اسم من، رکسانا رضایی است. کلاس سوم متوسطه اول هستم. یعنی همان نهم یا سوم راهنمایی قدیم. ما چند تا دوستیم که کنار هم هستیم و همه کارهایمان را هم باهم انجام میدهیم.
با هم درس میخوانیم، با هم خرید میرویم و کلا سلیقههایمان مثل هم هست؛ خب راستش گاهی اوقات به خاطر هم از خودگذشتگی میکنیم. چون همدیگر را دوست داریم و به خاطر هم حاضریم از برخی خواستههای خودمان بگذریم. یکبار دبیر ادبیاتمان میگفت: گاهی ما آدمها بلد نیستیم به هم «نه» بگوییم. شاید هم به دلایل مختلف نمیخواهیم «نه» بگوییم. شاید میترسیم که طرد شویم.
خب، بعضی وقتها، «نه» نگفتن باعث اتفاق عجیبی نمیشود، اما برخی وقتها هم، چون «نه» نگفتی، مجبوری کاری را انجام بدهی که اصلا بنا بر میل و خواستهات نیست. همینها باعث شد که من و دوستانم یک تحقیقی را با عنوان «چطور به راحتی «نه» بگوییم؟» آغاز کردیم. اول از همه ۴ تا سوال طراحی کردیم و از بچههای کلاس پرسیدیم.
سوال اول: تا حالا شده که نخواهی کاری را انجام بدهی، اما نتوانی «نه» بگویی؟ چرا؟
سوال دوم: بیشتر به چه کسی نمیتوانی «نه» بگویی؟
سوال سوم: آیا «نه» گفتن برایت ضرر هم داشته است؟
سوال چهارم: به نظرت آیا برای «نه» گفتن باید آموزش خاصی ببینیم؟
اکثر بچهها به دوستهایشان نمیتوانستند «نه» بگویند
ما از ۲۷ تا دانشآموز سؤال کردیم که پاسخهای جالبی آمد. تمام بچههای کلاس در پاسخ به سؤال اول گفتند «بله» و اکثرا هم در شرایطی بودند که نمیتوانستند «نه» بگویند. جالب این است که اکثرا به دوستهایشان نمیتوانستند «نه» بگویند. جالبتر این است که بیشتر بچهها گفتند که برایشان «نه» گفتن ضرر هم داشته است و معتقد بودند که باید برای «نه» گفتن آموزش دید.
گاهی اوقات فکر میکنیم اگر «نه» بگوییم به این معنی است که آدم خوبی نیستیم
این تحقیق ما نشان داد که بیشتر بچهها دوست دارند که برای «نه» گفتن آموزش ببینند. ما هم به سراغ کتابها و مقالات رفتیم و متوجه شدیم که برای اینکه «نه» گفتن را یاد بگیریم، باید اول ببینیم چه چیزی، باعث میشود که نتوانیم «نه» بگوییم.
۱- گاهی اوقات فکر میکنیم اگر «نه» نگوییم، بهتر است؛ چون دوست داریم دیگران فکر کنند که ما آدمهای مهربانی هستیم. قلب رئوفی داریم و دلمان نمیخواهد دل کسی را بشکنیم.
۲- گاهی اوقات فکر میکنیم اگر «نه» بگوییم به این معنی است که آدم خوبی نیستیم. یعنی با خودمان فکر میکنیم که آدمهای باشخصیت، وقتی کسی از آنها درخواستی میکند، «نه» نمیگویند.
۳- گاهی اوقات نمیخواهیم «نه» بگوییم، چون فکر میکنیم نباید در یک گروه، خودرأی باشیم و باید تابع جمع بود.
۴- گاهی اوقات هم «نه» نمیگوییم، چون از فرد مقابل میترسیم. میترسیم با ما برخورد بدی شود یا حتی طرد شویم.
۵- گاهی اوقات «نه» نمیگوییم، چون فکر میکنیم دیگران از دستمان ناراحت میشوند. مثلا حالمان خوب نیست و نمیخواهیم به مهمانی برویم، اما چون نمیتوانیم «نه» بگوییم به مهمانی میرویم. هم خوش نمیگذرد و هم دیگران اذیت میشوند.
اما اصلا اینطوری نیست. «نه» گفتن یک حق است. البته ما فکر میکنیم این حق را فقط در مقابل پدر و مادر داریم. شاید، چون میدانیم که آنها از دستمان خشمگین نمیشوند و اگر هم عصبانی شوند، چون خیلی دوستمان دارند، فراموش میکنند. میدانیم پدر و مادر طردمان نمیکنند پس راحتتر در مقابلشان «نه» میگوییم.
خب حالا چه کنیم؟
۱. وقتی کسی از شما درخواستی میکند اول فکر کنید که آیا این درخواست عاقلانه است؟
۲- آیا این درخواست شما را به خطر یا کاری که دوست ندارید وادار میکند؟
۳- چه کسی این درخواست را دارد؟ یک فرد بزرگسال مثل پدر و مادر، یک فرد خردسال مثل خواهر و برادر کوچک یا یک دوست یا غریبه؟
۴- در مورد پدر و مادر و اعضای خانواده، خیلی راحت میتوان با صحبت مشکل را حل کرد. یعنی به آنها دلیل مخالفتمان را بگوییم و با آنها صحبت کنیم. اما درباره افراد غیر از خانواده، شرایط فرق میکند.
۵-، اما درباره دوستان؛ یادمان باشد اگر کسی واقعا دوست ما باشد، نباید به خاطر «نه» گفتن، ما را تحت فشار قرار دهد، پرخاش کند و ما را از جمع دوستان طرد کند. در این صورت حتما این فرد، دوست ما نیست.
۶- در «نه» گفتن به غریبهها که باید کاملا مصمم باشیم. یعنی اگر غریبهای درخواستی کرد که کاری انجام دهیم و این کار را عاقلانه نداستیم حتما باید «نه» بگوییم، چون احتمال خطر برایمان وجود دارد.
منبع: فارس