جوان خیر کردستانی با مایه گذاشتن از زندگی مادی و معنوی خود توانسته جان ۱۶ نفر را از قصاص نفس نجات دهد.

به گزارش خبرنگار گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از سنندج ، خانه به ظاهر قدیمی و فرسوده‌اش در قعر کوچه‌ای در مرکز شهر سنندج بود وقتی به پیشواز من و همکارانم آمد با لباس اصیل و زیبای کُردی خود نگاه هر دیده‌ای را به خود جذب می‌کرد، نزدیک‌تر که شدیم و با او احوال پرسی کردیم با همان نگاه نافذ و پرمعنی اش با لفظی بسیار زیبا و بیانی شیوا بسیار گرم ما را به خانه‌اش دعوت کرد.

وارد خانه که شدیم آنچه نگاهم را بیشتر از هرچیزی به خود جلب کرد تاریخ و فرهنگ و اصالتی بود که از دیوار‌های خانه آویزان بود و آن‌ها را به زیبایی هرچه تمام‌تر از روز اول نگهداری کرده بودند.

نامش حاج فرهاد امینی بود خیری که سال‌های سال برای افرادی که از خانواده به علت جرم ناخواسته‌ای که مرتکب شده بودند، ترد شده بودند غافل از اینکه بدانند که زندگی کماکان زیبایی‌های خودش را دارد و زندان و حتی حکم قصاص نفس برای آن‌ها پایان زندگی نیست.

از حاج فرهاد همان‌طور که نشسته بودیم از یکی از عکس‌ها و دستخط‌هایی که به زیباترین شکل ممکن قاپ و نگهداری شده بودند پرسیدم و او پاسخ داد: عکس‌ها و نوشته‌هایی که شما می‌بینید متعلق به تاریخ است تاریخی که پدران و پدربزرگانم آن‌ها را خلق کرده‌اند و امروز من فقط از این ارزش‌های خانوادگی محافظت می‌کنم.

حاج فرهاد که متولد سقز بود و خود را متعلق به ایران و بشریت می‌دانست، گفت: در حال حاضر چندین سال است که از سقز به سنندج مهاجرت کرده‌ایم و در زیر آسمان این شهر زندگی می‌کنیم.

از کار‌های خداپسندانه‌ای که انجام داده بود زیاد شنیده بودم همین علت هم من را بی‌قرار کرده بود تا از فعالیت‌هایی که برای افراد به ظاهر خطرناک جامعه که شاید خود را یک روزی تمام شده می‌دانستند، انجام داده بود سؤال کنم.

در نهایت گفتم حاج فرهاد شنیده‌ام دست شما زیاد به کارخیر می‌رود، می‌شود چند مورد از اقداماتی که انجام داده‌اید را بیان کنید: با لبخندی که من از چهره بشاش او دیدم گفت کدام کار خیر من که لایق این نیستم تا خودم را در جایگاه بندگی که به مردم کمک کرده باشد، ببینم این که شما می‌گویید ریا است نه کمک و اخلاص در بندگی!

بالاخره بعد از چندی خواهش و بحث کردن حاج فرهاد را راضی کردیم تا با ما از آنچه که انجام داده بود بگوید در همین حین ما را به طبقه دوم خانه‌اش دعوت کرد تا از خودش بهتر برای ما بگوید.

بله! کار حاج فرهاد امینی نجات کسانی بود که به قصاص نفس محکوم شده بودند و رضایت گرفتن از افرادی که شاید نزدیکترین فرد در زندگی خود را از دست داده بودند و سال‌ها منتظر لحظه قصاص شده بودند.

حاج فرهاد همان کسی بود که جان ۱۶ نفر را از محکومیتی که به نام قصاص نفس انجام داده بودند، نجات داده و به نحوی به فرشته نجاتی برای محکومین و فرشته‌ای برای چشیدن مزه زیبای گذشت خانواده‌های شاکی تبدیل شده بود.

جالب اینجا است که بیشتر کسانی که توسط حاج فرهاد از محکومیت نجات یافته بودند و به زندگی بازگشتی که خودشان هم تصور نمی‌کردند داشتند بانوانی بودند که از سر فقر، اعتیاد، مشکلات خانوادگی و هزاران مورد دیگر به قتل متهم شده بودند و این بازگشت به زندگی را مدیون برادرشان که همان حاج فرهاد امینی است می‌دانستند.

خانم ف. ص که یکی از افرادی بود که بعد از ۱۷ سال زندان به جرم قتل عمد به قصاص محکوم شده بود و به قولی از پای چوبه دار پایین آمده بود، گفت: در یکی از جلسات دادگاهی‌ام حاج فرهاد امینی هم حضور داشت و من هم او را نمی‌شناختم و فقط در مورد او چیز‌هایی را شنیده بودم، اما آنچه را در دیدار اولی که با او داشتم فقط نوری بود که از سر و صورت وی ساطع می‌شد.

