عبدالرحمان قاسملو در ۲۲دسامبر سال ۱۹۳۰میلادی برابر با یکم دیماه ۱۳۰۹خورشیدی در روستای قاسملو از توابع شهرستان ارومیه، استان آذربایجانغربی در یک خانواده فئودال ثروتمند به دنیا آمد. پدر او، محمدخان قاسملو، از فئودالهای ایل شکاک بود که در انتهای سده ۱۹ میلادی باتوجه به خدماتی که به دربار ارائه داده بود، شاه به او لقب وثوقالدیوان داد. مادر او زن سوم پدرش و یک مسیحی آشوری بود که به اسلام تغییر دین داده بود. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را ابتدا در ارومیه و سپس در تهران به پایان رسانید.
از جنگ جهانی دوم تا کودتای ۲۸ مرداد
به دنبال اشغال ایران توسط قوای متفقین در شهریور۱۳۲۰ و اشغال شمال ایران توسط قوای شوروی، حرکتهای تجزیهطلبانه در آذربایجان (به رهبری پیشهوری) و کردستان (به رهبری قاضی محمد) با حمایت اتحاد جماهیر شوروی در این دو منطقه شکل گرفت. در این زمان عبدالرحمن قاسملو ۱۰ ساله بود.
قاسملو در دوران حکومت قاضی محمد در مهاباد به سیاست علاقهمند شد و در ۱۵ سالگی به دموکرات پیوست. پس از سقوط قاضی محمد و اعدام او توسط حکومت پهلوی، پدر قاسملو به دلیل اعلام وفاداری به دربار و پشت کردن به قاضی محمد، از گزند حکومت پهلوی در امان ماند و قاسملو را برای ادامه تحصیل به تهران فرستاد. قاسملو در تهران به افکار کمونیستی گرایش پیدا کرد و به حزب توده پیوست. پس از اتمام دبیرستان با حمایت مالی پدر و حکومت پهلوی، برای ادامه تحصیل عازم فرانسه (پاریس) شد.
در سال ۱۳۲۷ با بورس دانشجویی به چکسلواکی نقل مکان کرد و در دانشکده علوم سیاسی و اقتصادی پراگ مشغول به تحصیل شد. این دورانی است که قاسملو به مارکسیسم - لنینیسم معتقد بود. پس از دریافت مدرک لیسانس، در سال ۱۳۳۲ (دوران حکومت مصدق) به ایران بازگشت و فعالیت برای احیای دموکرات را - که در آن زمان کمابیش شاخهای از حزب توده بود - آغاز کرد.
از کودتا تا انقلاب ۱۳۵۷
بعد از کودتای ۱۳۳۲ و سرنگونی مصدق، در فاصله سالهای ۱۳۳۵ تا ۱۳۳۷ برخی از اعضای دموکرات از جمله عبدالرحمن قاسملو (در سال ۱۳۳۵) و غنی بلوریان (از اعضای شاخص دموکرات در سال ۱۳۳۷) توسط ساواک بازداشت شدند. غنی بلوریان ابتدا به اعدام و سپس به حبس ابد محکوم شد و قاسملو نیز بعد از چند ماه از زندان آزاد گشت.
بعد از آزادی از زندان، در سال ۱۳۳۶ به چکسلواکی رفت، در سال ۱۳۳۷ به کشور عراق رفت تا بتواند در آنجا و با حمایت دولت عراق، فعالیت دموکرات را تشدید کند، اما با توجه به افکار مارکسیستی که داشت با دبیرکل وقت دموکرات -احمد توفیق (عبدا... اسحاقی) - که فردی ناسیونالیست کرد بود، دچار اختلاف شد و دوباره به چکسلواکی بازگشت. در سال ۱۳۴۱ در دانشگاه پراگ مدرک دکترای اقتصاد گرفت و تا سال ۱۳۴۹ در دانشگاهی در آنجا تدریس میکرد.
