از زمانی که زمزمههای داعش و اشغال سوریه به گوش رسید جوانهای بسیاری از ایران برای جلوگیری از اسارت دوباره حضرت زینب (س) به دمشق رفتند. این جوانان هرکدام پسر، پدر و عزیز خانوادهای بودند ک هنوز هم شهادت آنان را باور ندارند و برای رفع دلتنگیهایشان پناه به روضه و توسل به اهل بیت پناه میبرند که بنا به توصیه امام رضا إِنْ کُنْتَ بَاکِیاً لِشَیْءٍ فَابْکِ لِلْحُسَیْنِ بْنِ عَلِی (ع) ...
یکی از این جوانان شهید علی امرایی که در محله جنوب تهران متولد شد، وقتی به نوجوانی رسید مشغول به کار شد و درآمد خود را صرف کودکان ایتام میکرد. در جوانی وارد نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شد. در بین دوستان و آشنایان به نجابتش معروف بود و بعد از شهادتش نزدیکان او متوجه شدند که جوانترین حامی کمیته امداد امام خمینی (ره) بوده است.
جوانترین حامی ایتام
غلامرضا امرایی پدر شهید امرایی درباره خصوصیات فرزندش گفت: علی بسیار پسر اجتماعی بود و عاشق فعالیتهای فرهنگی؛ اردوهای زیادی برای راهیان نور، قم و جمکران تدارک میدید، تمام تدارکات این اردوها برعهده خودش بود. پسرم همیشه در شهادت ائمه لباس مشکی میپوشید و ما از لباس او متوجه میشدیم که امروز وفات آلالله (ع) است، اهل نماز، بسیار خوش اخلاق، مقید به حلال و حرام، شجاع و نترس بود و بهصورت افتخاری در چند هئیت برای اهل بیت (ع) نوحه سرایی میکرده است.
وی افزود: علی به فقرا و ایتام خیلی کمک میکرد و بعد از شهادتش ما مطلع شدیم که در ۱۸ سالگی به عنوان کمسنترین حامی از طرف کمیته امداد امام خمینی (ره) معرفی شده است. او از ۱۵ سالگی کار میکرد، در همان سنین بوفه مدرسهاش را کرایه کرده بود و دیوارنویسی مدارس را انجام میداد و درآمد خود را صرف فقرا و ایتام میکرد.
بعد از شهادت هم حامی است
خاطرهای که پدرش درمورد انفاقهای او تعریف کرد: بعد از شهادتش تعدادی کودک بر سر مزارش آمدند، با یکی از پسرها که صحبت میکردم متوجه شدم از ۶ ماهگی حامی او بوده و علی از او خواسته که دعا کن که شهید بشم، بعد از شهادتم برای تو دوچرخه میخرم، کودک به او گفته: چطوری بعد از شهادتت برام دوچرخه میخری؟ علی گفت: دوچرخه آسمانی میخرم. وقتی آن پسر برای من این موضوع را تعریف کرد ما تصمیم گرفتیم که دوچرخه را برای او بخریم و از طرف کمیته امداد امام خمینی (ره) هم خانهای به آنها هدیه داده شد. پسرک گفت: عموعلی هم در زنده بودن حامی ما بود هم زمانی که شهید شد.
امام حسین (ع) خبر شهادتش را به او داد
پدر شهید از وصیتنامه پسرش میگوید: من و مادرش نمیدانستیم علی وصیتنامه دارد، چند روز بعد از شهادتش به خواب خواهرزادهاش میآید و جایی که وصیتنامه را قرار داده به او میگوید. وقتی نوهام خوابش را تعریف کرد، به جایی که اشاره کرد رفتیم، وصیتنامه آنجا بود. در وصیتنامه اشاره به خوابی که از امام حسین (ع) دیده بود کرد، «اباعبدالله به او فرمود: تو مال این دنیا نیستی، خودت را صاف و زلال کن، اعمالت را صاف کن و پیش ما بیا.»
تنها انگشتری از او بازگشت
امرایی با بغض از نحوه شهادت علی گفت: در یکم تیرماه ۱۳۹۴ در درعا سوریه برای انجام ماموریتی به همراه شهیدان محمد حمیدی، حسن غفاری و سردار حاج قاسم سلیمانی اعزام شدند، در حمله هوایی که هدف به شهادت رساندن سپهبد سلیمانی بود، هدف اصابت موشک قرار گرفتند و به شهادت رسیدند. حاج قاسم سلیمانی اولین کسی بود که بر سر پیکر او رسید و باقی ماندههای پیکر علی که فقط یک دست با انگشترش بود، برگشت.
جانفدای انقلاب شدن، تسکین خانواده است
او با اشک از سختی نبودن پسرش میگوید: کنار آمدن با شهادت علی سخت است، ولی این فکر که برای حفاظت از کشور و انقلاب اسلامی خونش را فدا کرده تسکین دهنده دل ماست. در وصیتنامهاش گفته بود که برای من گریه نکنید، دوست دارم پیکرم در جوار حرم حضرت زینب (س) و حضرت رقیه (س) باشد، پیکرش آنجا ماند و فقط تکههایی از آن برگشت.
چادری که قبل از شهادت هدیه داد
غلامرضا امرایی به خاطرهای دیگر اشاره کرد: بعد از شهادت علی ما را به مراسمی دعوت کرده بودند، خانمی آمد و ماجرای خوابی که در زمان زنده بودن علی دیده بود را تعریف کرد. علی حدود پانزده روز قبل از شهادتش، در خواب چادری به این خانم هدیه کرده و گفته: با این نماز بخوان. وقتی خبر تشییع شهید آمد و این خانم عکس علی را دیده یاد خوابش افتاده است و همیشه به یاد اوست.
منبع: فارس