به گزارش
گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از
مشهد، آیتالله سید احمد علمالهدی نماینده، ولی فقیه در خراسان رضوی، در نوزدهمین هفته برگزار نشدن نماز جمعه در کشور، مطالبی را در مورد معنای عفاف و حجاب، تفاوت
عفاف باحجاب، لزوم حفظ آن برای مردان و زنان مسلمان، اهمیت آن در اسلام و نقش حفظ عفت در سلامت جامعه بیان کردند که در ادامه میخوانید؛
بسمالله الرحمن الرحیم
الحمدالله، والصلاة والسلام علی رسولالله و علی آله آل الله، لاسیما بقیهالله و اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شریک له و ان محمد عبده و رسوله و عن علی امیرالمؤمنین و اولاده المعصومین و حجج الله.
عبادالله، اوصیکم و نفسی باتقوالله
همه شما خواهران، برادران، بینندگان محترم و شنوندگان عزیز و خودم را به
تقوای الهی سفارش میکنم.
فردا مقارن است با روز عفاف و حجاب؛ با تصویب شورای عالی
انقلاب فرهنگی، روز عفاف و حجاب نامگذاری شد به خاطر اینکه در ۲۱ تیرماه سال ۱۳۱۴ در مسجد گوهرشاد در کنار عتبه مقدسه امام هشتم (علیهالسلام)، به خاطر حمایت از حجاب و عفاف، مردان مؤمن را به خاک و خون کشیدند و دژخیمان دستیار رضاخان قلدر و دستنشانده انگلیس به خاطر اینکه مردم غیرتمند در بیحجابی اجباری و در اینکه میخواستند بهطور اجباری حجاب را بردارند، قیام کردند، در مقابل قیام و حقخواهی مردم، با گلولههای داغ مسلسل و شربنل، دژخیمان رضاخانی عمل کردند، مسجد گوهرشاد، قتلهگاه صدها بلکه هزاران انسان بیگناه شد که به خاطر حمایت از نوامیس خودشان و از حجاب زنان به عرصه آمدند.
این جریان و این خاطرهای که در طول این مدت همهساله در روز ۲۱ تیر این خاطره تلخ تجدید میشود، بیانگر و نمایشگر حمیت و غیرت مردان در حفظ حجاب نوامیسشان در فرهنگ دین، فرهنگ شیعه و ارادتمندان به ساحت ولایت اهلالبیت (علیهمالسلام) است که در مورد این حادثه انشاءالله در برنامه مخصوصی که فردا در همین مکان تشکیل میشود، بنده بررسی و تحلیلی عرضه خواهم داشت.
ضرورت وجود عفاف و حجاب
آنی که امروز برای ما و برای عموم بینندگان و شنوندگان عزیز قابلتوجه است، مسئله ضرورت عفاف و حجاب است؛ این هفته را هفته عفاف و حجاب قراردادند و فردا نیز روز عفاف و حجاب است.
کلمه عفاف و کلمه حجاب ازنظر افراد بهعنوان دو کلمه مترادف جلوه دارد، خیال میکنند معنای عفاف همان حجاب است و معنای حجاب نیز همان عفاف درحالیکه معنای عفاف و حجاب متغایر است، عفاف یک معنای کلی و عام است که حجاب مصداق عفاف است، عفاف و عفت حالتی برای همه انسانها و جزء فضائل اخلاقی بهحساب میآید، اهل لغت و علمای علم اخلاق در معنای عفت گفتهاند «العفة: حصول حالة للنفس تمتنع بها عن غلبة الشهوة»، عفت عبارت است از اینکه یک حالت روانی برای انسان به وجود بیاید که از طغیان غرایز و فوران شهوت جلوگیری کند، یا غریزه جنسی و شهوت جنسی یا غریزه حب مال و حب مقام، مجموعه غرایزی که در انسان وجود دارد که طغیان و فوران این غرایز سبب میشود اصول انسانی انسان بهکلی نادیده گرفته شود چه در حوزه مسائل اقتصادی و مالی و چه در حوزه مسائل اخلاقی و جنسی؛ اگر برای انسان حالتی به وجود بیاید که بهطور طبیعی انسان را در مورد فوران غریزه و طغیان گرایشهای نفسانی جلوگیری کند، آن حالت را عفت میگویند.
