حکم اعدام دو مرد شرور که در پوشش مسافربر، پنج زن و دختر را مورد تعرض قرار داده بودند در دیوان عالی کشور تأیید شد و آنها در یک قدمی چوبه دار قرار گرفتند. رسیدگی به این پرونده از اواخر سال ۹۹ با شکایت زن جوانی که مدعی بود پس از سوار شدن در یک خودروی به ظاهر مسافربر مورد تعرض و آزار و اذیت دو سرنشین آن قرار گرفته، آغاز شد. وی در توضیح بیشتر به مأموران پلیس آگاهی ورامین گفت: برای رفتن به مقصدم سوار یک خودروی پراید با دو سرنشین شدم که پس از دقایقی فهمیدم آنها مسافرکش نیستند و پس از تهدید مرا مورد آزار و اذیت قرار دادند و در جایی خلوت از خودرو پیادهام کردند. با آنکه حالم خیلی بد بود، اما توانستم شماره پلاک خودرو را بردارم.
پس از استعلام شماره پلاکی که شاکی در اختیار مأموران قرار داده بود مشخص شد که خودرو سرقتی بوده است. تحقیقات پلیس ادامه داشت و در بازه زمانی حدوداً یکساله ۵ زن و دختر شکایتهای مشابهی را مطرح کردند.
تا اینکه پلیس موفق شد بر اساس اطلاعاتی که شاکیها در اختیارشان قرار داده بودند دو متهم این پرونده به نامهای بهنام ۳۵ ساله و شاهرخ ۲۸ ساله را شناسایی و بازداشت کنند. دو متهم پس از دستگیری سعی کردند خودشان را بیگناه نشان دهند و عنوان کردند مأموران آنها را به اشتباه دستگیر کردهاند، اما وقتی با شاکیهای پرونده مواجه شدند به ناچار لب به اعتراف گشودند. با اعتراف صریح متهمان و تکمیل تحقیقات، پرونده برای رسیدگی به شعبه یازدهم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.در ابتدای جلسه دادگاه شاکیها یک به یک به جایگاه رفتند و ضمن تشریح ماجرا درخواست حکم اعدام کردند.
یکی از شاکیها به قاضی گفت: من پس از سوار شدن در خودروی متهمان با چاقو تهدید به سکوت شدم. ابتدا فکر کردم آنها سارق هستند و من هم بدون هیچ مقاومتی کیف و تلفن همراهم را به آنها دادم، اما آنها مرا به بیابانی بردند و با تهدید چاقو و بدون توجه به التماسهایم مورد تعرض قرار دادند.
شاکی دیگر پرونده نیز اظهار کرد: آن روز با پسر خردسالم بودم که راننده تلفنش را برداشت و به فردی که آن طرف خط بود گفت دو نفر را برای قاچاق اعضای بدنشان پیدا کردم و تا چند ساعت دیگر آنها را تحویل میدهم. آنقدر ترسیده بودم که میخواستم در خودرو را باز کنم و با فرزندم از ماشین بیرون بپرم که آنها با چاقو تهدیدم کردند و کتکم زدند. بعد از آن مرا به بیابانهای پاکدشت بردند و راننده پسرم را داخل خودرو نگه داشت و متهم دیگر با ضرب و شتم آزارم داد و بعد هم او به داخل ماشین رفت و راننده به سراغم آمد.
پس از آن هم پولها و طلاهایم را گرفتند و تهدیدم کردند که اگر ماجرا را به پلیس بگویم هم خانوادهام را میکشند و هم فیلمی را که از من گرفتهاند پخش میکنند.
دختر ۲۸ ساله که شاکی دیگر این پرونده بود نیز گفت: من هم به همین شکل مورد تعرض این دو نفر قرار گرفتم، اما توانستم پلاک خودروشان را حفظ کنم.
چهارمین شاکی هم که دختر ۲۳ سالهای بود با تشریح جزئیات حادثهای که برایش پیش آمده بود خواستار اعدام متهمان شد. او گفت: از آن روز تا حالا با قرص زندگی میکنم و به لحاظ روانی حال خوبی ندارم.
در ادامه آخرین شاکی پرونده نیز به جایگاه رفت و گفت به خاطر شرایط زندگیام دیگر نمیتوانم پیگیر پرونده باشم و گذشت میکنم.
با پایان اظهارات شاکیها، متهمان به صورت غیرعلنی یک به یک به جایگاه رفتند و اتهامشان را پذیرفتند. در پایان جلسه نیز قضات وارد شور شدند و با توجه به گزارش پلیس، اظهارات شاکیها و اعترافات صریح متهمان هر دو نفر را به اعدام محکوم کردند و پرونده برای تأیید حکم به شعبه ۲۶ دیوان عالی کشور رفت و قضات دیوان نیز پس از بررسی پرونده حکم صادره را تأیید کردند.
کسی که امنیت مردم رو میگیره باید اعدام شه