به گزارش خبرنگار گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از مشهد، یکی از پوشش هایی که بین زنان مسلمان و ایرانی مرسوم است و بانوان سرزمینمان سال ها است که به این پوشش مزین هستند چادر است و اما در جامعه این امر که حتما باید چادر مشکی باشد به خودی خود جوش خورده و شکل گرفته و بانوان با انتخاب پارچههای مختلف چادر مشکی به دلیل کم توجه بودن آنها را انتخاب کرده اند.
پس این نکته که چادر باید حتما مشکی باشد یک امر خود جوش بیشتر بوده است، چون اگر به تاریخ نگاه کنیم مردم قشر ضعیف یا به نوعی رعیت با چادر رنگی در جامعه حضور پیدا می کردند که یک امر می توان به ارزان بودن چادر رنگی اشاره کرد، ولی در کل حکم خانم چادری را داشته اند.
در روایات اسلامی از جمله احکام لباس چه در مورد نمازگزار و چه در غیر حالت نماز بهترین لباس، لباس سفید معرفی شده و نسبت به رنگ مشکی نهی شده است. اما در چند مورد استثنا شده است که چادر یکی از این موارد میباشد؛ البته در اسلام اجبار به رنگ مشکی نیست.
استفاده از چادر یا حجاب مشکی برخلاف نظریههایی که میخواهند چادر و پوشش اسلامی را زیر سوال ببرند نه تنها بعد منفی ندارد بلکه با توجه به دلیل فلسفه حجاب برای بانوان و حتی آقایان یعنی عدم تحریک و ایجاد آرامش روانی در جامعه نیز به شدت همسو و سازگار هستند.
بعد مذهبی دلایل مشکی بودن چادر
از دید اسلام که حجاب و چادر برگرفته از احکام اصلی این دین است، حجاب بانوان باید پوشاننده اندام آنها باشد به طوری که نامحرمی را به خود جلب نکند خب این امر بدیهی است که رنگ مشکی رنگی خنثی است و تحریک پذیر نیست و پوشش مناسب و کافی برای بانوان ایجاد میکند.
امام صادق (ع) فرمودند: پوشیدن لباس سیاه کراهت دارد مگر در سه چیز که عبارتند از:کفش، عمامه وکساء (کساء به لباس بزرگ مثل عباء وچادر وامثال آن گویند) (وسائل الشیعه، ج۳ ص۲۷۹)
چرا چادر رنگ مشکی؟
از سالها قبل، در واقع از وقتی موضوع حجاب زن بصورت جدی در دنیا مطرح شد، مخالفین حجاب، سعی میکردند حجاب را با موضوع رنگ آن طرد کنند. برای موافقین هم رفته رفته این شبهه قوت گرفت که «چرا رنگ مشکی؟». در واقع هر کس میخواست چادر را زیر سوال ببرد، رنگ مشکی را زیر سوال میبرد.
معمولا مشکی رنگ افسردگی، عزا و اندوه و غم است. افسردگی بعنوان یک بیماری پاتولوژیک، عزا به مفهوم یک سنت، و غم و اندوه هم به معنی یک فرآیند زمینهساز برای تخلیه هیجان. همه این موارد هم درست و هم غلط است. درست است از این جهت که رنگ مشکی بعنوان نمادی برای همه این موارد است و به اینها کمک میکند، اما محدود به این مفاهیم نیست.
در واقع نمیشود تنها این مفاهیم را از رنگ مشکی برداشت کرد؛ رنگ تیره موجب استتار و اختفای اشیاء و مانع از دیدن آنها است. چشم در تاریکی جایی را نمیبیند و پارچه یا پرده سیاه مایه احتجاب اشیایی است که در پس پرده قرار دارند؛ لذا بانوان عفیف مسلمان، رنگ لباسهای ظاهر ـ اعمّ از چادر، مانتو و روسری ـ را از رنگهای تیره برگزیدهاند تا اندامشان از چشم نامحرمان پوشیدهتر باشد و بدین وسیله «گوهر عفاف» خود را محفوظتر بدارند و استفاده از رنگهای شاد و مهیّج و هرگونه مجلسآرایی را به خلوت خانه و در جمع محارم خویش اختصاص میدهند.
