مرتضی نجفی قدسی،قرآن پژوه و فعال رسانه ای در یادداشتی به مناسبت گرامیداشت دومین سالگرد ارتحال علامه محمد رضا حکیمی نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم
وَیَا قَوْمِ أَوْفُوا الْمِکْیَالَ وَالْمِیزَانَ بِالْقِسْطِ وَلَا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْیَاءَهُمْ وَلَا تَعْثَوْا فِی الْأَرْضِ مُفْسِدِینَ (سوره هود، آیه ۸۵)ای مردم در وزن و سنجش کالاها و اجناس به قسط و عدل رفتار کنید و کم فروشی و گران فروشی نکنید و در زمین به خیانت و فساد برنخیزید.
سی و یکم مرداد ماه، دومین سالگرد ارتحال علامه محمد رضا حکیمی بزرگمردی از قبیلهی ایمان و تقوی، قسط و عدل، علم و دانش، شعر و ادب، اخلاق و فضیلت، قرآن و عترت، مبارزه و جهاد و حقیقت و رستگاری است.
سخن گفتن در ابعاد وجودی این شخصیت بزرگ و کم نظیر بسیار سخت است و حق او را نمیتوان ادا کرد ولیکن به قدر ممکن باید بکوشیم از معارف و آثار علمی ایشان بهرهمند شویم و بخصوص نسل جوان با افکار مترقی وی بیشتر آشنا شوند.
در رابطه با استاد حکیمی تاکنون مطالب زیادی گفته شده و یا نوشته اند، از مراتب علمی ایشان و تتلمذ محضر بزرگانی، چون مرحوم آیت الله العظمی سید محمد هادی میلانی که به مدت ده سال در درس خارج فقه و اصول آن عالم بزرگ شرکت کردند و تقریرات درس ایشان را طوری مینوشتند که حتی کلمهای از قلم نیفتد، دروس سطح و کفایتین را نزد آیات عظام حاج شیخ هاشم قزوینی و حاج شیخ مجتبی قزوینی خواندند که در شکل دهی به شخصیت استاد محمد رضا حکیمی خیلی مؤثر بودند و همیشه از آنها یاد میکردند و علاوه بر آنها مرحوم آیت الله حاج شیخ علی اکبر الهیان تنکابنی و مرحوم حاج سید ابوالحسن حانظیان نیز در شخصیت معنوی استاد حکیمی خیلی مؤثر بودند و خاطرات زیادی از آنها داشت و پیوسته از آنان تکریم میکرد.
بحث مراتب علمی و معنوی استاد حکیمی بسیار گسترده است و مقاله مستقلی را میطلبد و لیکن ما میخواهیم از رهگذر سالگرد ارتحال ایشان به مهمترین دغدغه فکری ایشان یعنی اقامه قسط و عدل در جامعه که هدف رسالت انبیاء بوده است، بپردازیم.
ایشان معتقد بودند که انقلاب ملت ایران، انقلابی دینی و بر اساس معارف قرآنی بود، ایشان با اشاره به آیهی (وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَی بِآیَاتِنَا ... الی فرعون و هامان و قارون) میگفتند انقلاب واقعی و قرآنی منوط به از بین بردن سه طاغوت است، ابتدا طاغوت سیاسی که فرعون است، سپس طاغوت فکری و فرهنگی که هامان است و سپس طاغوت اقتصادی که قارون است، بنابراین انقلابی کامل و دینی است که هر سه طاغوت را ساقط کند. چون اینها مانع رشد انسانند، در شرایط کنونی برگشت به انقلاب اسلامی ضروری است، انقلاب از اول این نقص را داشت که آن طوری که باید با قارون در نیفتاد و با تکاثر و سرمایه داری مبارزه نکرد و روی تعدیل ثروت انگشت نگذاشت، در الفاظ خیلی گفته شد، ولی در عمل نه، هر چه هم از توانگران گرفته و اموالی که مصادره شد، به صاحبان اصلی اش که محرومین بودند بازنگشت و اغلب دوباره به دست سرمایه داران دیگری افتاد. (برگرفته از کتاب حکیم جاودانه).