او با چشمانی اشک آلود و دلی پر بغض اظهار کرد: در جلسه دیگری از دادگاهی‌ام که دخترخودم به عنوان شاکی در آن حضور داشت حاج فرهاد نیز بود و من را کنار کشید و گفت که دخترت قصاص می‌خواهد و من نیز با درنظر گرفتن خدای خودم در اینکه جرمی که مرتکب شده بودم از روی ناچاری بود جواب دادم من کاملاً آماده قصاص هستم، اما حاج فرهاد با خنده رویی به من گفت خواهرم اینچنین هم نیست که شما می‌فرمایید.

بانوی کردستانی ادامه داد: بعد از چند روز از برگزاری جلسه دادگاهی با چهره نورانی و سخنانی که حاج فرهاد امینی برای من گفته بود شماره تلفن او را هر طور که بود به دست آوردم وبالاخره موفق شدم با او تماس بگیرم.

ف. ص همانطور که از چشمانش مانند ابربهار اشک جاری بود، عنوان کرد: بار اولی که با او تماس گرفتم گفتم که جز خدا و شما کسی را ندارم و خدا هم می‌داند که گناهی ندارم جناب امینی شما جای برادر و پدر من پرونده من را بخوانید و من را نجات دهید و ندیده و نشناخته برادرم باشید.

او افزود: بعد از چند وقت نگهبان زندان گفت که تلفن دارم و من هم که می‌دانستم کسی با من کاری ندارد که به من تلفن کند جواب ندادم که بار دوم من را صدا زدند که تلفن دارم وقتی تلفن را برداشتم صدای حاج فرهاد امینی را شنیدم و بی آنکه متوجه شوم مهر برادری حاج فرهاد در دلم نشست.

ف. ص افزود: اگرحاج فرهاد نبود هیچ وقت خودم را پیدا نمی‌کردم و هیچ وقت خدای خودم را نمی‌شناختم، چون برادر فرهادم بود که من را حمایت کرد و من را خواهر خودش دانست و برادرانه حامی من شد.

او گفت در چهار سالی که قبل از آزاد شدنم با حاج فرهاد امینی آشنا شدم و بعد از آزادی‌ام که در حال حاضر قریب به چهار سال از آن می‌گذرد حتی یک‌بار نبوده که برادرم از من ناراحت و یا دلگیر شود و این در حالی است که یک سال و نیم بعد از آزادی‌ام نیز با خانواده جدیدم که همان خانواده حاج فرهاد بود زندگی کردم و حاج فرهاد برادرم بود و همسرش خواهرم.

ف. ص حاج فرهاد را به سان فرشته دانست نه انسان، کی در این زمانه انسان‌هایی مانند برادر فرهادم پیدا می‌شود.

حاج فرهاد امینی جوان خیر کردستانی در ادامه گفت: من عضو کوچکی از امت پیامبر هستم و نباید هیچ وقت به کسی با یک دید نگاه کنیم همان‌گونه که حضرت علی (ع) در نامه‌ای که به مالک فرستاد گفت‌ای مالک اگر کسی گناهی را مرتکب شده است در فردای آن روز با همان نگاه گناهکار او را قضاوت نکن شاید که او توبه کرده باشد.

او افزود: بنده در کل سببی برای نجات جان ۱۶ نفر از محکومین محکوم به قصاص نفس در استان و حتی خارج از استان و گرفتن رضایت اولیای دم بوده‌ام و همان‌طور که خداوند در سوره مائده می‌فرماید که هرکسی جان یک نفر را نجات دهد به مانند آن است که جان تمام بشریت را نجات داده، بنده نیز برای برپایی صلح و آشتی در میان مردم این راه را با تمام سختی و مشکلاتی که داشت در پیش گرفتم.

امینی خاطرنشان کرد: ما به عنوان خلیفه الله باید خودمان مشکلاتمان را حل کنیم و این در حالی است که در مورد قتل‌هایی که اتفاق می‌افتد این امر بسیار کار ساز خواهد بود چرا که قتل‌هایی که اتفاق می‌افتد به صورت آنی است و فردی که جرم را مرتکب شده، بلافاصله از کار خود پشیمان می‌شود.

او به عنوان یکی از خیران استان از مردم خواست که بخشش را بر قصاص اولویت دهند، هرچند درست است که قتلی اتفاق افتاده، اما لذت بخشش بسیار بالاتر و نزد خداوند نیز بسیار گرامی شمرده شده است.

