این روزها و مصادف با بیست و هفتمین سالگرد نسلکشی در سربرنیتسا یکی از طولانیترین پیادهرویهای دنیا به یاد شهدای واقعه سربرنیستا در بوسنی و هرزوین درحال برگزاری است. جنگ بوسنی و هرزگوین با صربها در سال ۱۹۹۲ شروع شد و در آن جنایات مهلکی علیه مسلمانان صورت گرفت. یکی از این جنایتها قتلعام سربرنیتسا است. منطقهای که از طرف سازمان ملل منطقه امن معرفی شد و وقتی مسلمانان به آن منطقه پناه بردند، به اشغال صربها درآمد و باعث قتلعام هشت هزار مسلمان در کمتر از یک هفته شد. حالا، اما فعالان صلح و حقوق بشر از تمام دنیا برای گرامیداشت کشتههای این جنایت، مسیری ۱۰۰ کیلومتری موسوم به «جاده مرگ» را به سمت سربرنیتسا، پیاده طی میکنند که به «مارش میرا» معروف است.
«مریم رضائیان» کارشناس ارشد تاریخ و «وحید پرست تاش» دانشجوی دکتر روابط بینالملل سالهاست در بوسنی و هرزگوین ساکن هستند. یادداشتی که میخوانید روایت مشترک آنها از کشتار مسلمانان سربرنیستا و پیادهروی است که هرساله به یاد آنها برگزار میشود:
«بوسنی و هرزگوین کشوری کوچک و زیبا در قلب منطقه بالکان و جنوب اروپا است که نزدیک به چهار میلیون نفر جمعیت دارد و محل تلاقی ادیان اسلام، مسیحیت ارتدوکس و کاتولیک است. بوسنی از نام رود بوسنا که از میان این کشور میگذرد گرفته شده و هرزگوین که بخش جنوبی این کشور را تشکیل میدهد ریشه در نام یکی از پادشاهان سابق منطقه دارد. بوسنی و هرزگوین کشوری کوهستانی و سرسبز است؛ سرشار از منابع طبیعی، دریاچهها، رودخانهها، چشمههای پرآب و آبهای معدنی و مناظر بکر و دست نخورده...
تاریخ معاصر بوسنی و هرزگوین
از قرن پانزدهم تا بیستم و تا قبل از جنگ جهانی اول بوسنی و هرزگوین بخشی از امپراطوری عثمانی بود؛ بعد از جنگ اول بوسنی و هرزگوین جزئی از کشور پادشاهی یوگسلاوی شد، جنگ جهانی دوم برای بوسنی یاد آور جنگهای پارتیزانی و مقاومت در برابر فاشیسم بود و جنگ جهانی دوم که تمام شد اینبار بوسنی و هرزگوین یکی از شش جمهوری منطقه بالکان بود (صربستان، اسلوونی، کرواسی، مقدونیه، مونته نگرو و بوسنی و هرزگوین) که جمهوری فدرالیته یوگسلاوی را تشکیل میدادند.
جنگ در بوسنی و هرزگوین
سال ۱۹۹۱ سرایت سقوط دیوار کمونیسم به منطقه بالکان رسید و یوگسلاوی با فروپاشی مواجه شد. بوسنی و هرزگوین بین هضم شدن در صربستان بزرگ و از دست دادن هویت و سرزمین یا مقاومت برای استقلال، گزینه دوم را برگزید و روز اول مارس ۱۹۹۲ رفراندوم استقلال را برگزار کرد. ششم آوریل همان سال ارتش یوگسلاوی سابق و قدرت چهارم نظامی جهان برای جلوگیری از این استقلال روانه سارایوو پایتخت بوسنی و هرزگوین شد و طولانیترین محاصره پایتخت یک کشور در تاریخ جنگهای کلاسیک جهان به مدت ۱۴۲۵ روز رقم خورد؛ این محاصره منجر به کشته شدن ۱۱ هزار و ۵۴۱ نفر شد که ۱۶۰۱ نفر از آنها زنان و کودکان بودند.
