آقا مهدی به نماز اول وقت اهمیت ویژهای میداد و اصلا توی خونش بود که نماز را اول وقت بخواند؛ اما اصلا این طور نبود که اگر کسی نماز خود را اول وقت نخواند با او برخورد کند.
بیشتربخوانید
او سعی میکرد با رفتار و کردار خود به همه بفهماند که نماز اول وقت چه درجه و ارزش و مقامی دارد.
در این راه هم کارهای فرهنگی زیادی انجام میداد اعم از نوشتن احادیث درمورد نماز و دادن آن به بسیجیها یا حضور به موقع خودش در نماز جماعت اول وقت و غیره.
بعد از عملیات رمضان، در اهواز بودیم که موقع نماز ظهر شد رفتیم برای اقامه نماز به جماعت. آقا مهدی هم بود.
کسانی که برای نماز آمده بودند زیاد نبودند پیش نماز که مردی روحانی بود میکروفن را گرفت و گفت: «این چه تیپ و لشکریه که این قدر معنویات توی اون کمه؟ چرا برادرا برای نماز شرکت نمیکنن؟ مگه شماها مسلمون نیستین؟» از حرفهای او کمی تعجب کرده بودیم نگاهی به آقا مهدی انداختم، دیدم حالش عوض شده و با ناراحتی سرش را تکان میدهد، اما سرش را پایین انداخت و چیزی نگفت. یکی از رزمندگان بلند شد و انگار که به غیرتش برخورده باشد، میکروفن را از دست روحانی گرفت و گفت: «حاج آقا! این جا بچههای ما، هم معنویت دارن و هم با اخلاص و با صداقتند.»
بالاخره نماز را خواندیم، پس از اتمام نماز، آقا مهدی رفت سمت آن برادر روحانی و گفت:
«حاج آقا، نماز اول وقت ارزش زیادی داره، اما بعضی از این بچه بسیجیها مقتضیات سنشون ایجاب میکنه که فوتبال هم بازی کنن و تفریح هم بکنن. حالا اگه این تفریحشون موقع نماز باشه، من و شما باید دونه به دونه، با اخلاق و برخورد خوب، اینا رو قانع کنیم که نماز ارجح بر همه کارها و اعماله، نه با توپ و تشر و نهیب زدن.»
منبع: جهان نیوز