردن و نیاشامیدن نباشد بلکه ماه رمضانی باشد که مکارم اخلاق در وجودمان متبلور شود.
انس بن مالک و افطار رسول خدا
شهید مطهری میفرماید: انس بن مالک سالها در خانه رسول خدا صل الله علیه وآله والسلم خدمتکار بود و تا آخرین روز حیات رسول خدا این افتخار را داشت. او بیش از هرکس دیگر به اخلاق و عادات شخصى رسول اکرم صل الله علیه وآله والسلم آشنا بود. آگاه بود که رسول اکرم صل الله علیه وآله والسلم در خوراک و پوشاک چقدر ساده و بى تکلف زندگى مىکردند. در روزهایى که روزه مىگرفتند همه افطارى و سحرى ایشان عبارت بود از مقدارى شیر یا شربت و گاهى براى افطار و سحر، جداگانه، این غذاى ساده تهیه مىشد و گاهى به یک نوبت غذا اکتفا مىکردند و با همان روزه مىگرفتند.
یک شب، طبق معمول، انس بن مالک مقدارى شیر یا چیز دیگر براى افطارى رسول اکرم صل الله علیه وآله والسلم آماده کردند. اما رسول اکرم صل الله علیه وآله والسلم آن روز وقت افطار نیامدند، پاسى از شب گذشت و مراجعت نکردند. انس مطمئن شد که رسول اکرم صل الله علیه وآله والسلم خواهش بعضى از اصحاب را اجابت کرده و افطارى را در خانه آنان خورده است. از این رو آنچه تهیه کرده بود را خودش خورد.
طولى نکشید رسول اکرم صل الله علیه وآله والسلم به خانه برگشتند. انس از یک نفر که همراه حضرت صل الله علیه وآله والسلم بود، پرسید: «ایشان امشب کجا افطار کردند؟» گفت: «هنوز افطار نکردهاند. بعضى گرفتاریها پیش آمد و آمدنشان دیر شد.»
انس از کار خود یک دنیا پشیمان و شرمسار شد، زیرا شب گذشته بود و تهیه چیزى ممکن نبود. منتظر بود رسول اکرم صل الله علیه وآله والسلم از او غذا بخواهند و او از کرده خود معذرت خواهى کند. اما از آن سو رسول اکرم صل الله علیه وآله والسلم از قرائن و احوال فهمیدند چه شده است، نامى از غذا نبردند و گرسنه به بستر رفتند. انس گفت: «رسول خدا تا زنده بودند موضوع آن شب را بازگو نکردند و به روى من نیاوردند.»
حال، این کرامت رسول خدا صل الله علیه وآله والسلم را با بعضیها مقایسه کنید که به خاطر نخوردن یک افطار و سحر چهها که نمیکنند.
یک توصیه برای احترام به ماه مبارک
حجتالاسلام والمسلمین یعقوبی گیلانی افزود: اما آخرین کلام بنده هم راجع به کسانی است که به هر دلیلی نمیتوانند و یا امسال نمیخواهند روزه بگیرند.
مرحوم آیت الله اشتهاردی در درس اخلاقشان میفرمودند:
زمان قدیم که ماه رمضان تابستان بود، اتوبوس صبح زود میآمد جلوی حرم میایستاد و داد میزد باقر آباد. باقر آباد روستایی نزدیک قم بود که حد مسافت شرعی محسوب میشد. کشاورزان صبح میرفتند باقر آباد و مسافر محسوب میشدند. روزهشان را در باقر آباد افطار میکردند و برمیگشتند سر زمینهایشان. اینجوری هم به کارشان میرسیدند هم روزه شان را بهواسطه مسافرت، بعداً بهجا میآوردند؛ و بی احترامی به ماه خدا نمیشد.