مروری بر تاریخ چادر مشکی در ایران
چادر از دوره هخامنشیان در ایران استفاده می شده است؛ تا قبل از دوره قاجار بیشتر رنگهای سفید، نخودی، آبی، ارغوانی رنگهای رایج بوده و رنگ مشکی غالبا استفاده نمی شده است.
انتخاب رنگ مشکی برای چادر رسمی، طبق یک نقل مربوط به دوره عثمانی است که ابتدا در این امپراتوری و سپس در تبریز و بعد کل مناطق ایران باب میشود. پیش از انقلاب نیز رنگهای مختلفی برای چادر وجود داشت و چادر مشکی بعنوان لباس رسمیتر و مجلسی مطرح بود. پس از انقلاب با حضور اجتماعی بیشتر زنان، به تدریج چادر مشکی رایجتر شد.
معیار کلی برای پوشـش زن در اسـلام این است که لباس و چادر محرک شـهوت نباشـد، جامعه را آلوده نکند و متانت و عفت زن را تحت الشـعاع قرار ندهد. در بین رنگ ها، رنگ مشکی جامعیت بیشتری را برای تأمین این شاخصهها دارد، زیرا رنگ مشـکی به منزله گفتن «نه» و پاسـخ منفی به هوس هـا، هرزگیها و بی بنـد و باریها و مرزی مسـتحکم و اسـتوار بین محرم و نامحرم به حساب میآید.
با ورود اسلام اموی به ایران، فرهنگ ظاهرا اسلامی، تحت تاثیر بخشی از تعصبات جاهلی عربی، مردم را دچار زدگی از اسلام میکند، تا زمانیکه فرهنگ شیعی و علوی در ایران جا میافتد. در زمان صفویه بود که آیین شیعی برای اولین بار آیین رسمی مسلمانان ایران میشود. در آن دوره، بحث از چادرهای ایرانی اندرونی و بیرونی برای زنها است. چادر اندورنی همان چادر نماز یا نیمدایرهای است که امروزه خانمها به سر میکنند.
بیشتر بخوانید
در آن زمان تنها برای اندرونی و نماز استفاده میشد. برای فعالیت اجتماعی زنان، چادر کمری بود. ترکیبی از عبای عربی و مدل ایرانی آن. در واقع این نوع چادر، (چادر اصیل ایرانی) است. چادرهای کمری که در دوران صفوی موجود است به رنگهای صامت رنگ نخودی یا خاکی، رنگ نیلی یا آبی لاجوردی و رنگ ماشی بودندغ استحصال رنگ مشکی در آن زمان به گونهای نبود که بتوان آن را به راحتی به دست آورد و تثبیت کرد، در واقع رنگ کمیابی در آن زمان بود.
در همان زمان در امپراتوری عثمانی که مهد تسنن و در مجاورت ایران است چادرهای زنان دربار از جنس ابریشم و به رنگ صورتی، آبی بود. به نقل از مورخین در زمان عبدالحمید دوم، در دوره عثمانی تعرضی به یکی از نوامیس میشود، و از آن زمان بحث جدی مطرح میشود که بایستی رنگ چادرها رنگ مشکی باشد؛ و بعد از آن از تبریز به عنوان پایتخت فرهنگی ایران فرمان داده میشد که رنگ مشکی جزء رنگهای چادر باشد. البته رنگ مشکی به صورت رنگ رسمی چادر زنانه در میآید. به همین دلیل تا پیش از انقلاب و تا اواسط ۵۵ یا ۵۶ چادرهای نخی رنگی در کشور موجود بود.
در عرف مناطق مختلفمان رنگ چادر مختلف بود؛ و رنگ مشکی به عنوان یک رنگ رسمی وجود داشت. در آن سالها شاید ۱۰ تا ۲۵ درصد از زنان حضور اجتماعی داشتند، اما بعد از انقلاب که فرآیند اجتماعی شدن زنان سرعت میگیرد و ۴۰ تا ۷۰ درصد از خانمها حضور اجتماعی پیدا میکنند، لباسی که رسمیتر بود، یعنی چادر مشکی، بین آنها رایجتر میشود؛ در استانهای مختلف حتی میان عشایر هم این رنگ رایج میشود. از آن پس چادر مشکی یک عرف فراگیر میشود. قطعهای که از پازل هویت ایرانی- اسلامی ما باقی مانده، چادر مشکی است که باید از آن مراقبت کنیم، نه اینکه به راحتی جراحیش کنیم.
