به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، علم دکتری، حرفهای نیست کـه هر شخصی بتواند از پس آن بر بیاید. شـما حتی اگر برای پذیرش در دانشکده های دکتری هم همت و آمادگی لازم را داشته باشید و چند سال از عمرتان را صرف درس خواندن کنید، بازهم مهارتهایی هست کـه باید در آنها تسلط داشته باشید.
۱-مهارتهای ارتباطی
ارتباطات در هر شغلی مهم اسـت، اما نه بیشتر از دکتری! تعامل با بیماران و همکاران بخش مهمی از برنامه روزانه شـما را تشکیل میدهد و اگر مهارت های ارتباطی ضعیفی داشته باشید، نه تنها کارتان سختتر میشود، بلکه ممکن اسـت زندگی افراد دیگر هم بـه خطر بیفتد.
ارتباط بخش مهمی از مراحل تشخیص اولیه اسـت. آزمایشها و اسکنها بـه اندازه کافی در تشخیص اهمیت دارند، اما برای درک حال بیمار و وضعیت بیماری اش باید بتوانید سوالات مناسب را بپرسید، آزمایشها رابا پاسخ هایشان تطبیق بدهید و نتیجه را بـه زبان ساده بـه آنها منتقل کنید.
بـه همین ترتیب، شـما باید بتوانید انچه متخصصان دیگر «مثل پرستاران، امدادگران یا داروسازان» بـه شـما میگویند را درک کنید ودر مقابل دستورالعمل روشنی بـه آنها ارائه بدهید.
یادتان باشد شـما میتوانید باهوشترین فرد دانشگاه یا ماهرترین دکتر دراین حرفه باشید، اما اگر نتوانید بـه طور موثر با دیگران صحبت کنید و بـه حرفهایشان گوش دهید، شـما و بیمارانتان با مشکل روبهرو خواهید شد.
۲-هوش هیجانی
بـه همین ترتیب، داشتن درایت و توانایی درک دیگران، مخصوصا در مورد بیماران، یکیدیگر از این مهارت های کلیدی اسـت.
متأسفانه گاهی اوقات وادار میشوید اخبار بد را مستقیما بـه بیماران یا بستگان نزدیک آنها منتقل کنید.
اغلب، این اخباری چیزی اسـت کـه گیرنده نمیخواهد بشنود و شـما باید از هوش هیجانی یا عاطفی خوبی برخوردار باشید تا بتوانید بـه صورت حرفهای برایشان توضیح بدهید کـه بهترین کاری کـه میتوانستید بکنید چه بوده و شـما کوتاهی نکرده اید.
مثلاً ممکن اسـت لازم شود بـه همراه بیمار اطلاع بدهید کـه همسر یا شوهرش تا چند ماه دیگر زنده نیست یا بر اثر تصادف دچار مرگ مغزی شده اسـت. اینها مکالمات بسیار دشواری هستند کـه نیاز بـه همدلی، اخلاق حرفهای و درک بالا دارند.
۳-مهارت حل مسئله
گفته میشود کـه بیشتر تشخیص های دکتری اساسا مثل کار پلیسی هستند یعنی باید با گرد آوری سرنخها و شواهد در مسیر رسیدن بـه راه حل قدم بردارید. بنابر این، اگر شـما ذاتا توانایی حل مسائل مختلف را دارید، دراین جنبه از دکتری هم موفق خواهید بود.
البته آموزش شـما در دانشگاه دانش فنی لازم برای درک چنین مواردی را در اختیار شـما قرار میدهد، اما توانایی تجزیه مشکلات و ساخت الگوریتم داخلی کـه این دانش را پیاده سازی میکند، مهارتی اسـت کـه باید خودتان پرورش بدهید.
شـما همچنین باید بتوانید خارج از چارچوب فکر کنید.
هر بیماری یک مورد متفاوت اسـت و ممکن اسـت نتایج آزمایش با مفروضات شـما مطابقت نداشته باشد.
در چنین مواردی از مراجعه بـه بخش بدبین مغز تان نترسید و از منظر دیگری بـه مسئله نزدیک شوید.