امینی اظهار کرد: از خیران استان می‌خواهم که همانند همیشه که در کمک به محرومان حاضر باشند چراکه افرادی هستند که نیازمند کمک و همیاری هستند.

او ادامه داد: قصد من از نجات این ۱۶ نفر فقط این بوده که انسان‌ها و بشریت را به صلح و همدوستی دعوت کنم و البته با این تعداد محدودی که من مسبب نجاتشان بوده‌ام پرونده این قضایا بسته نمی‌شود و این جرم‌ها و اشتباهات تا زمانی که بشریت زندگی همراه با گناه را برگزیند، ادامه دارد.

امینی تصریح کرد: تا به حال قریب به یک میلیارد و پانصد میلیون تومان را از خیران برای کمک به زندانیان جمع‌آوری کرده‌ام. تنها تلاش من نجات دادن جان انسان‌ها است و از تمام کسانی که می‌بخشند کمال تشکر دارم.

او با بیان اینکه سخت‌ترین لحظه برای بنده وقتی است که قصاص اجرا می‌شود، گفت: از "گروه چتر نجات" و "گروه ما درد مشترک هستیم" که بیشترین کمک را به بنده در این راه انجام داده‌اند کمال تشکر را دارم و بهترین خاطره بنده این است که می‌توانم زندگی نویی برای کسی که از قصاص نجات پیدا کرده و سهم کوچکی در این کار داشته، مهیا کنم تا او به زندگی برگردد.

ج. ص نیز که یکی دیگر از بانوانی بود که توسط حاج فرهاد امینی از حکم قصاص نجات پیدا کرده بود، گفت: من زنی بودم که وقتی وارد زندان شدم فقط ۲۴ سال سن داشتم و وقتی که آزاد شدم ۴۲ سال سنم بود.

او افزود: با کمک حاج فرهاد امینی بود که من از قصاص نجات پیدا کردم و وقتی که آزاد شدم هیچ جایی را نداشتم که در آن آنجا زندگی کنم.

بانوی کردستانی بیان کرد: وقتی از زندان آزاد شدم حاج فرهاد امینی که الان دیگر برادرم است را دیدم و این دلگرمی خاصی را در من ایجاد کرد که چنین برادری دارم.

ج. ص همانگونه که اشک از چشمانش سرازیر بود و بغض راه صدایش را گرفته بود از اینکه حاج فرهاد او را با خود بعد از آزادی به خانه‌اش برد بسیار خوشحال بود و می‌گفت: هنوز هستند کسانی که در زندان‌ها منتظر نجات هستند و چشم به در دوخته‌اند که شاید روزی کسی مانند حاج فرهاد امینی بیاید و آن‌ها را نجات دهند.

او ادامه داد: ۱۵ سال تمام شادی، ناراحتی و زندگی‌ام در زندان تختم شده بود و به نوعی زندگی‌ام را باخته بودم و هیچ امیدی برای زندگی کردنم نمانده بود.

آنچه که در آشنایی با این مرد در ذهن من مانده است نه قلم و نه کلمه نمی‌تواند آن را تجسم کند چرا که نجات و رضایت گرفتن از اولیای دم برای افرادی که قتل عمد مرتکب شده‌اند کاری نیست که کسی بتواند به سادگی انجام دهد و این راه مرد خودش را می‌طلبد.

حال حاج فرهاد با حالی بهتر از همیشه و به عنوان پدری دلسوز و برادری مهربان برای آسیب دیدگان جان و مال و زندگی‌اش را در راه رضای خداوند گذاشته است تا شاید بتواند دلی را شاد کند و بنده‌ای را به زندگی بازگرداند و قول خودش لذتی که در این راه بعد از بخشش به وجود می‌آید صدایش تا آسمان بلند است و دیدش در افق جاری.

به قول حضرت سعدی که می‌فرماید "بنی آدم اعضای یکدیگرند که در آفرینش ز یک گوهرند" ما هم می‌توانیم با بخشش و لذتی ابدی را برای خودمان بخریم و تولدی دوباره را برای کسانی که به ناخواسته گناه را مرتکب شده‌اند را رقم بزنیم.

از اولیای دمی که می‌توانند ببخشند، می‌خواهیم که بخشش را به قصاص ترجیح دهند و زندگی ببخشند تا جانی به دنبال جان دیگری گرفته نشود و از تمام خیران استان انتظار می‌رود که همانند همیشه یاور و همراه زندانیان و خانواده آن‌ها باشند شاید کسی دیگر پشت میله‌های زندان چشم به راه است.

منبع:تسنیم

انتهای پیام/ع

برچسب ها: قصاص نفس ، قتل همسر
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.