جشن بزرگ نوروز و آداب و رسومی که وجود دارند سرشار از نمادها و رمزهاست و در جست و جو و واکاوی هر یک از آن ها، به آموزهها و نتایج ارزشمندی دست پیدا میکنیم.
زهره صارمی، دکترای ادبیات فارسی و استاد دانشگاه، درمورد آداب و رسوم نوروزی بیان کرد: «گفتم به عروس دهر کابین تو چیست/ گفتا دل خرم تو کابین من است» ابتدا باید اشاره کنیم که خرمی، شادکامی و عشق به زندگی جزء آداب و مراسم دینی ایرانیان بوده و از موهبتهای بزرگ خدایی به شمار میآمده و گرامیداشت آن بر همگان واجب بوده است. همین طور که در کتابهای مذهبی ایرانیان قدیم آمده است اهورامزدا، شادی را آفرید تا آفرینندگان به شادی باشند و حتی بر این باور بودند که پیامبرشان، خندان زاده شده است و ایرانیان باستان باور داشتند که سرور و خنده و شادی، آفریده و داده خداست و غم و اندوه و گریه زاده و داده اهریمن است. به همین منظور، در بسیاری از آثار برجای مانده، به این نکته برمی خوریم.
او گفت: ایرانیها از این طریق، هم سپاسگزاری خداوند را میکردند و هم زندگی را ارج مینهادند و علاوه بر این، نوروز، فراتر از هر رسم و آداب و فرهنگی، حضور طبیعت در روح و جان مردم ایران است و تغییر طبیعت و فصلها روی رفتار ایرانیها تأثیرگذار است و این موضوع را میتوان مشاهده کرد و بی ارتباط با زندگی کشاورزی نیست که شغل اصلی ایرانیان در فلات ایران بوده است. بنابراین، تأثیر عمیق و شگرفی روی غنای فرهنگی و تولید فرهنگ و ایجاد رشتههای محکم فرهنگی در میان مردم سراسر ایران به وجود آمده که یکی از مسائل قابل توجه است.
این استاد زبان و ادبیات فارسی تصریح کرد: جشن بزرگ نوروز و آداب و رسومی که وجود دارند سرشار از نمادها و رمزهاست و در جست و جو و واکاوی هر یک از آن ها، به آموزهها و نتایج ارزشمندی دست پیدا میکنیم. اما موضوعی که میخواهم به آنها اشاره کنم شامل دو دسته میشوند یکی مربوط به طبیعت و دیگری با اجتماع ارتباط دارد که درمورد طبیعت باید بگویم در زندگی مردم ایران که شغل اصلی آنها کشاورزی بوده اهمیت زیادی داشته است. به همین منظور، بهار و نوروز، نو گشتن طبیعت است.
صارمی ادامه داد: در گذشته، اصولاً سال طبیعی و طبیعت دچار تفاوتها و انقلابهایی میشده که هنوز هم بدین صورت است و ما به آن تغییر فصل میگوییم، ولی در گذشته، سال به دو قسمت تابستان و زمستان تقسیم میشده است که تابستانها معمولاً ۷-۶ ماهه و زمستانها نیز، ۶-۵ ماهه بودند و در آغاز هر یک از این سالها که به آنها فصل میگوییم مردم جشن میگرفتند. چون بهار و تابستان، شروع کار و کوشش و جوانه زدن و فعالیتهایی برای بقای زندگی بوده و آغاز زمستان، تلاشی برای جمع آوری ذخایر در خانه بوده است. به همین دلیل، آغاز هر یک از این سال طبیعت را جشن میگرفتند که به جشن نوروز و مهرگان مشهور بوده و به مرور، جشن مهرگان کمرنگتر شده است؛ به طوری که شاید فقط تا حدی از اسم مهرگان باقی مانده است، ولی جشن نوروز، همچنان به قوت خود باقی است.
به گفته او، طبیعت نشانههای دیگری هم دارد و اگر بخواهیم به عناصر طبیعی مثل آتش، آب، خاک و هوا اشاره کرده و بر اساس این چهار عنصر بیان کنیم، میتوانیم آب و خاک که همان کشاورزی بوده است را در آداب و رسوم مختلف بازیابی و ریشه یابی کنیم.
این استاد زبان و ادبیات فارسی تصریح کرد: یکی از آداب و رسوم ایرانیان در زمان نوروز، کاشت و جوانه کردن سبزه است که در قدیم، سبزههای مختلفی را سبز میکردند و هم اکنون نیز، این رسم در جاهای مختلف ایران وجود دارد. مثلاً در آن زمان، هفت دانه مختلف را سبز میکردند و این نشانهای برای آنها بوده است و میگفتند اگر هر سبزهای در آن ایام و در حین سبز کردن بهتر رشد کند باید در آن سال، همان دانه در آن قسمت و سرزمین کاشته شود . یعنی در سرزمینی، دانهای را میکاشتند و آن را اساس کار کشاورزی و کِشت و کار خود، قرار میدادند. بنابراین، این موضوع مربوط به اقلیم و آب و هوا و خاکی بوده که وجود داشته است.
صارمی افزود: یکی از نکات جالب، موضوع آتش است که ایرانیهای باستان به آتش، احترام ویژهای میگذاشتند و حتی قبل از دین زرتشت هم، آتش را ارج مینهادند چراکه کشف آتش مثل کشف خاک و آب و هوا نبوده و اتفاقی باعث شده است که آتش کشف شود و همان آتش باعث ایجاد گرما در کانون خانوادهها بوده است و افراد با استفاده از آتش به تهیه غذاهای گرمی میپرداختند که تا قبل از آن نمیتوانستند استفاده کنند.
ولی اینکه از صبح تا شب پاشی و بری مهمونی خوب نیست
+
دندون درد !!!
این چه مصوبه ایست که وزارتخانه میخواد عملیش کنه آخه