علی عزت بگوویچ؛ رهبر مردم و فرمانده جنگ
تاریخ بوسنی و هرزگوین در عصر حاضر به هیچ شخصیتی به اندازه علی عزت بگوویچ رهبر فقید مسلمانان این کشور مدیون نیست. عزت بگوویچ برای کشور بوسنی و هرزگوین نماد استقلال و مقاومت در برابر زورگویی است. فیلسوفی بزرگ و فرماندهی کم نظیر؛ قهرمانی که قدرت کلامش در جانهای مسلمانان بوسنیایی اثری شگرف داشت و بدون تردید نقش رهبری او یکی از مهمترین علل پیروزی در جنگ بوسنی و هرزگوین بود.
او حزب اقدام دمکراتیک که قدرتمندترین حزب و حامی حقوق مسلمانان بوسنی و هرزگوین به شمار میآید را تأسیس و در خلال جنگ خونین بین سالهای ۱۹۹۲- ۱۹۹۵ رهبری مردم و فرماندهی نظامی کشورش را بر عهده گرفت و برای مردمش، کشوری با پرچمی شناخته شده در جامعه بینالمللی به یادگار گذاشت. این مرد بزرگ در اکتبر سال ۲۰۰۰ به دلیل بیماری از سمت ریاست جمهوری کنارهگیری کرد و در ۱۹ اکتبر سال ۲۰۰۳ در اثر بیماری قلبی درگذشت.
جنایت در بوسنی و هرزگوین
همانطور گه گفتیم بوسنی و هرزگوین محل تلاقی سه دین و سه قومیت است؛ صربهای ارتدوکس، کرواتهای کاتولیک و بوشنیاکهای مسلمان! در طول جنگ صربها از یک طرف مجهز به تجهیزات نظامی متعلق به ارتش سابق یوگسلاوی بودند و از سوی دیگر به صربستان به صورت زمینی متصل بودند و کرواتها نیز به خاک کرواسی تکیه داشتند و هر دو از حمایت اروپای مسیحی برخوردار بودند و از مزایایی آن استفاده میکردند، ولی مسلمانان بوسنی، با کمترین امکانات دفاعی و دور از جهان اسلام در جنگی ناخواسته و نابرابر گرفتار شده بودند؛ بنابراین مسلمانان فاقد تجهیزات نظامی کافی برای دفاع بودند.
نیروهای افراطی صرب یا همان چتنیکها، با استفاده از این فرصت به مسلمانان شرق بوسنی یورش آوردند و فجیعترین جنایات تاریخ بشری تا قبل از ظهور داعش را رقم زدند. چتنیکها از هیچ جنایتی دریغ نکردند؛ کوچ دادن اجباری، تصرف اجباری اموال و دارایی، قتل عام و نسل کشی، تجاوز و هتک حرمت به زنان، تأسیس اردوگاههای مرگ، حاملگیهای اجباری و …! آمار دقیقی از تعداد قربانیان جنگ بوسنی و هرزگوین در دست نیست، ولی این اطمینان وجود دارد که بیش از دو میلیون نفر آواره شدند و تعداد قربانیان کمتر از یکصد هزار نفر نیست!
سربرنیتسا؛ زخم کاری
سربرنیتسا یکی از شهرهای شرقی بوسنی و هرزگوین است که در ماههای پایانی جنگ، سازمان ملل آن را برای حفاظت مردم غیر نظامی از دست جنایتکاران، منطقه امن اعلام کرده بود و ۴۰۰ صلحبان هلندی از آن محفاظت میکردند، ولی آنها به وظیفه خود در جلوگیری از عملیات تهاجم علیه مسلمانان ساکن سربنیتسا عمل نکردند.
گروههای مسلح چتنیک یا صربهای افراطی در حالی که شهر سربرنیتسا مملو از هزاران غیرنظامیای بود که در آنجا پناه گرفته بودند، ابتدا شهر را محاصره کردند و بعد به مدت پنج روز شهر را با توپ و راکت به شدت گلوله باران کردند و سپس ژنرال ملادیچ فرمانده ارتش صرب و مشهور به قصاب بالکان وارد شهر شد و مردم با فرار از شهر وارد کمپ نیروهای حافظ صلح در حومه شهر به نام پوتوچاری شدند. اما کلاه آبیهای هلندی که مسئولیت نگه داری از اردوگاه پناهندگان را بر عهده داشتند، کمپ را ترک کردند و مردم بی دفاع را به چتنیکهای صرب تحویل دادند.