۴-توجه به جزئیات
هنگام مواجهه با دوز دارو ها، سابقه بیماران، آلرژی ها، تفاوت های فیزیولوژیکی، آداب و رسوم فرهنگی و سایر جنبه های یک بخش شلوغ بیمارستان طبیعتا نباید از چیزهای جزئی غافل شوید.
بـه عبارت دیگر، توجه بـه جزئیات یک مهارت اساسی برای هر متخصص دکتری اسـت.
این توجه صرفا مربوط بـه دوزهای مناسب یا آگاهی از موارد منع مصرف دارو نیست، بلکه در مورد توجه بـه علائم هشداردهنده هم هست.
مثلاً اگر یک بیمار خاص هر چند ماه یکبار با آسیب های جدید روبهرو شود، حتماً یکجای کار ایراد دارد و یا ممکن اسـت علت چیز بدتری باشد.
نکته این اسـت کـه پزشکان خوب حتی در پایان یک روز طولانی و شلوغ هم متوجه همهی چیز میشوند و اجازه نمیدهند هیچ چیزی از زیر نظرشان پنهان بماند.
۵-مهارتهای تصمیم گیری
وقتی صحبت از مراقبت از بیمار میشود، تمام تصمیمات بالینی نهایی بـه عهده پزشکان اسـت.
بنابر این شـما باید خودتان مسئولیت بیمارتان را بر عهده بگیرید ودر شرایط سخت تصمیم بگیرید.
بـه عبارت بهتر یعنی شـما باید بر برنامه های درمانی بیمارانتان مدیریت و بازرسی داشته باشید و بتوانید شرایط انها را برای بستگانشان توضیح بدهید.
سرعت دراین مهارت هم بسیار حائز اهمیت اسـت.
مثلاً اگر دربخش اورژانس کار میکنید، ممکن اسـت یک بیمار داشته باشید کـه یک لحظه خوب اسـت و لحظه بعد حالش ناگوار میشود.
اینکه بتوانید تحت فشار هم خونسرد، آرام و حرفهای و سریعا در مورد او تصمیم بگیرید از ویژگی بارز شـما بـه عنوان یک دکتر خوب بـه حساب میآید.
۶-حرفهای بودن
ارتباط با مردم همیشه هم آرام و بدون مشکل پیش نخواهد رفت.
اگر انها در شرایط بیماری و تحت فشار باشند و یا از نظر احساسی دچار مشکل باشند، خیلی آسان آشفتگی بـه وجود میآید.
پس اینکه بتوانید همیشه حرفهای باشید و خودتان را در موقعیتی قرار ندهید کـه تواناییهایتان زیر سوال برود، بسیار حیاتی اسـت.
برای اینکه رفتارتان حرفه ایتر بـه نظر برسد، چند نکته هست کـه بهتر اسـت رعایت کنید:
سوء استفاده نکردن از موقعیت و نشان دادن مهارت های قوی برای حل اختلاف با بیمار
رفتار مودبانه و محترمانه با همهی بیماران، صرف نظر از سابقه انها
اگر بیمار علائم بیماری داشت کـه بـه خاطرش خجالت میکشید با او طوری آسان رفتار کنید کـه احساس شرمندگی نکند
خاطرجمعی از اینکه استانداردهای بالای مراقبتی و روش های بالینی صحیح همیشه توسط خود شـما و دیگران رعایت میشود
نشان دادن درایت و بلوغ عاطفی در برخورد با بیماران
۷-مهارت کار گروهی
یکی از الزامات کلیدی برای هر دکتر حرفه ای، توانایی همکاری و کار بـه عنوان جزئی از یک تیم گستردهتر اسـت.
ممکن اسـت لازم باشد در شرایط حاد از این مهارتتان استفاده کنید، مثلاً در تیم جراحی.
یا حتی ممکن اسـت در سیستم درمانی وسیع تری لازم شود از متخصصان دیگری مثل روان پزشکان یا انکولوژیستها کمک بگیرید یا بـه انها کمک کنید.
در هر صورت، توانایی تعامل و ایجاد روابط با همسالان و همکاران، نه تنها برای مراقبت از بیمار، بلکه برای خاطرجمعی از داشتن یک محیط کاری هماهنگ روز بـه روز بااهمیتتر میشود.