در کنگره سوم دموکرات که در خردادماه سال ۱۳۵۰ برگزار شد، قاسملو به عضویت کمیته مرکزی، سپس در سال ۱۳۵۲ به دبیرکلی دموکرات انتخاب شد و این سمت را تا پایان عمر حفظ کرد.
از انقلاب ۱۳۵۷ تا ترور
عبدالرحمن قاسملو روز نهم شهریور ۱۳۵۷ به ایران بازگشت، هنگام بازگشت او، دموکرات چند صد عضو بیشتر نداشت. بعد از پیروزی انقلاب در بهمنماه، دموکرات و کومله به اماکن نظامی شهرهای کردنشین کشور یورش برده، اسلحههای فراوانی به دست آورده و توانستند کنترل برخی از شهرهای کردنشین کشور را بهدست بگیرند، بعدا که نیروهای ارتش و سپاه پاسداران قصد داشتند امورات تامین امنیت شهرها را بهدست بگیرند با مخالفت دموکرات روبهرو شده و اعلام کردند که این اجازه را به نیروهای ارتش و سپاه نمیدهند. درگیریهای پراکندهای نیز در سطح برخی از شهرها از جمله سنندج روی داد، اما به جنگی تمامعیار تبدیل نشد.
اتفاقات تلخ مرداد ۵۸
از جمله اتفاقات تلخ و ناگواری که در مرداد سال ۱۳۵۸ روی داد، حمله نیروهای دموکرات به شهر پاوه در استان کرمانشاه، جهت تصرف آن است که جنایات جنگی از جمله حمله به بیمارستان پاوه و قتلعام زخمیها، قطع آب شرب مردم پاوه، ایجاد فضای رعب و وحشت، محاصره شهر، قطع خطوط ارتباطی و مواصلاتی و... را مرتکب شدند و رسما رویارویی نظامی خود را با حکومت برآمده از انقلاب اعلام کردند. در همین رابطه امام خمینی بنابه درخواست اقشار مختلف مردم پاوه، جهت نجات آنان از محاصره شبهنظامیان تجزیهطلب دموکرات و پایان دادن به کشتار وحشیانه مردم پاوه، طی پیامی به عنوان فرمانده کل قوا به نیروهای نظامی کشور دستور دادند که ظرف ۲۴ ساعت حصر مردم پاوه را شکسته و به کشتار وحشیانه مردم پایان داده شود که با اعزام واحدهای پشتیبانی به سمت پاوه، نیروهای مهاجم که متشکل از دموکرات و کومله بودند، شکست خورده و اقدام به عقبنشینی کردند که بعدا دموکرات و کومله با تحریف تاریخ، پیام امام را که در آن خود را به عنوان فرمانده کل قوا تعریف میکنند و فقط در رابطه با موضوع پایان کشتار و حصر مردم پاوه از سوی شبهنظامیان تجزیهطلب دموکرات صادر شده بود را به عنوان فتوای جهاد بر علیه مردم کرد کشور مورد سوءاستفاده تبلیغاتی قرار دادند تا احساسات مردم کرد را از نظر قومیتی و مذهبی علیه حکومت مرکزی تهییج کنند. متاسفانه همین امر باعث شد جنگ را به بسیاری از شهرهای کردنشین کشور در دو استان کردستان و آذربایجانغربی تسری دهند.
حکومت برآمده از انقلاب در این دوره هیاتهای حسن نیت را جهت مذاکره با دموکرات و کومله در راستای کاهش تنش و حل مسائل به کردستان فرستاد تا با نمایندگان آنها دیدار داشته باشند و حتی این مذاکرات به توافق نیز نزدیک شد، اما دولت عراق که ایران بعد از انقلاب را ضعیف قلمداد کرده بود، تصمیم گرفته بود به کشور حمله نماید و آن را اشغال کند. به همین دلیل از روابط سابق خود با قاسملو استفاده و وی را به عراق دعوت کرد.