دو جنبه عفت، عفت در مقابل مال و شهوت
ذات مقدس پروردگار در قرآن کریم در حقیقت این معنای کلی عفت را با دو مصداق عفت در مقابل طغیان غریزه مالی، غریزه مال دوستی و ثروتاندوزی، عفت در مقابل فوران غریزه جنسی در دو آیه بیان میکند؛ در سوره مبارکه بقره آیه ۲۷۳، خداوند میفرماید «.. یَحْسَبُهُمُ الْجاهِلُ أَغْنِیاءَ مِنَ التَّعَفُّفِ...»، اول آیه این است «لِلْفُقَراءِ الَّذینَ أُحْصِرُوا فی سَبیلِ اللّه» افرادی که به خاطر تحریمهای اقتصادی و محاصره اقتصادی دشمنان خدا به مرحله ناداری و فقر میرسند، برای حفظ عزت و صلابت ایمانی خودشان در مقابل توطئه دشمن، ژست و قیافهای در زندگانی خودشان به وجود میآورند، آنانی که این افراد فقیر را نمیشناسند، از عفتی که اینها نشان میدهند، خیال میکنند اینها ثروتمند و اغنیا هستند، یعنی آن مناعت ذاتی افراد مؤمن مانع از این است که اظهار فقر کنند یا فقر و ناداری را در مظاهر زندگانی خودشان نشان بدهند، این همان حالتی برای نفس است که در مقابل طغیان غریزه و گرایش نفسانی ازنظر تأمین ثروت، پول و دارایی و اظهار نیاز و احتیاج، جلوگیری میکند.
عفت، معنایی کلی است
در مقابل، آن حالت باطنی که در انسان به وجود بیاید بهصورت یک روحیه و جلوی فوران جنسی انسان را بگیرد، میفرماید «وَلْیَسْتَعْفِفِ الَّذِینَلَا یَجِدُونَ نِکَاحًا حَتَّىٰ یُغْنِیَهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ» (۳۳ نور)، در مقام دستور و توصیه خدا به جوانان بالغ شدهای که دسترسی به ازدواج و تشکیل خانواده ندارند، خداوند متعال میفرماید اینها در برابر طغیان و فوران جنسی که مقتضای شور و هیجان جوانی است، باید عفت داشته باشند «وَلْیَسْتَعْفِفِ»، طلب عفت داشته باشند، آن حالت باطنی و روحی را باایمان در خودشان به وجود بیاورند که این حالت باطنی، مانع بشود اینها در مقام غلبه شهوت و فوران غریزه جنسی آلوده بشوند و به فساد اخلاقی دست بزنند، این در حقیقت معنای عفت است، اینیک معنای کلی است.
عفت در مردان و زنان، حفاظت درونی در مقابل فساد است
عفت چه در مرد و چه در زن، در وجود انسان یک حالت صیانت و حفاظت درونی خود انسان است؛ وجود مقدس مولا امیرالمؤمنین (علیهالسلام) میفرمایند «ثمره العفه، الصیانه»، میوه عفت، حفظ شدن است هم در مرد و هم در زن یعنی عفت حالتی است که جلوی انحراف در انسان را میگیرد، مانع فساد میشود و سبب میشود هم انسان خودش به فساد آلوده نشود و هم ابزار فساد دیگران واقع نشود، این عفت یک حالت باطنی و یک نوع جریان ایمانی در درون انسان است که اگر این عفت در درون انسان حاصل شد، نتیجهاش صیانت است و نتیجهاش محفوظ ماندن از هر نوع تجاوز، فساد و انحرافی محفوظ ماندن است، این حالت را عفاف و عفت میگویند؛ در حقیقت عفت تنها حجاب نیست، حجاب مصداق عفت است.
در مردان نیز عفت لازم است، مولا (علیهالسلام) میفرمایند «یک مرد درعینحالی که مرد است و حجابی برای او واجب نیست، درعینحال عظمت، اهمیتش و ارزش یک مرد بهاندازه ارزش همت او هست، هرچه همت دارد در مجاهداتش، در تصمیمگیریهایش و در عزمها و ارادههای محکم، به همان مقدار این مرد ارزشمند است و دارای قیمت است و هر مقداری که این مرد غیرت دارد، چه غیرت در حفظ شئون مردانگی خودش چه در غیرت در حفظ ناموسش و چه غیرت در مقام مقابله با فساد و یا غیرت در مقابله با ذلتی که دشمن میخواهد بر او وارد کند، این حالتی که انسان غیرت میورزد، این غیرت ورزیدن او عفت او هست»، پس عفت هم بهاندازهای در مرد وجود دارد تنها مخصوص زنها نیست، مردها نیز باید عفت داشته باشند یعنی حالتی که جلوی طغیان غریزه آنان را بگیرد، جلوی غلبه شهوت آنان را بگیرد، غیرت مردانگی را در آنان ایجاد کند، اینها همه عفتی است که در مرد وجود دارد.