استاد حکیمی معتقد بودند که اکنون جامعه را سرمایه داری و طبقاتی و فواصل معیشتی جهنمی چنان گرفتار کرده است که قلّههای ثروت در برابر دردهای فقر قرار دارند. برخی آقا زادهها و معمم زادهها به ثروت رسیدند و کمر اسلام را شکستند، روحانیت شیعه همیشه به زهد و ترک دنیا معروف بود و الآن برعکس شده است. برخی آقایان به دنیا داری راکفلری و دنیا داری قارونی روی آوردند، برخی سرمایه دارها مفسد فی الارض هستند و قرآن هم تصریح کرده که آنان مفسد فی الارض اند (الَّذِینَ یُفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ وَلَا یُصْلِحُونَ).
علامه (ره) در خصوص خطراتی که جامعه و انقلاب اسلامی را تهدید میکند اظهار داشتند: انقلاب ما از روز اول با دو نوع دشمنی و کارشکنی مواجه شد، ۱ - خودی ۲ - بیگانه، و من از همان روز تا همین الآن ضرری که از ناحیهی خودیها به انقلاب وارد شد و ممکن است باز هم وارد بشود را بالاتر میدانم از همه کارهایی که بیگانگان کردند و میکنند، برای اینکه اگر هر کاری آمریکا علیه ما بکند آنقدر مردم ما را از انقلاب زده نمیکند، چون عمده تعلق قلبی مردم به انقلاب است، اگر تعلق قلبی مردم به انقلاب محفوظ بود و محفوظ ماند، انقلاب هم محفوظ میماند و حتی صادر هم میشود، ولی اگر خود این مردم که انقلاب کردند، نسبت به همین انقلابی که فرزند خودشان محسوب میشود، بی توجه شدند و انقلاب خواستههای آنان را بر آورده نکرد و انقلاب عمومی مردمی، بدل به قدرت و فرصتهای خصوصی شد، که شده است و علاقه مردم سلب شد، چنین انقلابی مانند درخت بی ریشه میماند که هر باد بسیار کم فشاری هم ممکن است آن را بیندازد، ولی اگر درخت ریشهای عمیق دواند، دیگر سیل و طوفان هم نمیتواند آن را از جا بکند. انقلاب ما باید به این مسئله پای بند باشد که نیست، دور تا دور سرمایه داران و مکندگان خون مردم و آقا زادههای بی تعهد و بی شعور هستند که فکر میکنند اینگونه فرصتها و قدرتها ابدی است، نه دور مردم! تجربه نشان داده که هر نوع دشمنی که دشمن با ما کرده مردم را محکمتر کرده و هر نوع کار ناپسندی هم که خودیها کردند مردم را زده کردند. این را به طور کلی میشود در مورد انقلاب گفت، بخصوص مسائل اقتصادی و تورم و گرانی جامعه را الآن به صورت طبقاتی پر فاصله و عجیب درآورده است و چقدر مایه تأسف است که میبینیم در این مسئله دست عدهای آخوند زاده هم رو بشود! (همان مدرک).
استاد حکیمی میافزایند: بنده از همان روزهای اول انقلاب، با نظر اول حضرت امام موافق بودم، یعنی دخالت نداشتن روحانیت در امور و مقامات اجرایی، ولی امر بر عکس اتفاق افتاد و نتایج آن را اکنون حس میکنیم. بعضی خودشان و بعضی پسران و نزدیکانشان شروع کردند از انقلاب و خون جوانان استفاده دنیایی کردن، اینها آمده بودند که مردم را به آخرت و فضیلت و حیات طیبه عامّه قرآنی دعوت کنند، برعکس، خودشان افتادند توی حیات ابوسفیانی و تکاثر اُموی! (همان مدرک).
این جملات نمونههایی از افکار عدالت خواهانه مرحوم استاد علامه محمد رضا حکیمی بود که قلبش همواره برای محرومین میتپید و هیچ خانهای از خود نداشت و زندگی استیجاری بسیار سادهای داشت.
