به گزارشگروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، هر چند مناسبت تقویمی و تاریخی ۳۰ تیر برای ایرانیان سالگرد قیام ملی برای بازگشت دکتر محمد مصدق به نخستوزیری در سال ۱۳۳۱ خورشیدی است و یاد جان شیرین جوانانی که برای آزادی قربانی شدند، اما در عرصۀ جهانی و در تاریخ علوم نوین بشری، ۳۰ تیر، سالروز پاگذاشتن نخستین انسان به کرۀ ماه در سال ۱۳۴۸ خورشیدی است. ماجرایی که البته عدهای باور نکردند و پس از ۵۲ سال هنوز هم کم نیستند کسانی که آن را داستانی ساختگی میدانند و میپرسند اگر اتفاق افتاد پس چرا دیگر تکرار نشد؟
روایت رسمی و رسانهای این است: «ساعت ۳:۵۶ روز ۲۱ ژوییه ۱۹۶۹ یا ۳۰ تیر ۱۳۴۸ خورشیدی و در جریان مأموریت فضایی «آپولو - ۱۱» برای اولین بار در تاریخ بشر دو انسان پا به کرۀ ماه گذاشتند و آنچه قرنها و هزارهها افسانه پنداشته میشد و دور از دسترس، جامۀ واقعیت پوشید و به امری ملموس بدل شد و ماه را از افسانه به واقعیت بدل ساخت.»
نام سه فضانورد «نیل آرمسترانگ، باز آلدرین و مایکل کالینز» بود. یک نفر در مدار بود و منتظر و پا نگذاشت. از این رو نام «نیل آرمسترانگ» به عنوان نخستین انسان ثبت شده و معیار، گزارش سازمان هوانوردی و فضانوردی ملی ایالات متحده (ناسا)ست.
بیشتربخوانید
چنانکه گفته شد در تمام این سالها کسانی هم بودهاند که داستانِ پاگذاشتن انسان به کرۀ ماه را غیرواقعی و ساختگی دانستهاند. نخستین فرد کسی بود به نام «بیل کیسنگ» که کتابی نوشت با عنوان «ما هرگز به ماه نرفتهایم؛ کلاهبرداری ۳۰ میلیارد دلاری آمریکا».
جدی گرفتن کتاب او به خاطر سابقۀ فعالیت در بخش مستندسازی ناسا بود، اما کسانی دیگر نیز چنین مدعایی داشتهاند. انکار کنندگان این دلایل را میآوردند و هنوز هم میآورند:
اول: توان فناوریهای دهۀ ۱۹۶۰ چنین اجازهای نمیداد و چرا با پیشرفتهای حیرتآور اواخر قرن بیستم و آغاز هزارۀ سوم این سفر و فرود تکرار نشد؟
دوم: این یک صحنهسازی در مقابل اتحاد شوروی بود و به خاطر همین بعد از فروپاشی ابرقدرت شرق دیگر ادامه ندادند.
سوم: مأموریت آپولو- ۱ تنها دو سال قبل از آن، به شکست فاجعهباری انجامیده بود. چندان که در جریان آن، سه فضانورد به نامهای «گریسوم، وایت و چافی» زندهزنده سوختند. حتی برخی حدس زدند، چون حاضر به همکاری با پروژۀ مشابهی نشدندبه قتل رسیدند. این مدعیان از ۷ نفر دیگر هم سخن میگویند که به همین دلیل کشته شدند. انکار کنندگان میگویند آپولو- ۱۱ را طراحی کردند تا آن خاطره را محو کنند.
چهارم: از آن سه فضانورد تنها نیل آرمسترانگ بود که در برنامههای عمومی شرکت میکرد و تازه او هم چندان شاد و فاتح به نظر نمیرسید و رفتار و گفتار او به انسانی نمیمانست که چنین تجربۀ محیرالعقول و شگرفی را از سر گذرانده است. انگار او و دوستانش شک کرده بودند یا از همکاری در پروژه پشیمان شده بودند منتها راهی نداشتند یا از سازمان سیا میترسیدند.
پنجم: در همان کتاب، ادعا شده تصاویر مربوط به کرۀ ماه نیست بلکه در یک پایگاه نظامی و یک استودیو فیلمسازی ساخته شده و کل پروژه «هالیوودی» است.
اگر این استدلالات را قبول ندارید و گمان میکنید مثل آقای احمدینژاد که در هولوکاست یا اصالت ۱۱ سپتامبر شک کرد، ما هم مشکوکایم باید گفت شتاب کردهاید، چون دلایل تأییدکنندگان و قایلان به سفر انسان به کرۀ ماه هم قابل توجه است:
اول: این انکار منحصر به ماجرای سفر به کرۀ ماه نیست، چون تمام پیشرفتهای بشر و مصنوعات آن، در آغاز غیر قابلباور بوده است. «ارنست اشتولینگر» دانشمند آلمانی – آمریکایی میگوید: «راه رسیدن به عقیده، کوتاه و راحت و راه رسیدن به علم، طولانی و سنگلاخ است.»
دوم: همان گونه که در آغاز اشاره شد اگر آمریکاییها چنین دروغ بزرگی را در رقابت با اتحاد شوروی ساخته و پرداخته بودند در وهلۀ اول خود روسها باید آن را افشا میکردند. با این وصف چرا در اوج جنگ سرد هیچ گاه چنین ادعایی مطرح نکردند و مهمتر این که چرا این راز پس از فروپاشی اتحاد شوروی برملا نشده است؟
سوم: اگر این سه فضانورد در یک پروژۀ دروغین مشارکت کرده بودند چرا اجازه مییافتند به کشورهای دیگر سفر کنند در حالی که ممکن بود بازنگردند و دست به افشاگری بزنند.