حجاب، مانع تبدیلشدن زن به ابزار بیعفتی دیگران
عفتی که در زنان موجود است، مظهر کامل و مصداق کامل این عفت، حجاب است یعنی زن در مقام عفت خودش باید برنامهای اجرا بکند و جریان در زندگانی زن اجرا بشود که نهتنها این زن غلبه غریزه باطنی نداشته باشد و جلوی غریزه باطنی او را بگیرد بلکه حتی ابزار بیعفتی انسانهای دیگر و مردان دیگر نیز قرار نگیرد.
ازجمله غرایز نفسانی که در زن وجود دارد، غریزه خودنمایی و خود نشان دادن است، چون زن تمام امتیاز خودش را در ساختار جسمانی خودش میبیند و فکر میکند برحسب یک گرایش ذاتی که برتریهای جسمانی او اگر افراد را جذب کند، برای او یک امتیاز است، یک برتری و شخصیت اجتماعی هست لذا مولا (علیهالسلام) میفرماید «ذکاة الجماله العفاف»، زکات زیبایی برای زن عفت زن است؛ خدا سرمایهای به این خانم داده، آن سرمایه زیبایی است، همانطوری که دادههای خدا به هر انسانی زکاتی دارد، زکات این زیبایی و خودنمایی، این است که عفت داشته باشد و جریان این حالت باطنی او جلوی طغیان و فوران این گرایش نفسانیاش که خودنمایی است، بگیرد؛ این مسئله اول عفت در زن است که زن باید عفت داشته باشد و خودش را به دیگران نشان ندهد و مصداق کامل عفت این است که زن در برابر دیگران جلوه گری نداشته باشد، از همینجا عفاف و حجاب، رابطهشان مشخص میشود که حجاب، مصداق قطعی و عملی عفت یک زن است.
بیشتربخوانید:
متأسفانه عفت در خانوادههای امروز رو به ضعف است
ما امروز در زندگانیهای داخلی و خانوادگی خودمان حتی در خانوادههای متدین، غیر از مشکل حجاب، مشکل عفاف داریم؛ معمولاً خواهران ما در خانوادههای متدین حجاب ظاهری و دینیشان محفوظ است، اما در ارتباطات داخلی خانوادگی و فامیلی، عفت در کانون زندگیهای خانوادههای متدین، متأسفانه رو به ضعف رفته؛ در زمانهای قدیم، عفت در خانوادههای متدین در ارتباطات خانوادگی بسیار کامل بود، اما الآن ما در مسئله عفت در درون خانوادههای متدین نیز ازنظر ارتباطات مرد و زن نامحرم مشکلداریم.
رابطه یک خانم با برادرشوهر، رابطه یک مرد با زنبرادر خودش، رابطه دخترعمو و پسرعمو، رابطه پسرعمه و دختردایی، پسردایی و دخترعمه، اینها همه نامحرم هستند، اما متأسفانه شدت ارتباطات داخلی سبب شده که عفت در درون خانوادههای متدین در این ارتباطات حفظ نمیشود یعنی یک دخترعمو با پسرعمویش برخوردی دارد عین خواهر با برادر و این درست نیست، عزیزانی که در رأس خانواده هستند، بزرگتر و محبوب خانواده هستند، چه خواهران و چه برادران سعی کنند در کانون خانواده و فامیل از نفوذ خودشان استفاده کنند و مسئله عفت در کانون خانوادههای متدین بهعنوان یک اصل قرار بگیرد.
حجاب مظهر عفت است، چه حجابی؟ ببینید عزیزان، یک مسئله امروز در بین همه در السنه متداول شده که حجاب چادر نیست و بدون چادر نیز میشود باحجاب شد، بله حجاب واجب در چادر نیست، در غیر چادر نیز میتوان حجاب واجب را داشت، اما مسئله چادر یک مسئله توصیهشده بهعنوان حجاب کامل ازنظر قرآن است.