دعوت استخبارات عراق از قاسملو
غنی بلوریان که پیشتر در همین متن به آن اشاره شده بود، ۲۵ سال از عمر خود را در زندانهای حکومت پهلوی گذراند. وی با وقوع انقلاب از زندان آزاد شد و به عضویت دفتر سیاسی دموکرات درآمد.
غنی بلوریان که خاطرات خود را در کتابی تحت عنوان «آله کوک» به نگارش درآورده، در رابطه با وقایع آن دوره به تفصیل شرح داده و یادآور میشود که قاسملو بنابه دعوت سازمان استخبارات دولت عراق به این کشور رفت و بعد از بازگشت، طرح پنج مادهای توافق با حکومت مرکزی که در مذاکرات بهدست آورده بودیم، کنار گذاشت و آن را به طرح ۱۱مادهای ارتقا داد و مطالبات را به طور غیرواقعبینانهای بالا برد.
بلوریان که جزو کادر رهبری وقت دموکرات بود، مخالفت خویش را با این اقدام قاسملو اعلام کرد و قاسملو در پاسخ گفت از این پس حمایت مالی و نظامی دولت عراق را در مقابل حکومت مرکزی داریم و خواستههای خود را بر آنان تحمیل خواهیم کرد. بر همین اساس، قاسملو طی یک اشتباه استراتژیک، دموکرات را به پروکسی رژیم بعث تبدیل کرده، عملا پسوند ایرانی بودن دموکرات را زیر سؤال میبرد و همین امر نیز سبب میشود تا نگاه مردم و مسئولان وقت کشور بهشدت نسبت به دموکرات منفی شود و زین پس آن را در قاموس یک دشمن خارجی تعریف کنند که البته با تحمیل جنگ هشتساله از جانب رژیم بعث به ایران و همکاری دموکرات و قاسملو با رژیم بعث، این دشمنی عمیقتر شد
هزار جوان کرد، قربانی تمامیت خواهی
سیاستهای عبدالرحمن قاسملو مبنی بر همکاری با رژیم بعث و رفتار اقتدارگرایانهای که در مناسبات درونگروهی داشت، سرانجام موجب شد تا غنی بلوریان و شش نفر از رهبران دموکرات از قاسملو جدا شوند. این شش نفر عبارتند از: فاروق کیخسروی، فوزیه قاضی نوه قاضی محمد، رحیم سیفقاضی از خانواده قاضی محمد، احمد عزیزی، هیمن شاعر کرد، نوید معینی و اسماعیل معینی که همراه با بلوریان از قاسملو جدا شدند. البته سیاستهای اقتدارگرایانه و تمامیتخواهانه عبدالرحمن قاسملو فقط منجر به جنگ با حکومت مرکزی یا جدایی بخشی از کادر رهبری دموکرات نشد، بلکه قاسملو نتوانست وجود کومله در مناطق کردنشین کشور را نیز تحمل نماید و به همین دلیل با آنان نیز اعلام جنگ کرد. از سال ۶۳ جنگ دموکرات و کومله سرتاسری شد و به مدت پنج سال به طول انجامید. در این جنگ بنابه آمار موجود، قریب به ۱۰۰۰جوان کرد قربانی شدند.
قاسملو در سال ۱۳۶۰، دموکرات را بنا به توصیه سازمان استخبارات رژیم بعث به عضویت شورای ملی مقاومت ایران که هسته اصلی آن را سازمان تروریستی رجوی (سازمان مجاهدین خلق) پیریزی کرده بود، درآورد که این اقدام قاسملو با واکنشهای منفی بسیاری از مردم داخل کشور همراه شد، چراکه اولا سازمان تروریستی رجوی (سازمان مجاهدین خلق) به متحد رژیم بعث در یورش به ایران تبدیل شده بود، ترورهای بسیاری را در داخل کشور انجام داده بود و از طرف دیگر این سازمان تروریستی در عملیات نسلکشی ۱۸۰هزار کرد عراقی، موسوم به عملیات انفال توسط رژیم بعث، نقش مستقیمی بر عهده داشته و در این جنایت ضدبشری سهیم بوده است.