تاریخچه تولید چادر در ایران
پلوتارک مورخ یونانی در مورد شرایط ایران در زمان هخامنشیان مینویسد که هر گاه لازم است زنان ایران از خانه خارج شوند و به سفر روند، درون چادرهای در بستهای مینشینند و چادر را بر روی گردونهای قرار میدهند و حمل می کنند، احمد کسروی نتیجه میگیرد که استفاده از چنین چادری ویژه توانگران بوده و افراد عادی جهت رفتوآمد مشابه کوچکتر آن را بر سر میگرفتهاند و به تدریج ظاهر آن تغییر کرده و به صورت امروز درآمده، ولی نام چادر همچنان بر آن باقیماندهاست.
میگویند نوعی پوشش چادر مانند در دوران هخامنشیان در بین زنان ایرانی مرسوم بوده است این پوشش بصورت پارچهای با حاشیه دوزی، اویزان از پشت تاج خانمهای هخامنشی بوده است البته نه به بلندی چادرهای امروزی! اما بهتر است بدانیم که چادر بعنوان حجاب بیشتر از زمان صفویان رواج یافت همچنانکه در همین دوران مذهب شیعه بعنوان مذهب رسمی انتخاب و ائینهای عزاداری نیز در همین دوران مرسوم گشت. البته چادری که در ان زمان مورد استفاده بوده است بیشتر به رنگ سفید، بنفش و ابی بوده و چادر مشکی بیشتر در ایام محرم مورد استفاده بوده است.
مورخان بر این عقیده اند در ایران باستان زمانی که زنان همراه مردانشان در کاروانها سفر میکردند برای آنکه مورد تعرض راهزنان قرار نگیرند در کاروانها که به طور طبیعی برای محفوظ بودن از طوفان و گرد و خاکهای حاصل از آن بر روی پوششهایی میانداختند.
این پوششها سبب میشد که راهزنان تفاوت میان زن و مرد را در کاروانها و همین طور کجاوهها تشخیص ندهند و چون به تدریج دانستند که چنین پوششی میتواند سبب شود که راهزنان گمان کنند که کسی که در زیر آن پوشش هست احتمالا مرد است که در صورت تعرض به آنان به خوبی از خود دفاع خواهد کرد صلاح را در این دیدند که این پوشش را به طور دائم در سفرها چه بر مرد و چه بر زن در شرایطی که احساس میکردند ممکن است مورد تعرض راهزنان قرار گیرند استفاده کنند.
بیشتر بخوانید
بنابراین این در پوشش رفتن به تدریج در میان زنان ایرانی باب شد که رفته رفته در شرایط طبیعی نیز رواج پیدا کرد و مردان که دیدند تعرض تنها در حالتهای راهزنی نیست و میتواند از طریق نگاه هم در شهرها و معابر عمومی و گذرگاهها نیز مصداق پیدا کند، از این رو آنرا به تدریج متحول کردند که به صورت پوششی برای پوشاندن روی زنان و بعد در حالت تکامل یافتهتر صورت پوشش کامل که فراخهای زنان را میپوشاند درآمد.
در واقع این پوشش بدل به نوعی لباس شد که امروز در فرهنگ ایرانی بنام چادر معروف است که اصلا ریشهی ملی دارد به طوری که ترجمه آن در دیگر زبانها دقیقا با همین تلفظ چادر به کار میرود، زیرا اگر به جز این ترجمه شود هیچ معنایی نخواهد داشت یعنی اگر چنانچه در انگلیسی به Tent به معنای چادر ترجمه شود بیشتر معنای خیمه را میدهد تا چادر به معنای عقیدتی دارد.
پس از آنکه اسلام وارد ایران شد از آنجا که تأکید بر پوشش زنان بوده و باز از آنجا که بسیاری از عقاید اسلامی را ایرانیان با عقاید قابل قبول پیشین خود درآمیختند چادر را مناسبترین وسیله برای حجاب دانستند که امروز به طور خاص در میان زنان ایران معمول است و از همین روست که نظیر آن را این چنین که در البسه ایرانی به کار میرود و مصرف دارد در سرزمینهای دیگر نمیبینیم و اگر هست در واقع تقلیدی است از نوع پوشش که ریشه ایرانی دارد.