چادر، پوشش زنان ایرانی پیش از اسلام
ذات مقدس پروردگار در سوره احزاب آیه ۵۹ میفرماید «یا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لِأَزْواجِکَ وَ بَناتِکَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنینَ یُدْنینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلاَبِیبِهِنَّ ذلِکَ أَدْنی أَنْ یُعْرَفْنَ فَلا یُؤْذَیْنَ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحیما»،ای پیغمبر، به همسرانت، به دختران و به زنان مؤمن بگو جلبابهای خودشان را به خودشان نزدیک کنند و بپوشند، «جلباب» همین چادر و لباس فراگیر است؛ در زمان قدیم اول چادر در ایران بود و لباس ایرانی بود، لباس زنان قبل از اسلام چادر بود، زنان ایرانی چادرهای مخصوص سفیدرنگی سرخودشان میکردند، کلاههایی میگذاشتند و چادر را از بالای کلاه بر بدن خودشان کاملاً شامل میکردند که این کلاهها از اینکه قد این خانم ارزیابی بشود که قدش بلند است یا کوتاه، مانع میشد؛ زنان قدبلند کلاههای کوتاهتر و زنان قدکوتاه کلاههای بلندتر و چادر را از بالای کلاه به تماماندام خودشان تا ناخن پا میانداختند که حتی قدشان اندازهگیری نشود، این زنان ایرانی قبل از اسلام در زمان ساسانیان بودند، قبل از اسلام این چادر لباس زن ایرانی بود و این لباس زن ایرانی به فرهنگ اسلام منتقل شد.
چادر، ویژگی فرهنگ ایرانی که وارد اسلام شد
یکی از ویژگیهای فرهنگی اسلام که از فرهنگ ایران گرفتهشده، همین مسئله چادر است؛ لباس عربها در حجاز و عربستان، خمار بود، خمار نوعی پارچه بهصورت مقنعه بود و بهصورت پوشش کامل بدن، چند دور، دور سر میگشت، بعد اندام بالای بدن را با دنباله پارچه آنچنان میپوشاندند که غیر از گردی صورت چیز دیگری پیدا نبود و با یک دامن نیز اندام پایین بدن را میپوشاندند، این لباس زنان در میان عربستان بود.
در آیه حجاب در قران آمده «حجاب واجب این است که خمارها را بر گریبانها بزنند»، خمار را ترجمه میکنند «مقنعه»، خمار مقنعه نیست، خمار آن لباس مخصوصی است که عربها به این کیفیت میپوشاندند، زیر چانه، گلو، گردن و سر همه اندام بالای بدن پوشش داشت بهغیراز صورت و اینکه برخی میگویند «وَلْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَىٰ جُیُوبِهِنَّ»، صورت استثنا شده، اینطور نیست.
در آیه حجاب یک امر و یک نهی داریم، در امرش خدا میگوید «وَلْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَىٰ جُیُوبِهِنَّ»، اینها خمارها را بر گریبانهای خودشان بزنند، در نهیاش خداوند میفرماید «وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ»، زینت خودشان را نشان ندهند، سرمهای که به چشمشان میکشیدند، زینتی که بر لب و دهانشان میزدند، آرایش را ابداً نکنند، طبیعتاً وقتی آرایش بهصورت همیشگی قرار گرفت و ابروها را برداشتند، طبق «وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ»، بایستی صورت را هم بپوشانند.
مسئله استثناء وجه و کفین که صورت و دست بهاصطلاح باز باشد و اشکالی ندارد، حجاب اضطراری است نه حجاب اسلامی، حجاب اسلامی این است که حتی صورت نیز پوشیده باشد منتها در آن زمان، لباسهای عمومی داشتند که در جلساتشان و مسافرتها میپوشیدند که جلباب بود، لباسی بود که همه بدن را میگرفت و تقریباً مرادف آن جلباب عربها، چادری بود که آن زمان در میان ایرانیان مرسوم شده بود و آن جلباب عبارت بود از سلسله عباهای خاصی که زنان به سر میانداختند.