همزمان صربهای افراطی مردان و پسران مسلمان بین ۱۲ تا ۷۷ سال را به بهانه بازجویی، از بقیه افراد جدا کردند و زنان و کودکان را با کامیون از منطقه دور کردند، اما مردانی که همچنان در انتظار بازجویی بودند، با قتل عامی وسیع روبرو شدند.
جاده مرگ؛ سربرنیتسا تا توزلا
با سقوط سربرنیتسا و بد عهدی نیروهای حافظ صلح سازمان ملل، بیش از پانزده هزار نفر از شهر متواری شدند و پای پیاده و از داخل جنگل و کوهستان راهی شهر توزلا شدند؛ به این مسیر که پناهجویان مسلمانان بعد از سقوط سربرنیتسا به امید آزادی در آن گام نهادند، ولی بسیاری از آنها هرگز به مقصد نرسیدند؛ اصطلاحاً «جاده مرگ» گفته میشود.
در تمامی طول این مسیر چتنیکها در کمین مسلمانان بودند و کمتر کسی از جاده مرگ جان سالم بدر برد و عموماً در داخل جنگل به قتل رسیدند و در گورهای دسته جمعی دفن شدند. صربها برای اینکه آثار جنایت خود را مخفی کنند، چندین بار اجساد را با لودر از گورهای جمعی خارج کردند و در جاهای دیگر دفن کردند؛ اجساد زیادی از این نسل کشی وجود دارد که هر بخش از آن در گوری مختلف و با فاصله زیاد از هم پیدا شده است.
در حقیقت جاده مرگ شاهدی برای فقدان انسانیت و تلاش گروهی برای قتل جمع کثیری از انسانهای بیگناه بدون هیچ دلیلی است. آمار رسمی حکایت از قتل عام ۸۳۷۲ نفر در طی چند روز فرار در جاده مرگ دارد، اما مردم محلی آمارهای بیشتری را ذکر میکنند.
مارش میرا؛ بازگشت به محل جنایت
یک دهه طول کشید تا مردم بوسنی و هرزگوین از شوک نسل کشی غیرقابل باور سربرنیتسا، اندکی رهایی پیدا کردند و بعد از آن طرحهایی برای حفظ و یادآوری این حادثه مهم شکل گرفت که نمود اصلی آن امروز بهعنوان مراسم سالگرد شهدای سربرنیتسا و راهپیمایی صلح یا مارش میرا شناخته میشود.
راهپیمایی مارش میرا (راهپیمایی صلح) که از سال ۲۰۰۵ به طور رسمی آغاز شد؛ حرکت در جهت خلاف مسیری است که قربانیان در جولای ۱۹۹۵ آن را پیمودند، در واقع، پایان «مارش میرا» ابتدای «جاده مرگ» است. این بار مردم به سوی سربرنیتسا میروند و هرساله جمعیت بیشتری در مراسم مارش میرا، جاده مرگ را به سوی سربرنیتسا طی میکنند.
هرساله بیش از چند هزار نفر به صورت داوطلبانه از ملیتها و مذاهب گوناگون مسافتی نزدیک به یکصد و ده کیلومتر را پیاده طی میکنند تا وضعیت افرادی را درک کنند که برای فرار از شکارچیان انسان در جنگلها با گرسنگی و تشنگی دست و پنجه نرم میکردند و امکان تشخیص مسیر درست را نداشتند.
ایران، سربرنتیسا و مارش میرا
مجموعه برنامههای یادبود شهدای سربرنیتسا در دو سطح انجام میگیرد؛ نخست در سطح رسمی و با حضور مقامهای سیاسی بوسنی و هرزگوین و میهمانان کشورهای خارجی و دوم در سطح مردمی با حضور عموم مردم بوسنی و هرزگوین و شهروندان غیر بوسنیایی.