برای ایرانیان به قاعده باید بسیار جالب باشد که بدانند هر سه فضانورد سه ماه بعد - دوم آبان همان سال (۱۳۴۸) - به ایران سفر کردند و ۲۴ ساعت هم در تهران اقامت داشتند.
البته کنفرانس خبری به مفهوم مصطلح رسانهای برپا نکردند و به جای پاسخ به پرسشها و ابهامات، همان اطلاعاتی را که قبلا نیز ارایه داده بودند تکرار کردند و از جمله گفتند:
- «نیروی جاذبه در ماه یک ششم زمین است و اگر شیئی از دست انسان بیفتد آرام آرام فرود میآید».
- «نور زمین که شبها بر سطح ماه میتابد به رنگ آبی توأم با خاکستری است. ۱۴ روز تماماً شب است و ۱۴ روز تماماً روز».
چهارم: آرمسترانگ در تهران از تلگراف فضانوردان روس نیز سخن گفت که موفقیت آنها را تبریک گفته بودند و نکات جالبی که توجه خیلیها را به خود جلب کرده بود.
تأیید کنندگان و معتقدان به قطعی بودن این سفر همچنین به این شبهه که «چرا دیگر تکرار نشده» این گونه پاسخ میدهند که مگر خودتان نمیگویید قبلا هم انجام شده، ولی شکست خورده است؟ پس سابقه داشته و این نوبت به موفقیت رسیده و پس از موفقیت، تکرار نکردهاند، چون به هدف رسیدهاند و تکرار، توجیه اقتصادی نداشته است.
پنجم: اگر پروژه هالیوودی بود، سینماگران مطرح خارج از ساز و کار هالیوود هم باید چنین ادعایی را مطرح میکردند، ولی به جز یکی دو فیلم، دیگر سینماگران چنین داعیهای را به میان نیاوردهاند.
کوتاه این که باورناداران میگویند اگر «فتح ماه» به دست انسان، راست است چرا در این ۵۲ سال دیگر تکرار نشده در حالی که به هر دستاورد بشری دیگر در این نیم قرن توجه کنید پیشرفتهای فراوان و محیرالعقول را مشاهده میکنید. به گونهای که گفته میشود کل پیشرفت علمی انسان تا سال ۱۹۰۰ را میتوان یک طرف قرار داد و از ۱۹۰۰ به این سو هم طرف دیگر گذاشت و تازه در قرن بیست و یکم شتاب، صعودی شده است.
نکته دیگر این که موضوع یکی از گزارشهای انتخابی «جان کری» در کتاب بسیارخواندنی «تجربههای ماندگار در گزارش نویسی» که آقای اکبر قاضی زاده به پارسی برگردانده درباره پاگذاشتن نخستین انسان روی خاک ماه است و اگر این ماجرا ساختگی بود در این کتاب کنار گزارشهای معیار دیگر قرار نمیگرفت. (نویسندۀ کتاب، با جان کری وزیر خارجه سابق آمریکا و طرف مذاکرات جواد ظریف اشتباه گرفته نشود).
در همان گزارش، نیل آرمسترانگ میگوید: «آسمانِ ماه، سیاهِ سیاه بود. سطح ماه هم گرم و دلپذیر بود. وضعیتی که آدم حس میکرد چه خوب است با لباسی سبُک، قدم بزند تا در آفتاب گرم شود در یک بعد از ظهر پاییزی».
او، اما در تهران و در دوم آبان ۱۳۴۸ گفته بود:
«در مورد گرما و سرمای ماه باید بگویم ما از حرارت ماه چیزی نفهمیدیم. زیرا لباسهای فضایی ما و دستکش عایق ما دارای حرارت یک میزان و به طور کلی مطبوع بوده است و هیچوقت از ۱۷ درجه بالای صفر تجاوز نمیکرد و به همین خاطر ما کوچکترین احساسی از گرمای ماه نداشتیم و، چون در روز وارد ماه شدیم و شبِ ماه را ندیدم نمیتوانم مشاهدات خود را از شبها و سردیِ ماه شرح دهم.» - [بیست و ششمین سالنامۀ دنیا، سال ۱۳۴۹، صفحات ۱۹ و ۲۰]راستی، شما چطور؟ داستان پا گذاشتن انسان به کرۀ ماه را راست میدانید یا در زمرۀ گروه نخست، هستید؟
نویسنده حدس میزند گزینۀ سومی هم باشد. کسانی که ترجیح میدهند به سرعت نظر ندهند و این تردید را به مثابه تلنگری به ذهن خود میدانند تا هر خبری و هر ادعایی راباور نکنند خاصه در این روزگار که تشخیص راست و ناراست در شبه رسانهها و قپفضای مجازی دشوار شده است.
تردید در آنچه نقل شده کاری بود که احمد شاملو میخواست با داستان فریدون و ضحاک شاهنامه انجام دهد و سنت را نقد کند و گمان میکرد اگر سراغ فردوسی و ملیت برود کم خطرتر است، اما هزینۀ سنگینی به خاطر آن پرداخت. خوشبختانه بر سر رفتن یا نرفتن به کرۀ ماه تعصب خاصی در میان ایرانیان مشاهده نمیشود و دغدغههای مهمتری دارند.
منبع: عصر ایران
انتهای پیام/
شاید امکان آشکار شدن این حقیقت که نمونه های ادعا شده ناسا ساختگی هستند، یانکی ها را وحشت زده کرده است.