ورود پوشش چادر به فرهنگ اسلامی
این روایت را شیعیان نقل کردند، مرحوم علامه طباطبایی در تفسیر المیزان ذیل آیه ۵۹ سوره احزاب نقل کرده و اهل سنت نیز جلالالدین سیوطی در تفسیر در المنصور در ذیل این آیه این رواست را آورده که آن را امسلمه نقل میکند، میگوید وقتی این آیه بر پیغمبر نازل شد که «یا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لِأَزْواجِکَ وَ بَناتِکَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنینَ...»، به زنان و دختران مؤمن بگو این لباس فراگیر بدن و جلباب را بپوشند، ام سلمه میگوید «زنان انصار جمع شدند، دستهجمعی عباهای مشکی بر سرخودشان انداختند و بهصورت یک راهپیمایی و تظاهر جمعی آمدند مسجد خدمت پیغمبر اکرم که وقتی آمدند، گویی آنان جمعیتی هستند که کلاغها بالای سر اینها نشسته از عباهای مشکی که بالای سرشان انداختند، وقتی پیغمبر این منظره را دید که عباهای فراگیر و مشکی به سر انداختند، خندیدند و خیلی خوشحال شدند از عملی که زنان انصار در مقام اجرای آیه قران در مقابل پیغمبر بهعنوان مانور و رزمایش حجاب انجام دادند»، مسئله چادر، توصیهشده خود قرآن است.
البته آن مقداری که خمارها سروصورت را میپوشاند و از طرفی نیز ابدای زینت نشود، حجاب واجب انجامگرفته ولو با هر حجابی، لباس خصوصیت ندارد، اما نفس چادر، توصیهشده قران برحسب آیه ۵۹ سوره مبارکه احزاب است.
کاری نکنیم که خشم و غضب خداوند به سراغمان بیاید
برادران و خواهران، آنچه باید کاملاً توجه کنیم، در مواقعی که بلیه نازل میشود مثل الانی که این ویروس منحوس آمده، هر عملی را انجام دهیم چه مرد و چه زنمان که مرضی خدا باشد، مشمول رحمت خدا قرار میگیریم، بلیه از ما دفع میشود، اما اگر بیاییم عملی را انجام دهیم که موجب غضب و خشم خداست، خدا رحم نمیکند، جایی که ما کاری میکنیم که خشم خدا و غضب پروردگار تحریک میشود، دیگر رحم پروردگار به سراغ ما نمیآید، باید در چنگال چنین ویروس منحوس و بلیهای دستوپا بزنیم و راه نجاتی نیز نداشته باشیم.
الآن خواهران ما در این فصل تابستان سعی کنند حجاب خودشان را رعایت کنند، دختران و خواهران ما بیحجاب نباشند، این بیحجابی دهنکجی به پیغمبر، اسلام و خداست، وقتی بنا شد در جامعهای به خدا دهنکجی کنند، طبیعی است که خدا به این جامعه رحم نمیکند و عذاب بیشتر نازل میشود، نمیگوییم این ویروس و بلیه عذاب خدا بر مردم است، خدا ما را در دنیا عذاب نمیکند، چون خدا میفرماید «ای پیغمبر ما افراد را عذاب نمیکنیم درحالیکه تو در بین آنان باشی»، ما را نیز خدا عذاب نمیکند، چون خلیفه پیغمبر، جانشین و وصی پیغمبر، وجود اقدس مولا امام زمان (علیهالسلام) در بین ما هستند، خدا ما را عذاب نمیکند هرچقدر هم استحقاق عذاب داشته باشیم، اما بلیهای که بیاید، زمانی این بلیه از ما دفع میشود که ما وسیله ترحم پروردگار را فراهم کنیم نه وسیله غضب خدا.
اگر کاری کنیم که غضب پروردگار و خشم خدا شامل حال ما بشود، خدا دیگر به ما رحم نمیکند، این بلیه را برنمیگرداند، عزیزان من، شما برادران و خواهران، سعی کنید به خدا دهنکجی نکنید، به پیغمبر دهنکجی نکنید، این باعث خشم خدا و پیغمبر است و با خشم خدا، رحم خدا بر ما در دفع این بلیه نازل نخواهد شد.
خدایا به عزت اولیائت سوگندت میدهیم پروردگارا نقطه نجات ما در همه بلیات و گرفتاریها، فرج مولایمان بقیهالله تعجیل بفرما، ارواح مطهره شهدای ما و روح مطهر امام بزرگوار ما را از همه برکات ما بهرهمند بگردان، سایه پر برکت مقام معظم رهبری بر سر ما مستدام بدار، خداوندا، این بلیه نابکارانه و ناهنجار را بافضل و عنایت و رحمت خودت از این قاطبه شیعیان و دوستان اهلبیت و مسلمانان و مردم جهان برطرف بفرما.
انتهای پیام//ز.ق