ابیات شاهنامه فردوسی مهر تاییدی بر اصالت چادر ایرانی ها
در شاهنامۀ فردوسی بارها به چادر همچون پوشش زنان ایرانی پیش از اسلام اشاره شده است. مثلاً گردیه، از زنان نامدار ایران کهن، از چادر استفاده میکند:
بینداخت آن نامدار افسرش/ بیاورد فرمانبری چادرش
هنگامی که افراسیاب مطلع میشود که دخترش منیژه بی رخصت او بیژن را به کاخ خود راه داده بود فرمان میدهد که گرسیوز، برادر افراسیاب، سراغ منیژه رود و او را برهنه، تنها با یک چادر، بر سر چاهی که بیژن را در آن زندانی کرد ببرد:
منیژه برهنه به یک چادرا/ برهنه دو پای و گشاده سرا
کشیدش دوان تا بدان چاهسار/ دو دیده پر از خون و رخ جویبار
در ابیاتی دیگر از شاهنامه به نظر میرسد که چادر پوشش زنان طبقۀ فرادست و توانگر بوده باشد چه خسرو در میانۀ اندرز خود به گودرز دربارۀ بیثباتی جهان میگوید:
دگر کودکانی که بیمادرند/ زنانی که بی شوی و بی چادرند
در جای دیگری شیرین، شهبانوی دربار، برای ابراز زیبایی خود چادرش را در مجلس «باغ شادگان» میگشاید:
بگفت این و بگشاد چادر ز روی/ همه روی ماه و همه مشک موی
مرا از هنر موی بُد در نهان / که آن را ندیدی کس اندر جهان
نه کس موی من پیش از این دیده بود/ نه از مهتران نیز بشنیده بود
کوتاه سخن آنکه در شاهنامه چادر از پوشش زنان عالیرتبه در پیش از اسلام است. حال پرسش آن است که آیا این ابیات شاهنامه شواهدی در سنت دیرینۀ ایرانیان نیز دارد.
ردپای پوشش برتر اسلامی در نقوش برجسته زنان زرتشتی!
به گزارش رومن گیرشمن باستانشناس فرانسوی، در نقوش برجستۀ مرمرین زنان زرتشتی، از سده های اول و دوم میلادی، که در پالمیرا به دست آمده اند آن زنان با سرهای کاملاً پوشیده نشان داده شدهاند. همچنین در نقوش نه چندان پرشماری که از زنان دورۀ ساسانی برجای مانده اند، زنان طبقۀ اشراف البته به جز شهبانوان و ایزدبانوان معمولاً پوششی چادرمانند در بر میکردند.
در این باره در دائره المعارف ایرانیکا چنین آمده است: «پوشش زنانی که نه مقام شهبانویی داشتند و نه از الهه گان شمرده میشدند پیراهن یا قبای بلندی بود که یا بدون کمربند با آستین های بلند یا بدون آستین و از زیر سینه دارای کمربند بود… آنان روی پیراهن آستیندار پوششی بر سر داشتند که از روی شانۀ چپ میگذشت و تا بخش پایین پیکر ادامه مییافت.
گرایش بانوان ایرانی به کدام نوع چادر است؟
صاحب یک مغازه چادر فروشی درباره گرایش زنان ایرانی به انواع چادر می گوید: با توجه به انواع مختلف چادر نمی توان گفت که بانوان ایرانی دقیقا به کدام نوع و مدل چادر تمایل بیشتری دارند اما چیزی که فاحش است این است که تمایل زنان مسن تر بیشتر به سمت چادرهای ساده و گرایش دختران بیشتر به سمت چادر های ملی و بحرینی و این نوع ها است.
او می افزاید:تا همین چند سال پیش همه چادر ها وارداتی بود اما الان از لحاظ تولید چادر تا حدودی به خودکفایی رسیده ایم تا اصلی ترین پوشش زنان ایرانی پاسخگو باشیم.