اینکه هیچ دکتری نمیتواند بدون پرستاران خوب بـه نتیجه برسد کاملا درست اسـت، بنابر این همیشه باید خودتان را عضوی از یک تیم بدانید و با همهی تعامل کنید.
۸-مهارتهای رهبری
در برخی موارد لازم اسـت بـه تماس بیماران پاسخ بدهید.
ممکن اسـت فرد در شرایط اورژانسی و حاد باشد و یا مورد پیچیدهای باشد کـه در حال انجام اسـت و نیاز بـه کمک شـما دارد.
در هر صورت، مردم بـه دنبال راهنمایی و پاسخ شـما هستند، پس سعی کنید درست و با حوصله راهنمایی شان کنید.
احتمالا در دوران حرفه ایتان، مسئول آموزش و راهنمایی پزشکان و دانشجویان دکتری هم خواهید بود، بنابر این مهارت های رهبری باید در شـما تا حد زیادی تقویت شود.
این فقط بـه معنای انتقال دانش بـه ذهنهای تاثیر پذیر نیست، بلکه یعنی وقتی هم کـه اوضاع خوب پیش نمیرود بـه عنوان الگو دیگران را رهبری کنید.
۹- تاب آوری
مسلما تاب آوری یا انعطاف پذیری نه تنها یک “مهارت” بلکه یک “صفت” اسـت، اما هنوز هم میتوانید خودتان را آموزش بدهید تا قویتر باشید.
شـما بـه این مهارت نیاز خواهید داشت، زیرا دکتر شدن بـه این معنی اسـت کـه خودتان را در دسترس چیزهایی قرار دهید کـه بـه طور غیر قابل انکاری بر جهان بینی شـما و حساسیت هایتان تأثیر میگذارد.
از همان ابتدای کارتان، چیزهایی را مشاهده خواهید کرد کـه ناراحتتان میکنند و شـما را تغییر خواهند داد.
در حالی که حمایت مورد نیاز برای هضم و مقابله با این مسائل را دریافت خواهید کرد، اما بازهم این واقعیت را نمیشود انکار کرد کـه عدهای از مردم در چنین شرایطی بهتر از دیگران واکنش نشان میدهند.
زود ناراحت یا آشفته شدن الزاماً ویژگی بدی نیست.
بـه هرحال این خصلت نشان میدهد کـه شـما انسان دل نازک و دلسوزی هستید، اما باید مدیریتش را هم بیاموزید و مطمئن شوید کـه هیچ وقت بر عملکرد حرفهای و تصمیم گیری و توانایی درمانی شـما تأثیر نمیگذارد.
۱۰-ظرفیت یادگیری
بدن انسان بسیار پیچیده اسـت تا جایی کـه تقریباً غیرممکن اسـت کـه یک نفر همهی چیز را در مورد آنها بداند.
با این حال، پزشکان باید ان را کامل و دقیق بشناسند. البته، نیازی نیست کـه دائره المعارف باشید.
شـما همیشه میتوانید با متخصصان مشورت کرده و از دائره المعارفهای دکتری کمک بگیرید.
اما در کل دوران آموزش دکتری ودر واقع، بقیه دوران حرفه ایتان، شـما باید حجم وسیعی از اطلاعات تخصصی را در مغزتان ثبت کنید.
اگر ظرفیت یادگیری بالایی نداشته باشید نمیتوانید اطلاعاتتان را بـه روز کنید و از دانش روز عقب میمانید.
هیچ وقت یادگیری تمام نمیشود و همیشه انگار در کلاس درس هستید.
کشفیات و فناوری های دکتری بـه سرعت پیشرفت میکنند، بنابر این حتی بـه عنوان یک متخصص خبره باید بـه روز باشید و از آخرین پیشرفتها و روندهای درمانی مطلع شوید.
منبع: تالاب
انتهای پیام/
مثل قضیه گواهینامه خودرو است. یعنی گواهینامه ماشین رو نمیراند بلکه مهارت راننده است. باتشکر
ما میخواستیم خان قلی خان شویم این شدم (لیسانس بیکار) تو که میخوای ما شوی حیف نون هم نمیشی