روزی با مرحوم استاد سید علی اکبر پرورش که با مرحوم استاد محمد رضا حکیمی دلبسته یکدیگر بودند، به منزل ساده او رفتیم، نه فرشی داشت و نه اساسی! موکتی پهن بود و پتویی که بر روی آن نشستیم و اطراف استاد را کتابها احاطه کرده بودند و میز مطالعه اش نیز خیلی عجیب بود، چند پاره آجر را در طرفین گذاشته و یک تختهای را روی آجرها گذاشته بود! این میز تحریر یک علامهای که دریای فضایل و معارف و کمالات بود، نمونه واضحی از وضعیت زندگی ایشان بود و واقعاً سطح زندگی او از هر کارگر و فقیری پایینتر و همة اینها اختیاری و تعمدی بود والاّ او فقط با حق نویسندگی کتابهایش میتوانست زندگی سروسامانی داشته باشد، ولی همة حقوق و درآمد فرهنگی اش را به محرومین و مستضعفین اختصاص میداد و بارها گمنام به سراغ بینوایان و محلّههای فقیر و افراد نیازمند میرفت و در حدی که بضاعت داشت به آنها بذل و بخشش میکرد، او بسیاری از میوههای گران قیمت را، چون محرومین نمیتوانند تهیه کنند و استفاده کنند نمیخورد! و خلاصه زندگی بسیار زاهدانهای را به خود تحمیل کرده بود و البته، چون همسر و فرزندی نداشت در اینگونه موارد بسیار زاهدانه زندگی میکرد.
استاد حکیمی پیوند عمیقی با قرآن و عترت داشت و معتقد بود اقتدا و اهتدا به قرآن و اهل بیت (ع) کافی است، ولی قرآن و معارف عترت طاهرین را باید کلمه به کلمه و در جای خود فهمید و خوشبختانه دوره ۱۲ جلدی الحیاة در شناخت قرآن و معارف اهل بیت (ع) از بهترین منابع و قابل استفاده عموم است که توسط انتشارات دلیل ما چاپ و منتشر شده است.
استاد حکیمی در کتاب الحیات که تألیف مشترک ایشان با اخوانشان آقایان محمد حکیمی و علی حکیمی است، کوشیده اند مطالب قرآن و عترت را در چهل باب و هزاران موضوع دسته بندی کرده بطوری که هر کسی در هر موضوعی بخواهد دیدگاه قرآن و عترت را بشناسد کافی است به آن موضوع در این دوره الحیات مراجعه کند.
از استاد حکیمی بیش از چهل اثر و تألیف ارزشمند منتشر شده است که بعضی از آنها تا سال ۱۳۷۹ توسط دفتر نشر فرهنگ اسلامی منتشر گردید، و پس از آن استاد انتشار کلیة آثار خود را به انتشارات دلیل ما واگذار کردند و حق التألیف خود را نیز طبق وصیت و صلحی که مرقوم داشته اند برای مصرف محرومین و نیازمندان و سادات به ناشر سپردند.
از استاد حکیمی آثار علمی زیادی هم بجای مانده که هنوز منتشر نشده و انشاء الله بتدریج منتشر خواهد شد.
ایشان نسبت به ختم سوره یس سفارش زیادی داشتند و دستورالعملهای مختلفی را هم نقل میکردند و معتقد بودند تلاوت این سوره برای حل هر مشکلی رهگشاست.
از توصیههای مکرر مرحوم استاد محمد رضا حکیمی به طلاب و جوانان جویای معرفت این بود که پیوند خود را با قرآن و احادیث اهل بیت (ع) مستحکم کنند، ایشان معتقد بودند در هر آیهای از قرآن حکمتها و خواصی نهفته است و حتی نه هر آیهای بلکه هر کلمهای از قرآن و نه هر کلمهای بلکه هر حرفی از قرآن دارای خواص خود است، بطوری که حتی یک واو از یک کلمه با یک واو از کلمه دیگر کاربردش و اسرارش فرق میکند و او بیشتر این معارف وحیانی را از علامه ذوفنون و حکیم الهی مرحوم آیت الله حاج شیخ مجتبی قزوینی فرا گرفته بود و شرح این مباحث هم اهلیت و جای خود را میطلبد که امیدواریم خدای متعال به ما هم معرفتی به قرآن و عترت پاکش عنایت فرماید.
مرتضی نجفی قدسی