سیر تکاملی حجاب از ابتدای تمدن ایرانی
سمانه پور محمد کارشناس ارتباطات به خبرنگار ما می گوید: شهید مطهری درباره واژه حجاب میگوید که کلمه حجاب هم به معنى پوشیدن است و هم به معنى پرده و حاجب، بیشتر استعمالش به معنى پرده است. این کلمه از آن جهت مفهوم پوشش مى دهد که پرده وسیله پوشش است و شاید بتوان گفت که به حسب اصل لغت هر پوشش حجاب نیست؛ آن پوشش حجاب نامیده مى شود که از طریق پشت پرده واقع شدن صورت گیرد.
او می افزاید: با مطالعه منابع موجود از جمله کتاب حجاب مهدی مهریزی و فرهنگ برهنگی، در خصوص حجاب و لباس و اسناد و مدارک تاریخی نشان میدهد که حجاب در شکل چادر به صدها سال قبل از پیدایش قاجار در ایران برمی گردد. در زمان ایران باستان به تصاویری از بانوان ایرانی برمی خوریم که علاوه بر لباس، بدن خود را با چادری که شبیه به چادر زن امروز ایران است میپوشاندند.
این کارشناس ارتباطات ادامه می دهد: همچنین زنان در عهد هخامنشی و اشکانی، عموماً چادر برسرداشته و پیراهنهای بلندی که تا مچ پای آنان را میپوشاند، به تن میکردند. در عهد ساسانی نیز، گاهی چادر گشاد و پُرچین به سر میکردند که تا وسط ساق پا میرسیده است. نقوشی از بانوان ساسانی در بشقابهای نقره ساخته شده است که در آن هریک از بانوان، چادری به خود پیچیده دارند. به این ترتیب ثابت میشود که حجاب در شکل چادر دارای ریشه عمیق تاریخی و ملّی است.
پور محمد بیان می کند: در دورههای هخامنشی، بانوان برای پوشاندن خود از پیراهنهای بلندی استفاده میکرده اند که در کنار آن، از چادری همراه با تاج استفاده میشد، البته چادری که بانوان در این دوره استفاده میکردند به بلندی چادرهای امروزی نبود. پس از آن، در دوره اشکانی پوششی که سر و صورت زنان داشت از پوشش زنان در دورهی هخامنشی بیشتر بود و پوششی که زنان داشتند به این صورت بود که زنان برای پوشاندن سر خود، از کلاهی مانند عمامه استفاده میکردند. این کلاه باعث میشد که تمام موی سر آنها پوشیده شود و همچنین چادری که در این دوره ها، خانمها مورد استفاده قرار میدادند چادر رنگی بود.
او تصریح می کند: بعدها در دورهی ساسانی، چادر جزو عناصر مهمی بود که بانوان مورد استفاده قرار میدادند. این مسئله را محققان از نقشهایی درون ظرفهای شان بوده است متوجه شده اند. در دورهی ساسانی، بانوان از شنل استفاده میکردند که به چادر شباهت داشت. در دوران قبل از اسلام که در این دوره نیز بانوان از چادر استفاده میکردند، به گونهای که کل بدن و صورت آن را میپوشاند. پس از این که اسلام به ایران آمد استفاده از چادر نیز رواج بیشتری پیدا کرد، به طوری که همراه با چادر، مقنعه، روبند و یا حتی گاهی پیشانی بند که روی آن زیورآلات کار شده است، استفاده میشد.
مسئله حجاب از بدو خلقت انسان ها بوده است
خانم نیک کارشناس مذهبی در خصوص حجاب و چادر بانوان می گوید: اینگونه نبوده است که مسئله حجاب با ظهور دین اسلام رخ داده باید بلکه همه ادیان وهمه سرزمین ها پوششی داشته اند تا حریم خود را حفظ کنند.
او می افزاید: حتی در روایات و احادیث آمده است که آدم و حوا پس از اینکه پا بر روی زمین فانی گذاشتند در ابتدا پوششی برای خود مهیا کردند.
این کارشناس مذهبی ادامه می دهد: با ظهور دین اسلام پوشش و حجاب به اوج دوران و تکامل خویش رسید و حجاب کاملی که اکنون با نام چادر شناخته می شود به عنوان واژه جلباب مورد استفاده بانوان مسلمان قرار گرفت.
نیک بیان می کند: جلباب یا همان چادر در روایات به پوشش گفته می شود که از سر شروع شده و تمام بدن را بپوشاند.
گزارشگر؛ مهلا جیرفتی
انتهای پیام//م.ج