هیأتهای سیاسی و دیپلماتیک ایران هر ساله در مراسم یادبود یازدهم جولای در سربرنیتسا شرکت میکنند؛ سال گذشته آقای ابراهیم طاهریان به نمایندگی از جمهوری اسلامی ایران در این مراسم شرکت و سخنرانی کرد و سفرای ایران هم هر ساله در این برنامه حضور دارند.
اما اولین حضور گروهی و سازماندهی شده ایرانیها در بخش غیر دولتی مراسم سربرنیتسا؛ به حضور گروهی از پزشکان انجمن طبیب مسیر در پیادهروی مارش میرا در سال ۱۳۹۶ باز میگردد. همان سال گروهی از نویسندگان و اصحاب قلم نیز به دعوت بنیاد شعر و ادبیات داستانی در این مراسم حضور پیدا کردند. حضور داوطلبانه گروههای ایرانی در سالهای بعد نیز ادامه یافت، ولی شرایط ناشی از کرونا موجب وقفهای دو ساله در برنامهها شد. امسال با کاهش محدودیتهای ناشی از اپیدمی کرونا، گروه طبیب مسیر با وجود مشکلات بسیار از جمله گرانی ارز، موفق شده بار دیگر در این مراسم حضور یابد و پرچم جمهوری اسلامی را در سراسر مسیر پیاده روی مارش میرا افراشته نگاه دارد.
عبرتهای سربرنیتسا
حفظ نام و یاد سربرنیتسا علاوه بر آنکه برای حفظ یاد شهدای این نسلکشی الزامی است، دلیلی برای پرهیز از فراموشی چنین جنایتی است که اولین نتیجه آن عبرت جهانی و جلوگیری از رخداد وقایع مشابه در هر نقطهای از جهان است.
اما نکته مهم دیگری نیز در دل ماجرای سربرنیتسا نهفته است؛ یعنی غیرقابل اعتماد بودن سازمانهای بینالمللی و قدرتهای بزرگ، این جنایت در حالی رخ داد که شورای امنیت سازمان ملل طی قطعنامه ۸۱۹، سربرنیتسا را منطقه امن اعلام کرده بود و یگانی از نیروهای هلندی حافظ صلح سازمان ملل وظیفه تأمین امنیت این شهر را برعهده داشت و نیروهای ناتو وظیفه حمایت هوایی از شهر را داشتند؛ اما هلندیها با کوچکترین فشار ارتش صرب شهر را خالی کردند و نیروی هوایی ناتو با وجود اطلاع از پیش روی نظامی صربها، هیچ اقدامی انجام نداد. جنایت دهشتناک سربرنیتسا برای همیشه به عنوان برگی سیاه در کارنامه سازمان ملل متحد و نیروهای حافظ صلح ثبت شده و در تاریخ معاصر نیز به عنوان لکه ننگی بر دامن قدرتهای جهانی باقی خواهد ماند. شاید این بزرگترین درس سربرنیتسا برای جهان باشد که نمیتوان به قول سازمانهای بینالمللی و قدرتهای جهانی اعتماد کرد.
منبع : مهر
همه شعار میدان و ادعا دارند ولی در عمل خبری از حقوق بشر و انسانیت نیست.....
کاش می شد پرستوهای که آمدند و از خانه خدا محافظت کردند
دوباره می آمدند و از جان 8000نفر مظلوم بی پناه بی گناه مسلمان دفاع می کردند
کاش می شد موسی با عصا می آمد و صرب های خون خوار را ب خار و خاشاک تبدیل می کرد
مثل راهپیمایی اربعین می مونه که کاروانی از اسرار را روی خاک و سنگ می بردند و تازیانه می زدند
اینکه این حوادث تلخ برای همیشه باقی بمانند و درست عبرت شوند برای جنایتکاران تاریخ و این مطلب را به ظالمان گوشزد کنند که ظلم و جنایت آنها پاک نخواهد شد