مبرا کردن رژیم صدام از جنایت حمله شیمیایی
قاسملو آنچنان اتحاد خود با صدام حسین را استراتژیک میپنداشت که جنایت ضدبشری حمله شیمیایی به شهر حلبچه در کردستان عراق را محکوم نکرد و حتی سعی کرد رژیم صدام را از این جنایت مبرا کند. در همین راستا با روزنامه «کل العرب» که در آن سالها در شهر پاریس منتشر میشد از طریق اسامه جبوری که خبرنگار این روزنامه بوده، مصاحبهای انجام داده و اعلام میکند که دولت عراق بر علیه کردها از اسلحه شیمیایی استفاده نکرده است. سرانجام بعد از پایان جنگ تحمیلی هشتساله عراق علیه ایران، اوضاع به گونهای بود که دموکراتها به رهبری قاسملو تمامی مناطق تحت تصرف خود در داخل ایران را از دست داده و کاملا در خاک عراق حضور داشتند. از طرف دیگر نیز رژیم بعث کمکهای مالی و نظامی خود به دموکرات را به شدت کاهش داده بود که همین امر باعث تضعیف دموکراتها شده بود و نیروهای بسیاری از این حزب که آیندهای روشن را برای خود متصور نبودند، خود را به نظام جمهوری اسلامی ایران تسلیم کردند.
چه کسانی از این ترور سود بردند؟
تمامی این موارد به دلایلی تبدیل شد تا قاسملو خود را در موضع شکست ببیند و به همین دلیل از طریق جلال طالبانی، دبیرکل سابق حزب اتحادیه میهنی کردستان عراق که روابط حسنهای با دولت ایران داشت، پیامی را به ایران فرستاد و درخواست مذاکره کرد. دولت ایران نیز درخواست گفتوگوی قاسملو را پذیرفته و هیاتی را راهی کشور اتریش کرد تا بلکه این مسأله از طریق گفتگو حل شود، اما در تاریخ ۲۲ تیر سال ۱۳۶۸ در حین انجام گفتگو میان دو طرف، عدهای ناشناس به محل مذاکرات حمله کرده و اقدام به ترور هیاتها میکنند که در نتیجه آن، عبدالرحمن قاسملو و هیات همراه کشته شده و یک نفر از هیاتمذاکرهکننده ایران نیز زخمی میشود.
بعد از این واقعه، دموکرات، دولت ایران را متهم به انجام این ترور میکند، در حالی که دولت ایران اگر قصد ترور داشت، نیازی نبود خود را در این مکان به خطر بیندازد، پرسش دیگر در این رابطه این است که چه کسانی از این ترور سود بردند؟! مطمئنا استخبارات رژیم بعث و کسانی که نمیخواستند این مسأله حل شود از این ترور سود بردند. اساسا هروقت این مسأله در مسیر حل شدن قرار گرفته است، سرویسهای اطلاعاتی بیگانه وارد معرکه شده و ضربه خود را به روشهای گوناگون وارد کردهاند. سرانجام دادگاه کشور اتریش، دولت ایران را از این ترور مبرا دانسته و اعلام میکند هیچ سندی مبنی بر دخالت ایران در این ترور وجود ندارد.
اسناد
سندی غیر قابل انکار از پیوند عمیق سردمداران گروهک تروریستی و تجزیهطلب حزب دموکرات کردستان ایران با مسعود رجوی سرکرده گروهک تروریستی منافقین.
مصاحبه عبدالرحمن قاسملو با روزنامه «کل العرب» و ادعای استفادهنکردن رژیم بعث از سلاح شیمیایی بر علیه کردها.
منبع: جام جم