به گزارش حوزه افغانستان باشگاه خبرنگاران جوان ، دلیل این همه توجه به تحولات افغانستان هم بر میگردد به اصالت و ماهیت اتفافات در این کشور که خیلی متفاوت و جنجالیتر از دیگر حوادث دنیا است. از طرف دیگر پیامدهای ناشی از اتفاقات تلخ در افغانستان، با توجه به آثار منفی که با خود به دنبال دارد، توجه کشورهای جهان بویژه کشورهای منطقه و همسایه این کشور را بخود جلب میکند.
تحولات اخیر افغانستان اگر چه متاثر از قدرت گرفتن گروه نام آشنایی بنام طالبان بود، اما ماهیت ظهور ناگهانی طالبان، ناشی از یک حادثه ساده نبوده و تحولات افغانستان زوایای پنهان و پیچیده دیگری هم دارد، که درک و کشف آنها نیاز به زمان زیادی دارد. اما یکی از نکات مهمی که از منظر استراتژیهای نظامی در عمق اتفاقات ۲۰۲۱م افغانستان نهفته است، مقدمات آغاز مدل جدیدی از درگیریهای درون سرزمینی بنام جنگهای پیوندی در این کشور است.
نشانههای جنگ پیوندی در افغانستان، ترکیب نیروهای عمل کننده در بطن طالبان در چندماه اخیر نهفته است که همزمان با جا خالی دادن مرموزانه امریکا از میدان افغانستان، صحنه مدیریت عملیات سقوط دولت اشرف غنی و حاکمیت و احاطه طالبان به دست کشور پاکستان و سرویسهای نظامی و امنیتی آن افتاد و این سرآغاز مدلی از جنگ بنام "جنگ پیوندی" است که " جوزف نای" در نظریه" آینده قدرت نظامی " در سال ۲۰۰۹ میلادی مطرح کرده بود.
ماموریت اصلی این مدل جنگ، گسستن پیوندهای تاریخی و جغرافیایی یک نسل تاریخی و جایگزین کردن ترکیب تلفیقی و اتحاد سازی قومیتی به قیمت حذف بخشی از پیکره ثابت اجتماعی از یک جامعه است؛ لذا اگر چنین سناریویی در عمق تحولات اخیر افغانستان طراحی شده باشد، باید شاهد حذف فیزیکی و جغرافیایی بخشی از نسل افغانی باشیم (که شواهد آن هم اکنون در قندهار و هرات و مزارشریف دیده میشود) و جایگزین آنان از پاکستان، بویژه از مناطق پشتون نشین آن خواهد بود.
پاکستانی که در تحولات اخیر از یک بازیگر نیمه آشکار به مداخله گری تمام عیار در تحولات میدانی افغانستان تبدیل شده و جالبتر اینکه طبق نقشههای جهانی آب و هوا از سال ۲۰۵۰ میلادی به بعد یکی از بحرانیترین کشورها از لحاظ اقلیمی خواهد بود. موضوعی که هم اکنون پاکستان را به تکاپو وا داشته تا از افغانستان بعنوان مکان گزینی ثانوی استفاده بکند